نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار تاریخ دانشگاه تبریز، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
After the Europeans presented the idea of constructing railroad in Iran in the era of Nasseri, some Iranian scholars considered the issue and not only defined the necessities, advantages, and the way the work should be done but also made a direct relation between railroad and progress and development of the Iranian society, in their plans and thoughts. The relation between the railroad and progress mentioned in the written records of these scholars is an issue that is studied in with an analytic method in this article, taking advantage of the works and plans left behind by scholars in Akhtar newspaper, texts and documents. Finally, the Question “what role did the Iranian scholars define for the railroad in entering the era of colonialism?” is answered.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار که حدود پنجاه سال به طول انجامید، از لحاظ توجه به مدنیت جدید غرب، جایگاه پراهمیتی در تاریخ ایران دارد. مناسبات تنگاتنگ با مدنیت مغرب زمین در روزگار این پادشاه، ایران و ایرانیان را هر چه بیشتر در مدار عصر مدرن قرار داد و اندیشمندان را وادار کرد در مورد شرایط و اقتضائات ورود به عصر جدید بیندیشند. اندیشمندان ایران به جبر زمانه، پی بردند که دیگر مناسباتِ کهن و قدیمیِ آنها در مواجهه با عصر جدید، کارآمد نیست و مجبورند برای بقای در شرایط جدید، به الزامات عصر جدید تن دردهند. در چنین شرایط و فضایی آنها تلاش کردند راهکارهایی را برای ورود به عصر جدید ارائه نمایند و یکی از راهکارهایی که ارئه دادند مربوط به ایجاد راهآهن در مملکت بود. البته، فکر احداث راهآهن در ایران عصر قاجار، پیش از این که توسط اندیشمندان ایرانی مطرح شود، به وسیلۀ قدرتهای خارجیِ استعمارگر مطرح شد و سپس اندیشمندان ایرانی بحث را دنبال کردند. بسیاری از این اندیشمندان ایرانی در عصر ناصری به راهآهن به عنوان عاملی برای ترقیِ جامعۀ ایرانی و ورود آن به مناسبات عصر جدید اهمیت دادند و از ضرورت آن برای هموطنانشان سخن به میان آوردند. برخی از آنها با پیوند راهآهن با ورود به عصر سرمایه داری، میان راهآهن و ترقی ارتباط مستقیمی برقرار کردند و طرح ها، رساله ها، کتاب ها و مقالاتی برای احداث راهآهن نوشتند. ارتباط میان راهآهن و ترقی در این نوشتهها مسالهای است که در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار میگیرد. دادهها از نوشتههای اندیشمندان ایران عصر ناصری و منابع معتبر تاریخی استخراج شدهاند و برای بررسی مسالۀ پژوهش، حول محورهای مختلف ساماندهی شدهاند تا ضمن تجزیه تحلیلِ آرای اندیشمندان در مورد مسالۀ راهآهن، به این پرسش پاسخ دهند که اندیشمندان ایرانی در مورد ورود به عصر سرمایهداری چه نقشی را برای راهآهن قائل بودند. لازم به ذکر است که پیش از این در مورد راهآهن و تاریخ آن کتاب ها و مقالههای زیادی نوشته است. کتابهای تاریخ جامع راهآهن، راهآهن ایران، تاریخچۀ مختصر راهآهن ایران و مقالۀ «راهآهن در ایران عصر قاجار» از جمله تحقیقات انجام شده در این حوزه هستند. این تحقیقات سیر تاریخی احداث راهآهن در ایران را مورد بررسی قرار داده اند ولی در آنها به اندیشۀ راهآهن در میان اندیشمندان ایران عصر ناصری کمتر توجه شده است. همچنین، تحقیقات مذکور به برخی از اسناد آرشیوی و نوشتههای این حوزه در روزنامۀ اختر بی توجه ماندهاند و تلاشی برای روشن کردن رابطه اندیشه احداث راهآهن و پیشرفت به عمل نیاورده اند. مطالب روزنامۀ اختر که توسط اندیشمندان ایرانی آن زمان آماده می شد، گاه با نام مشخص اندیشمندان و گاه بی نام در مورد راهآهن، ارائه طریق کرده است که قابل استفاده است. البته چاپ مطالب با اسامی مستعار و یا حتی به صورت بینام موجب شده است بسیاری از نویسندگان مطالب اختر برای ما مجهول باقی بمانند.
طرح اندیشۀ راهآهن در ایران عصر ناصری
اختراع و به کارگیری راهآهن در سال 1243ﻫ . ق/ 1828م در اروپا به تدریج فکر احداث راهآهن در ایران توسط قدرتهای استعماری را به همراه آورد و انگلیسیها به عنوان اولین قدرت استعماری در سال 1247 ﻫ . ق / 1832م تلاش کردند خط آهنی از طریق قلمرو عثمانی به خلیج فارس بکشند (محبوبی اردکانی، 2537: 2/ 321؛ آدمیت، 1362: 416). هر چند انگلیسیها عملا موفق به احداث راهآهن مورد نظر خود نشدند ولی فعالیتهای آنها، توجه دیگر قدرتهای استعماری همچون روسها را به فعالیت در عرصۀ راهآهن ایران جلب کرد و طرحهای مختلفی برای احداث راهآهن در ایران توسط این قدرتهای استعماری ریخته شد (محبوبی اردکانی، 2537: 2/ 324- 321؛ کاظم زاده، 1371: 142 و 146). یکی از نتایج این تکاپوهای استعماری، طرح مسالۀ راهآهن در میان اندیشمندان ایرانی بود. در ایران عصر ناصری، بسیاری از اندیشمندان در مورد راهآهن ابراز عقیده کردهاند ولی از میان آنها میرزا یوسف خان مستشارالدوله اولین اندیشمندی است که طرحهایی را برای احداث راهآهن ارائه کرده است. او در سال 1286 هـ . ق اولین طرح خود در مورد احداث راهآهن را ارائه نمود. محرک او برای نوشتن طرح، تلاشهایی بود که دولت در این زمان برای احداث راهآهن از تهران به قم انجام داد و با چندین کمپانی وارد مذاکره شد و صحبت از قراردادی با یکی از کمپانیها به میان آمد. در مورد شرایط قرارداد اطلاعی نداریم. هر چه بوده، میرزا یوسف خان، قرارداد و شرایط سنگین آن را «برای دولت و ملت» مضر ارزیابی میکرد و آن را مایۀ تاسف خیر خواهان دولت میدانست (میرزا یوسف خان به میرزا حسین خان مشیر الدوله، 14 ربیع الاول 1286، اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره: 13- 4- 13- 1286 هـ . ق). به همین دلیل، در کتابچهای موسوم به «کتابچۀ قرمز» یا «کتابچۀ سرخ» (میرزا یوسف خان به میرزا حسین خان مشیر الدوله، 123 جمادی الثانی 1286، اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره: 43- 4- 13- 1286ق)، طرح خود در مورد راهآهن را به دولت ارائه کرد و به دنبال آن چندین طرح دیگر در مورد احداث راهآهن در نقاط مختلف مملکت نوشت.1 اخبار مربوط به تلاشهای صورت گرفته در مورد راهآهن در دو دهۀ آخر سلطنت ناصرالدین شاه موجب شد بحثهای زیادی در مورد احداث راهآهن در ایران صورت بگیرد که میتوان گزارش آن فعالیتها را همراه با طرحها و ارائۀ طریقهایی در روزنامۀ اختر پیگیری کرد. این بحثها موجب شد، حاجی میرزا محمد کاشف- کاشف السلطنۀ بعدی- در اوایل قرن چهارده هـ.ق، به طور مفصل مساله راهآهن را مورد توجه قرار دهد. او در سال 1306 هـ . ق و زمانی که نایب اول سفارت ایران در پاریس بود، ضرورت راهآهن و راهکارهای خود در مورد احداث راهآهن را در کتابی مفصل نوشت و به مقامات ایران ارائه داد. طرحهای در مورد راهآهن در سالهای بعد از دورۀ ناصری با اشخاصی مانند صنیع الدوله پی گیری شد که از حوزۀ بحث این مقاله خارج هستند. اندیشه های اندیشمندان ایرانی در مورد ارتباط احداث راهآهن و ترقی جامعۀ ایرانی عصر ناصری به سه گروه عمده قابل تقسیم است:
1- عدهای راهآهن را عاملی برای رونق اقتصاد داخلی و تامین امنیت قلمداد می کردند و معتقد بودند ایران عصر ناصری با رونق اقتصاد داخلی و تامین امنیت راه ترقی را در پیش می گیرد؛
2- برخی آن را برای پیوند تجارت سنتی ایران با تجارت جهانی ضروری می دیدند و فکر می کردند اقتصاد سنتی ایران با پیوند با اقتصاد جهانی شکوفا می شود؛
3- تعدادی هم راهآهن را برای تعمیم علم دانش در جامعۀ ایران عصر ناصری طلب می کردند و امیدوار بودند با راهآهن زمینۀ ترویجِ علم و دانش در جامعه فراهم آید و تعمیم علم به ترقی بیانجامد. البته این تقسیم بندی به معنای قرارگرفتن هرکدام از اندیشمندان در قالب یکی از این گروهها نیست. در واقع، تقسیمبندیها مرز کاملی میان اندیشمندان ایجاد نمی کند و اندیشه های اندیشمندانِ این حوزه گاه با یکدیگر تداخل پیدا میکنند و تقسیم بندی فقط در کلیت اندیشه های طرح شده مصداق مییابد.
ضرورتهای احداث راهآهن
اندیشمندانی که در ایران عصر ناصری به دنبال احداث راهآهن در ایران بودند، راهآهن را با ترقی ایران و جامعۀ ایرانی پیوند میدادند و به انجام آن اصرار می کردند. میرزا یوسف خان از جملۀ این اندیشمندان، اهمیت زیادی برای راهآهن قائل بود و راهآهن و کشتی بخار را عاملی برای تولید کار می دانست و تصور می کرد احداث راهآهن در ایران در عرض سه سال، حالت ایران را دگرگون میکند، اسبابی قوی برای «نظم و ترتیب مملکت و ملت» فراهم میآورد و ایران را به گلستان تبدیل میکند (آدمیت، 1340: 184- 183). او راهآهن را «مایۀ آبادی مملکت و ترقی ملت» میخواند و گمان میکرد کسی که به ساختن راهآهن همت گمارد، ایران را احیا مینماید (میرزا یوسف خان به میرزا حسین خان مشیر الدوله، 3 جمادی الثانی 1286، اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره: 51- 4- 13- 1286هـ .ق). همفکران دیگر او نیز راهآهن را «اولین اسباب زندگانی و ترقی یک مملکت» (راهآهن ایران عمدگی مسئلۀ پولیطیکی: 1421) قلمداد میکردند و اعتقاد داشتند دولتمردان ایران و عثمانی اعتنایی به «اسباب ترقیات ملت» نکرده و در احداث راهآهن تعلل نموده اند (کاشف، 1306ﻫ . ق: 6). آنها برای اثبات ادعای خود تجربۀ تاریخی غرب را به عنوان مثال مطرح میکردند و چنین نتیجه میگرفتند که ترقی غرب از راهآهن حاصل شده است. حاجی میرزا محمد کاشف با تأمل در اسباب زوال قدرت و ثروتِ ایران از سال 1245ﻫ . ق/ 1827م و تسلط اروپا بر دنیا به این نتیجه رسید که علت اصلی پیشرفت غرب، «انکشاف قوۀ بخار -شمندوفر، یعنی راهآهن-» و علت فقر، پریشانی، فلاکت، خرابی و «صد قسم معایب ما» از نداشتن راهآهن است. مینویسد: «نگارندۀ این اوراق محض غیرت مسلمانی و وطن دوستی که شاید به اهل آسیا عموماً و به ملل اسلام خصوصاً به قدر قوه خدمتی کرده باشد، پس از چندین سال تحصیل درس و بحث اجتهاد در مدارس فرانسه و تحقیقات لازمه از اطراف آن معما را حل و مساله را این طور شکافت که در میان آن اصول بزرگ که ترقی و ثروت و قدرت ملل فرنگستان را به مقام حالا رسانده از همه جامع تر، از همه بزرگتر، از همه ساده تر، از همه مفیدتر ساختن راهآهن است» (کاشف، 1306ﻫ . ق: 9- 8).
مطالب ارائه شده در روزنامۀ اختر نیز به تجربۀ تاریخی غرب به چشم یک الگو مینگریست و اعتقاد داشت که غرب با راهآهن ترقی را ممکن ساخته است و ممالک غربی توانستهاند با استفاده از راهآهن، آبادی مملکت خود را به درجۀ والایی برسانند. اختر، شکل یابی «معنای حقیقی تمدن» را به «تکمیل وسائط معاونات بشریه» ارتباط میداد و اولین شرط برای تکمیل وسائط مذکور را تسهیل راه مراودات معرفی میکرد. اختر با علت یابی خاص خود از تجربۀ تاریخی غرب، راهآهن را برای ترقی یک ضرورت بر میشمارد و مینویسد: «پس مادامی که در ممالک شرقیه راهآهن که واسطۀ آسانی مراودات است درست نشده است ممکن نیست کار تمدن و آبادی به درجۀ مطلوب رسانیده شود» (اختر، 1295ﻫ .ق: 373).
فواید راهآهن برای ایران
اندیشمندانِ هوادار احداث راهآهن فواید زیادی برای آن بر میشمردند و راهآهن را برای رونق کشاورزی، صنعت، تجارت، مسافرت و نیز انجام امورات دولتی، لازم و ضروری میشمردند. به اعتقاد آنها با وجود راهآهن، کشاورزان میتوانستند ادوات لازم برای تولید بیشتر در حوزۀ کشاورزی را به آسانی به دست آورند و مازاد تولیدات خود را در بازار های مصرف جهانی ارائه نمایند (اختر، 1296ﻫ .ق: الف/ 383). همچنین تصور میکردند احداث راهآهن در قسمتهای مختلف ایران کشت محصولاتی نظیر نیل، قهوه، نیشکر، پنبه و تنباکو را رونقی دوباره میبخشد و باعث احیای آنها در نقاطی میشود که از بین رفته و معدوم شدهاند. درنتیجه ایجاد راهآهن، «اهالی فقیر و بی استطاعت ایران را که همواره عادت به کار کردن و زراعت دارند» از فقر و مسکنت رهایی میبخشد و زندگی راحتی برای آنها فراهم مینماید (راهآهن ایران عمدگی مسئلۀ پولیطیکی: 1428). کاشف از هواداران احداث راهآهن، برای نشان دادن فواید راهآهن در زمینۀ کشاورزی، فرانسه را به عنوان مثال ذکر میکند که بعد از احداث راهآهن محصولات آن رو به فزونی گذاشته است. به اعتقاد او، فرانسه قبل از اختراع راهآهن خراب و ویران بود و فقط دهات و ایالات ساحلی آن به خاطر امتیاز طبیعی از زندگیِ بهتری برخوردار بودند (کاشف، 1306ﻫ . ق: 97- 96)؛ ولی بعد از احداث راهآهن، فرانسه، «نمونه ای از بهشت برین» شده و «وجبی زمین بایر و خراب و غیر مفید» در آن یافت نمیشود (کاشف، 1306ﻫ . ق: 98). زمانی که فرانسه راهآهن نداشت، به خاطر گرانی حمل و نقل، آن مملکت، نه میتوانست به تجارت با ممالکِ دیگر اقدام نماید و نه میتوانست محصولات تولید شده در نقاط ساحلی را به نقاط داخلی انتقال دهد. این مساله، موجب شده بود که رعیت به اندازۀ نیاز سالیانۀ خودشان تولید محصول کنند و به تولید مازاد سالیانه اهمیتی قایل نشوند. این طرز تفکر، موجبات فقر رعیت و ضعف زراعت و کشاورزی را فراهم میآورد و به جلای وطن زارعین دهات و قصبهها و در نتیجه به خرابی مملکت میانجامید. قحطیها و گرانیهای پی در پی هم، به خرابی مملکت و فلاکت زارعان میافزود تا این که راهآهن در فرانسه ساخته شد و «تمام بدبختیها را یک مرتبه از رعیت و ملت رفع کرد و مایۀ آسایش و رفاهیت را فراهم آورد؛ چنانکه در هیچ تاریخی یافت نمیشود که از سنۀ 1845 م. به بعد در یکی از نقاط اروپ قحطی و گرانی محصولات و ماکولات واقع شده باشد» (کاشف، 1306ﻫ . ق: 102- 101). زمانی که در فرانسه قیمت محصولی افزایش پیدا میکند به خاطر سهولت حمل و نقل از آن محصول به قدری وارد میکنند که قیمت آن مجدد به روال سابق باز میگردد به طوری که قیمت محصولات مختلف در فرانسه در طول چهل سال ثابت مانده است. کاشف، بعد از صحبت از این مثال ها از تاریخ فرانسه، جای افسوس و تعجب میداند که در ایران با وجود تلفات فراوان ناشی از قحطیها به خصوص قحطی آخر سال 1289ﻫ . ق و تلفات فراوان انسانی و خالی از سکنه شدن دهات و روستاها و بیچارگی مردم به فکر دفع بلا نیفتادهاند. اغلب قسمتهای ایران از خشکسالی و قحطی دچار خسارت میشود و در حالیکه در قسمتی از مملکت مردم از قحطی میمیرند، در قسمت دیگر به خاطر عدم امکان حمل و نقل محصولات در انبارها میپوسد و از بین میرود (کاشف، 1306ﻫ. .ق: 109- 108). کاشف به دنبال توضیح نقش راهآهن در ترقی فرانسه و نقش آن در آبادانی ممالک و وفور محصولات در مورد ضرورت احداث راهآهن چنین مینویسد: «باری مقصود از این عمل جدید الوقوع، اهمیت تکمیل حمل و نقل مالالتجاره و مناسب تمام کردن قیمت کرایه است که در این زمان تجارت کل روی زمین و منافع محصولی تمام ملل و دول بسته به تکمیل و داشتن آن درجه و امتیاز است که حاصل شده است از انکشاف قوۀ بخار و حرکت پیستون، پس هیچ وقت نباید فراموش کرد این نکته اصلی را و به هیچ وجه شک و تردیدی در شرافت لزوم داشتن این اختراع جدید نباید داشت. اگرچه در این دورۀ ما هنوز نور چنان سعادت و شرافت در افق دولت ما طلوع نکرده ولی امیدواریم که اطفال و اخلاف ما این رشته ثروت و قدرت را گرفته و از فیوضات و نتایج آن چنان که آرزوی ما و نتیجۀ اوست بهرهمند گردند» (کاشف، 1306ﻫ . ق: 107- 106). صنعت و تجارت نیز به اعتقاد هواداران راهآهن از احداث آن بهرههای فراوان میبرد چرا که اسباب و ادوات لازم برای صنعت از طریق راهآهن به سهولت تهیه میشد و حاصل صنایع بدون واهمه از خطرات سنتی مانند «غرق و تلف، بیم دزدان و راهزنان» در همه جا توزیع میشد. تجار میتوانستند خرید و فروش یک سالۀ خود را در یکماه، آن هم، بدون تحمل خسارتی از بابت حمل و نقل انجام دهند (اختر، 1296هـ .ق: الف/ 383؛ کاشف، 1306 هـ .ق : 127) و با توجه سرعت عجیب «کالسکۀ راهآهن» کرورها خروار محصول از نقطهای به نقطۀ دیگر جهان حمل نمایند (کاشف، 1306 هـ .ق: 78). علاوه براین، با ورود تجارت به عرصۀ ثروتهای طبیعی ایران همچون نفت و نمک تجارت ایران گسترش مییافت و نفت که در شوشتر از زمین جاری میشد و نمک که در ایران فراوان بود به علت سهولت حمل و نقل به خارج از ایران صادر میشد (راهآهن ایران عمدگی مسئلۀ پولیطیکی: 1431). در واقع ایجاد ارتباط میان مناطق مختلف ایران و بازارهای جهانی، نکتهای بود که هواداران راهآهن در مورد آن توافق نظر داشتند و معتقد بودند که راهآهن اسباب بهبود کشاورزی، صنعت، تجارت و مسافرت ایران را فراهم میسازد و زمینه را برای ترقی آن آماده میکند. البته برخی از ناظران خارجی در ایران عصر قاجار هم چنین تصوری داشتند. شیل سفیر انگلیس در ایران هم گمان میکرد احداث راهآهن در ایران و پیوند آن با راهآهنهای بینالمللی، قدرت ایران را افزایش میدهد و استعدادهای بالقوۀ آن را که بر اثر فقر و نیازمندی و سستی خفته مانده است، بیدار میکند (آدمیت، 1362: 418- 417). آدمیت با نقل صحبتهای شیل، در نقد آرای او این نکته را قبول میکند که راهآهن تحرک تازه ای در اقتصاد ایرانِ قرن نوزدهم ایجاد میکرد و همان تحرک اقتصادی احوال اجتماعی را دگرگون مینمود (آدمیت، 1362: 418). این مساله با توجه به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران دورۀ قاجار، جایِ تردیدهای فراوان داشت. صرف نظر از نظریات گوناگونی که در مورد تجارت جهان سرمایهداری با کشورهای عقب مانده وجود دارد و بعضی از آنها تجارت مذکور را عاملی برای پیشرفت و توسعۀ کشورهای عقب مانده ذکر میکنند، اکثر محققانی که در تاریخ اقتصادی ایران عصر قاجار تحقیق کردهاند، تجارت ایران با ممالک سرمایهداری را برای ایران دورۀ قاجار مفید ارزیابی نکردهاند. احمد اشرف، از جملۀ این محققان اعتقاد دارد که جامعۀ ایران دورۀ قاجار به خاطر استبداد داخلی و استعمار خارجی و نیز به خاطر ویژگیهای شیوههای تولید در اجتماعات ایلی، روستایی و شهری نمیتوانست در ایجاد سرمایهداری صنعتی و پیشرفت در حوزه اقتصاد موفق عمل کند. از نظر اشرف در وضعیت نیمه استعماری حاصل از رقابت روس و انگلیس در ایران، گسترش روابط تجاری با دنیای سرمایهداری، حاصلی جز تداوم نهادهای کهن حکومتی، از هم پاشیدگیِ بازارهای محلی، تخصص در تولید و صدور مواد خام، رکود صنایع دستی، افزایش مصرف کالاهای صنعتی غربی، افزایش استقراض از غربیها و تسلط قدرتهای استعماری بر اقتصاد کشور نداشت (اشرف، 1359: 129- 128). احمد سیف دیگر محقق این عرصه، در کتابهای مختلف خود نتیجۀ مخربِ پیوند اقتصاد ایران عصر قاجاری با اقتصاد جهانی را در عرصه های مختلف نشان داده است. به اعتقاد او، در طول قرن نوزدهم با وجود پیوند روزافزون ایران با اقتصاد جهانی، نه شیوه و نه ابزار تازهای در کشاورزی به کار گرفته نشد (سیف، 1387: 182). فعالیتهای تولیدی در بخش صنایع دستی به دلیل ماهیت استبدادی ساختار سیاسی و عدم امنیت برای سرمایه گذاری در کنار سیاست تجارتی دروازههای باز در مقابل دولتهای استعماری روند نزولی پیدا کرد (سیف، 1387: 235- 231 و 257- 255). همچنین، تجارت آزاد میان ممالک سرمایهداری و ایران عقب مانده، مازاد تولید را از کشور خارج ساخت و انباشت اولیۀ سرمایه و امکان پیدایش مناسبات سرمایه سالاری در ایران را کند نمود (سیف، 1373: 326). در نتیجه اعتقاد هواداران راهآهن مبنی بر عملکرد راهآهن به عنوانِ عاملی برای پیوند تجارت ایران با بازار جهانی و بهبود کشاورزی، صنعت و تجارت اعتقاد درستی نبود. نادرستی اعتقاد هواداران راهآهن در مورد پیوند اقتصاد و تجارت ایران با بازار جهانی نکتهای نیست که با گذر زمان برای ما آشکار شده باشد بلکه در همین زمانی که هواداران راهآهن از این اعتقادشان دم میزدند کسانی نادرستی آن را دریافته بودند. مستشارالدوله از هواداران راهآهن با وجود تاکید بر سودمندی آن، به حکومت قانونمند اولویت میداد و اعتقاد داشت بعد از شکل گیری حکومت مقننه در ایران، ایجاد بانکها، کارخانجات و کشیدن خطوط آهن با سرمایۀ ایرانی امکان پذیر میشود ( کرمانی، 1362: 177). روزنامۀ اختر نیز که در مواقعی از احداث راهآهن در ایران قرن نوزدهم حمایت میکرد، در مواردی با اعراض از این عقیده به مضرات ناشی از راهآهن و تجارت آزاد حاصل از آن برای ایران قرن نوزدهم پرداخت. اختر با تاکید بر ضرورت تقدم علم و دانش بر راهآهن سازی در مورد نتیجۀ حاصل از پیوند تجارت ایران با بازار جهانی مینویسد:
«بالفرض چون راه ما به فرنگستان نزدیک شد، بالطبع امتعۀ ما به فرنگستان به آسانی میرود و همچنین امتعۀ فرنگستان نیز به سهولت وارد ایران میشود. ببینیم امتعۀ ما چیست جز اعمالات از قبیل فرش و شال و مانند اینها از منسوجات و پارهای حبوبات و تریاک و تنباکو و پنبه و امثال اینها که در حالت بی علمی، اولا تنها کسانی که مباشر این کارها هستند منفعت میبرند و سایر اجزای ملت به کمال فلاکت گرفتار گردند و در حالتی که میبینند ایرانیان امتعه و آلات و اسباب خوب و قشنگ فرنگستان را میخواهند داشته باشند و بنابراین مخارج یک بر صد میافزاید. در مقابل متاع داخلی نیست و علمی هم ندارند که فراخور احتیاج تدبیری بکنند. باز البسه و آلات و اسباب ملزومه را یا از فرنگستان باید بیارند یا آن که فرنگی ها بیایند و در ایران کارخانهها راه بیاندازند. خودشان نه تاجر داشته باشند و نه فابریک و نه صنعت و نه هنر. به علت اینکه آن وقت این قسم تجارتها که تجار ما اکنون دارند به کلی منسوخ میشود و جمیع کارها به دست بیگانگان افتاده برای ما نخواهد ماند مگر فعلگی و زحمات دست که آن هم در داخله قیمتی نخواهد داشت. چنانکه نمونۀ کار از حالا معلوم است که تجارتهای عمدۀ امتعۀ ایران در دست اهل اروپ است با این که راه نیست» (اختر، 1299 هـ .ق: 110).
از این نقل قول نسبتا طولانی از اختر معلوم میشود که نویسندۀ مطلب نه راهآهن را علت یگانه و اصلی ترقی میشناسد و نه نتایج حاصل از آن را برای ایران و ایرانی مفید میداند. از نتایج ناگوار پیوند تجارت ایران با بازار جهانی بیمناک است و از افق تجارت محدود می بیند که در تجارت گسترده با غرب صنایع و کشاورزی ایران نابود میشود، تجار ایرانی در رقابت با رقبای فرنگی از صحنه خارج میشوند و کارهای ایران به دست بیگانگان میافتد. برخلاف این نگاه واقع بینانه، برخی از هواداران راهآهن مانند کاشف به وجود راهآهن به عنوان یگانه عامل ترقی تاکید میکردند. در کنار تجارت، مسالۀ مسافرت و نقش راهآهن در تعمیم علوم نیز مورد توجه هواداران راهآهن بود. حاجی محمد میرزا کاشف، با استناد به مثل انگلیسیِ «وقت، پول است»، راهآهن را عاملی برای صرفه جویی در وقت و زمان معرفی میکرد و اعتقاد داشت که با وجود راهآهن افراد از بابت عدم حضور به موقع در مکانهای مورد نظر، طول مسافرت و هزینههای مربوط به آن متضرر نمیشوند (کاشف، 1306ق: 58). هواداران راهآهن، همچنین فکر میکردند با راهآهن مسافرت اهالی دهات و قصبه ها در مسافتهای ده الی بیست فرسخ سهولت پیدا میکند و مسافرت به شهرها موجبات تهذیب اخلاق و علم آموزی و تربیت رعیت را فراهم مینماید. رعایا به شهرها رفت و آمد میکنند و «رفته رفته از آداب و اخلاق اهل شهر حصهمند گشته از مراودات و معاشرت ایشان فایدهها خواهند برد و طالبان علم هم به همچنین از اطراف و اکناف به شهرها آمده بعد از درس و تعلیم باز شب به خانۀ خود برگشته سر به بستر آسودگی مینهد» (اختر، 1296 هـ .ق: الف/ 384). کاشف با بیان این که اروپا پیش از داشتنِ خطوطِ راهآهن، سالیانِ سال دارای مدارس منتظم بود ولی فقط زمانی به قدرت و ثروت رسید که به قوۀ بخار و راهآهن دست یافت، به این نتیجه میرسد که عامل اقتدار و ثروت اروپا نه مدارس منتظم بلکه دست یابی به قوۀ بخار و راهآهن است (کاشف، 1306 هـ .ق: 8- 7). در مقابل، اختر با وجود قبولِ نقش راهآهن در توسعۀ علم و تمدن، با نگاهی واقع بینانه، عامل عقب ماندگیِ مشرق زمین را «عدم تعمیم علم و آگاهی» ذکر میکند و راهآهن را نتیجهای برای علم قلمداد میکند «زیرا که اعمال و آثار، نتیجه و حاصل علم و آگاهی است» (اختر، 1295 هـ .ق: 373). به اعتقاد اختر «معنی ترقی و خوش بختی حقیقی حاصل نمیشود مگر به علم و هنر آگاهی که تمامت نیکبختیهاست و راه سازی و جمیع تفرعاتِ ظاهریه از نتایج آن دانش و آگاهی است» (اختر، 1299 هـ .ق: 110). مساله زوار و مسافرت به اماکن مذهبی هم از نظر طرفداران راهآهن مهم بود و تعداد زیاد زوار را عاملی برای سودآوری راهآهن قلمداد میکردند. در طرحهای مستشارالدوله، راهآهن به مکانهای مقدسی مانند حرم حضرت عبدالعظیم، قم و مشهد ختم میشد. اختر هم برای زوار اهمیت خاصی قائل بود و آن را نقطۀ تمایز ایران نسبت به غرب معرفی میکرد. از نظر اختر در فرنگستان، کمپانیها در امر راهآهن فقط به کالاها و محصولات تجاری توجه میکردند و مسافرین را قابل اعتنا نمی دانستند، حال این که به علت وجود بقاع و اماکن مقدسه در ایران نمیشد نسبت به سود آوری راهآهن در حمل مسافر بیتوجه بود (اختر، 1296 هـ .ق: ب/ 185). فواید حکومتی راهآهن نیز مورد توجه هواداران راهآهن قرار گرفت. آنها برای توجیه ضرورت راهآهن، آن را تسهیل کنندۀ امر حکومت قلمداد کردند که حکومت از طریق آن میتوانست «برای آرامی و امنیت مملکت» به هر گوشه که اراده نماید «مامور و فوج» بفرستد. «معاملات دیوان با رعیت و عرایض رعیت به دیوان» سهولت مییافت و «حقوق رعیت و حکومت» محافظت میشد. در صورت بروز «غائلۀ خارجه» نیز حکومت میتوانست از طریق راهآهن «از فارس به مازندران و از خراسان به آذربایجان و برعکس از این سرحدات به سرحدات اولی» نیرو و تدارکات بفرستد(اختر، 1296 هـ .ق: الف/ 384).
مستشارالدوله از هواداران احداث راهآهن «افزایش ثروت» به عنوان اول شرط مملکتداری، «ازدیاد تجارت و زراعت»، «ازدیاد صنایع در حرف متنوعه»، «صاحب بضاعت شدن رعایا و تحصیل اسباب کشت و زرع از خارجه» پیدا شدن کار برای «یک قسمت بزرگ اهالی»، و «ازدیاد قدرت و قوت دولت» (آدمیت،1351: 329-328) را از فواید سیاسی و اقتصادی راهآهن بر میشمرد و به ضرورت آن اصرار می کرد.
مسیرهای پیشنهادی
هواداران احداث راهآهن در مورد مسیرهای مطلوب برای احداث راهآهن در ایران اتفاق نظر نداشتند و با توجه به اولویتهای مورد نظر خودشان، مسیرهای متفاوتی را برای آن پیشنهاد میکردند. برخی از آنها به مسایل اقتصادی و تجاری اهمیت میدادند و با توجه به قابلیتهای اقتصادی و تجاری ایران قرن نوزدهم مسیرهای مناسب برای احداث راهآهن را پیشنهاد میکردند. از نظر این عده، چون خروج کالاهای تجاری ایران از دو بندر انزلی و محمره صورت میگرفت، باید راهآهن احداثی در ایران به این دو بندر منتهی میگردید. بنابراین پیشنهاد میدادند که یک خط راهآهن از بندر انزلی در شمال به سمت جنوب کشیده شود که پس از عبور از قسمتهای حاصل خیز در ایالتهای گیلان، عراق عجم، کردستان، فراهان و لرستان به بندر محمره منتهی گردد. آنها بندر محمره را بازاری معرفی میکردند که تجارت غربی مملکت ایران را به بین النهرین و شامات پیوند میداد و در آینده موجبات استخلاص و آزادی ایران را فراهم میآورد (راهآهن ایران عمدگی مسئلۀ پولیطیکی: 1422- 1421).
کاشف اعتقاد داشت راهآهن شمال با اتصال دریای مازندران به خلیج فارس فواید تجاری و مملکتی فراوانی برای ایران به ارمغان میآورد و بعد از احداث آن به عنوان یک خط اصلی، خطوط کوچک زیادی از آن در نقاط مختلف منشعب میشود. او بهتر میدانست این خط آهن از بندر آمل به شوشتر کشیده شود تا فاصلۀ آن از مبدا به مقصد کوتاهتر گردد و با موانع طبیعی کمتری برخورد نماید؛ بنابراین نظر کسانی را که با احداث خط از بندر رشت به بوشهر موافق بودند، قبول نمیکرد و آن را مقرون به صرفه نمیدانست (کاشف، 1306 هـ .ق: 46- 45). حاجی محمد میرزا برای ساختن راهآهن ضروری میدانست «طالبان ترقی» با آگاهی بر «وضع مکان و حالت مملکت خود» امتیازات طبیعی، جغرافیایی و مناسبات سیاسی و تجاری خود با همسایگان را در نظر بگیرند و بعد اقدام به ساختن خطوط آهن نمایند. او خطوط آهن را در مجموع به سه قسمت مکانی یا خطوط کوچک منطقهای، عمومی یا خطوط گسترده برای اتصال نقاط درون مملکت و بین الدول تقسیم میکرد و راهآهن بینالدول را بهترین و مفیدترین نوع راهآهن قلمداد میکرد و توصیه میکرد با یک سری از خطوط ایران، عثمانی، پاکستان و هند به همدیگر متصل گردند تا راه تجارت مشرق زمین با دولت های اروپایی هموار گردد و موجبات «استحکام رشتۀ اتحاد اسلامیت و ازدیاد مناسبات و یک جهتی در میان ماها و جمیع مسلمین مشرق زمین مثل قطعۀ هند و افغانستان که مردمان آن سامان در حقیقت از برادران قومی و ملت ما هستند» فراهم آید. به اعتقاد او، بعد از احداث راهآهن بینالدول، بقیۀ نقاط کشور با خطوط عمومی و مکانی به آنها متصل میشد که خط آهن شمال جنوب در راس خطوط عمومی در ایران بود (کاشف، 1306 هـ .ق 203- 198). مستشارالدوله از هواداران دیگر راهآهن بیشتر به اماکن زیارتی توجه داشت و در طرحهایش برای احداث راهآهن به شهرهای زیارتی مرکزیت قائل میشد. البته او تصور میکرد با شروع به احداث راهآهن، خطوط آن از شهرهای مذهبی به سایر جاها گسترده میشود و در سراسر مملکت خطوط آهن ایجاد میگردد. در یکی از طرحهایش در مورد این باور خود مینویسد که در احداث راهآهن باید شهر قم مرکزیت داشته باشد و از آنجا به تهران، اصفهان، همدان، کرمانشاهان، سلطان آباد عراق، بروجرد و شوشتر گسترده شود (پروژۀ راهآهن قم- تهران، اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره 3/ 39- 4- 13- 1286 هـ .ق).
سرمایۀ راهآهن
در مورد سرمایۀ لازم برای احداث راهآهن و نحوۀ تأمین آن نیز در میان هواداران راهآهن توافق نظر حاصل نبود. آنها احداث راهآهن را گاه با سرمایۀ داخلی، گاه با سرمایۀ خارجی و گاه نیز با تشکیل کمپانی ممکن تصور میکردند و راهکارهای متفاوت و متناقضی را ارائه میدادند. میرزا ملکم خان ناظم الدوله بدگمانیِ دولت به کمپانیهای خارجی را بی مورد می دانست و توصیه می کرد دولت ایران احداث راهآهن، استخراج معادن، تأسیس بانک و سایر کارهای عام المنفعه را به کمپانیهای خارجی واگذار کند (رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله، 1381: 192). میرزا یوسف خان مستشارالدوله علی رغم تاکید به سرمایه گذاری داخلی در طرحهای «راهآهن ناصری قم» (آدمیت، 1362: 327) و «راهآهن مشهد» (آدمیت،1362: 329- 328) در طرح راهآهن قم- تهران (پروژۀ راهآهن قم- تهران، اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره 3/ 39- 4- 13- 1286 هـ .ق) از سرمایه گذاری خارجی در امر راهآهن استقبال مینمود. او در مقالهای در روزنامه اختر مینویسد: «در ایران راهآهن ساختن بدون کومپانی خارجه محال و ممتنع بلکه خبط و خطاست» و دولتی که به این کارها اقدام نماید در نهایت متضرر میشود. احداث راهآهن ابتدا باید با کمک و مداخلۀ یک کمپانی خارجی صورت بگیرد و بعد اهالی ایران با تامین امنیت سهام کمپانی را میخرند و نصف سهام را از آنِ خودشان میکنند» (اختر، 1298 هـ .ق: 256). شاید تناقض گویی مستشارالدوله از آنجا نشات گرفته باشد که او میخواست طرح های «راهآهن ناصری قم» و «راهآهن مشهد» را به تأیید و تصویب علما برساند که با هر گونه دخالت بیگانگان در امور داخلی مملکت مخالف بودند. برخی از هواداران راهآهن علی رغم توصیه به سرمایه گذاری خارجی سعی داشتند سرمایه گذاری، توسط دولتی غیر از روس و انگلیس صورت بگیرد که در ایران به غیر از منافع تجاری، منافع دیگری نداشته باشد. فرانسه مملکتی بود که از نظر هواداران راهآهن برای سرمایه گذاری در ایران ارجحیت داشت (کرمانی، 1362: 176) چرا که از نظر آنان ملت ایران محبوب ملت فرانسه بود (راهآهن ایران عمدگی مسئلۀ پولیطیکی: 1426) و فرانسوی ها در مبادلات خود باسایر ملل «طالب نیک نامی بوده اند، نه تقلب و بدنامی» (کرمانی، 1362: 176). کاشف با این استنباط که سرمایه گذارهای خارجی از قبیل فرانسویها و انگلیسیها، کم کم به تحریک دول متبوعۀ خود در امورِ داخلی مملکت دخالت میکنند و اسباب دردسر و مضرات میشوند، توصیه میکند امتیاز ساختنِ راهآهن به یک ایرانی وطن پرست و خیرخواه داده شود تا او با تشکیل کمپانی با سرمایۀ داخلی به این کار مبادرت ورزد. او در مورد واگذاری این امتیاز به خارجی ها مینویسد: «اگر از روی خبط و نادانی معاونت خارجیان را در فراهم کردن سرمایۀ نقدی آن قبول کنند، بلاشک جز نتیجۀ به عکس و ندامت بیهوده ثمر دیگر نخواهد بود». کاشف السلطنه در نهایت پیشنهاد میکند در صورتِ نیاز به سرمایۀ خارجی آن سرمایه از اروپاییها گرفته نشود بلکه از کشورهای همسایه، همکیش و مشرقی مانند عثمانی، هند و چین گرفته شود تا اسباب الفت، مراودات و اتحاد دول مشرق زمین با همدیگر فراهم آید (کاشف، 1306 هـ .ق: 195- 192).
روزنامۀ اختر نیز با ابراز نگرانی از مداخلۀ اجانب در امور داخلی مملکت به واسطۀ امتیاز راهآهن و سرمایه گذاری خارجی، اظهار امیدواری میکرد عدهای از هموطنان یک کمپانی و شرکتی برای احداث راهآهن تشکیل دهند و منافع آن را نصیب ابنای وطن خود نمایند و اجازه ندهند اجانب در امور مملکت مداخله کنند. اختر در مورد امکان این کار مینویسد: «به اعتقاد قوی میگوییم هرگاه توانگران وطن را اطمینانی از جانب دولت داده آید و چند نفر از بزرگان ملت هم در این کار پیشقدمی نموده، کومپانی تشکیل داده نظامات مکمل برای آن ترتیب بدهند. این عمل عمده به واسطۀ توانگران ملت از پیش میرود و احتیاج به کومپانی و انتریکهای آنها نمیشود ولو که در حصول این مقصود چندی تاخیر واقع گردد» (اختر، 1300 هـ .ق: الف/ 15).
موانع و مشکلات احداث راهآهن
هواداران راهآهن در مورد موانع ممکن برای احداث راهآهن در ایران هم تفکر و تأمل کردند و در مورد توجیه یا رفع آن موانع، نقطه نظرات خود را اعلام نمودند. یکی از موانع، شبهه در مورد امنیت راهآهن بود. عدهای راهآهن را وسیلهای پر مخاطره قلمداد میکردند که با وجود صرفه جویی در وقت و مخارج، امنیت چندانی نداشت. آنها برای این تصور خود اخبار و تلگرافهای فراوان چاپ شده در روزنامههای اروپایی در مورد حوادث راهآهن را دلیل میآوردند. کاشف از مدافعان احداث راهآهن «یک حالت خون ریز و مصیبت آمیز» در حوادث راهآهن را قبول میکند ولی آن را برای مخالفت با راهآهن دلیل مناسبی نمیداند. او اخبار فراوان در روزنامههای اروپایی را نه حاصلِ مخاطرات واقعی راهآهن بلکه حاصلِ خبر رسانی سریع در عرصۀ روزنامه نگاری ذکر میکند که به واسطۀ آن روزنامه نگاران از حوادث رخ داده در گوشه و کنار جهان آگاه میشوند و برای فروش روزنامه، آن اخبار را با بزرگ نمایی چاپ میکنند. به اعتقاد او حوادثِ ناگوار در مملکتی نظیر ایران با وسایل ارتباطیِ سنتی مانند کالسکه نیز اتفاق میافتاد که به خاطر عدم اطلاع رسانی کسی از آن آگاه نمیشد. حاجی محمد میرزا کاشف بسیاری از اتفاقات ناگوار در مسافرت ریلی را به خود مسافران ارتباط میدهد که با بیاحتیاطی خود را به کشتن میدهند. آنها با تعجیل در سوار شدن و پیاده شدن، آوردن سر به بیرون از قطار در ورودی تونلها، بیاحتیاطی در گذر از ریلها و مواردی از این قبیل موجب سانحه میشوند. به اعتقاد کاشف، بسیاری از این حوادث با کنترل و مراقبتهای لازم کمرنگ شدهاند. علاوه بر این، کمپانیهای مشغول در امور راهآهن، در موارد تضرر مسافر بر اساس قانون به او غرامت میپردازند و ضرر او را جبران میکنند. او با این توضیحات، در نهایت خاطر نشان میکند که مخاطرات و صدمات حاصل از مسافرت ریلی یک بر هزار از مسافرتهای سنتی کمتر است (کاشف، 1306 هـ .ق: 92-82). موردی که هواداران راهآهن از آن واهمه داشتند، خطر مداخلۀ بیگانگان در امور مملکت به واسطۀ سرمایه گذاری در راهآهن بود. آنها برای ممانعت از این امر، سعی میکردند سرمایه گذاری توسط روسها و انگلیسیها که در ایران نفوذ داشتند، صورت نگیرد. به همین خاطر، کشور ثالثی مانند فرانسه برای آنان جلب توجه کرد و در نهایت به فکر تشکیل کمپانی و سرمایه گذاری داخلی در راهآهن افتادند که پیشتر به آن پرداخته شد. روزنامۀ اختر با وجود هواداری از احداث راهآهن از مداخله و تسلط بیگانگان به شدت در هراس بود و اعتقاد داشت: «هرگاه، این راه به واسطۀ کومپانی خارجه ساخته شود، همان روزی را که آغاز به عملیات آن خواهد شد باید در تاریخ به نام نخستین روز شوم مداخلۀ اجانب به کارهای داخلی ممالک ایران ثبت بشود» (روزنامۀ اختر، 1300 هـ .ق: الف/ 15). اختر سرنوشت تونس، مصر و عثمانی را مثال میزد (روزنامۀ اختر، 1300 هـ .ق: الف/ 15) و احداث راهآهن با سرمایه گذاریِ خارجی را موجبِ «ظهور هزار گونه اشکالات و محاذیر» تصور میکرد (اختر، 1300 هـ .ق: ب/ 54) و مضرات این کار را بیشتر از منافعش میدانست. اختر حتی تشکیل کمپانی در داخل کشور و سرمایه گذاری داخلی را نیز با تردید مینگریست:
«اگر چه تصور در نفس الامر خوب است ولی در میان اهالیِ غیر رسمی ایران یعنی تجار و کسبه و غیره چندان پول بیکار نیست که برای تشکیل کومپانی راهآهن کافی باشد. به اعتقاد ما در هر حال، این کار در آخر به دست اجانب ساخته خواهد شد. چه اهالی ایران استطاعت آن را ندارند. هرگاه کومپانی به نام ایرانی نیز تشکیل شود، باز پول را اجانب داده صاحب حقیقی راه آنان خواهند شد» (اختر، 1303 هـ .ق: 135). برخی از مدافعان راهآهن احتمال می دادند که جامعۀ سنتی ایران و در راس آن روحانیت مانعی در مقابل احداث راهآهن باشند.2 مستشارالدوله سعی کرد برای رفع آن مخالفتها، اماکن مقدس و زیارتی در ایران را مورد توجه قرار دهد و راهآهن را وسیلهای برای تسهیل امر زیارت و راحتی زوار قلمداد کند. او حتی در تحریک میرزا حسین خان مشیرالدوله به احداث راهآهن از علقه های دینی و مذهبی بهره گرفت و به او نوشت که کشیدنِ راهآهن به مکان مقدسی مانند شهر قم برای او که اولاد ندارد به منزلۀ فرزند صالح خواهد بود و موجب حیات جاودانه، اشتهار به دولتخواهی در داخل و خارج، جلب احترام شاه و دولتهای خارجی میشود و دعای خیر نزدیک به یک کرور زائر معصومه علیها سلام و حمایت شریعت غرا و ائمۀ هدی را برای او به ارمغان میآورد (میرزا یوسف خان به مشیرالدوله، 1286هـ .ق، اسناد وزارت امورخارجه، سند شماره 2، 39- 4- 13- 1286 هـ .ق). مستشارالدوله همچنین سعی کرد از نفوذ علما در جامعۀ ایران قاجاری برای احداث راهآهن استفاده کند و از مخالفت احتمالی آنها و جامعۀ سنتی با راهآهن ممانعت کند. برای این مساله، او به سراغ حاجی ملا صادق از مجتهدین بزرگ قم رفت و در سودمندی راهآهن از او فتوا گرفت. متن فتوا از این قرار بود:
«آنچه به نظر قاصر و رای فاتر میرسد این است که راهآهن باعث تعمیر و آبادانی جمیع قفار موحشه و براری بایره و ترخیص نرخ غالب حبوبات و غلات بلکه اثمار و فواکه بلکه اغلب مأکولات و اشیای لازم تعیش است و رفع بطالت بطالین و سود مزد پیدا کردن جماعت بیکارها و بیعارها و تقلیل مردم بیکاره و اهل سوأل خواهد شد… هر گاه مشیت الهی و عنایت ربانی شامل احوال اهل ایران بشود که راهآهن من البر الی البحر متصل شود. مملکت گلستان و رفع شکستگی و پریشانی جمهور خلق میشود و هر یک به شغلی میپردازند» (آدمیت، 1351: 327).
نتیجه
در نگاهی کلی به آرا و عقاید طرفداران راهآهن در ایران عصر ناصری، ملاحظه می شود که آنها در مورد ضرورت راهآهن برای ترقی ایران در قرن نوزدهم هم عقیده بودند و فکر میکردند راهآهن با ایجاد سهولت در حوزۀ حمل و نقل، کشاورزی، صنعت و تجارت ایران را متحول میکند و به حکومت در انجام امر حکومتداری یاری میرساند. آنها با این اعتقاد در مورد راههای ممکن برای ایجاد راهآهن تفکر کردند و راهکارهای خود را به دولتمردان و افکار عمومی عرضه نمودند. بررسی آرا و افکار اندیشمندان در مورد راهآهن نشان میدهد که آنها با وجود اشتراک نظر در مورد نقش راهآهن در ترقی، در مورد مسایل مختلف مربوط به آن اختلاف نظر داشتهاند. آنها نه در مورد میزان ارتباط راهآهن با ترقی و پیشرفت و نه در باب نحوه احداث و الزامات آن مانند سرمایۀ لازم، نحوۀ احداث راهآهن و مسیرها توافق نظر نداشتند. اعتقاد به ارتباط راهآهن با ترقی موجب شد برخی از هواداران در مورد این ارتباط دچار مبالغه شوند و راهآهن را یگانه عامل ترقی قلمداد کنند. آنها با وجود آگاهی از نقش تعلیم و تربیت در غرب، با برداشت های غلط وانمود کردند غرب، صرفا با راهآهن قدم در راه ترقی گذاشته و مدارس و تعلیم و تربیت منظم نقش چندانی در این زمینه نداشته است. به همین خاطر تصور میکردند در ایران نیز راهآهن می تواند زمینه ساز تعمیم علوم در جامعه باشد. بسیاری از اندیشمندان، راهآهن را از آن رو عامل ترقی و پیشرفت قلمداد کردند که موجبات پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی را فراهم میآورد. به اعتقاد آنان، پیوند اقتصاد سنتی ایران با اقتصاد سرمایه سالار جهانی، بدون هیچ گونه تمهیداتی راه را برای پیشرفت ایران و تبدیل به قدرت اقتصادی هموار میکرد. با برقرای ارتباط میان مناطق مختلف ایران محصولات کشاورزی و صنایع سنتی آن را به بازارهای جهانی سوق میداد و بر رونق آنها میافزود. این برداشتهای آنها در غفلت کامل از تجربیات گذشته و ارزیابی دقیق اقتصاد سرمایه سالار و اقتصاد سنتی ایران عصر قاجار شکل گرفت. آنها از نتایج پیوند اقتصاد ایران با اقتصاد سرمایه سالار در طول قرن نوزهم باخبر بودند و میدانستند که حداقل ارتباط با غرب منجر به تحول مثبت در اقتصاد سنتی نشده است. چنانچه اندیشمندان از خصلت ذاتی اقتصاد سرمایه سالار و تجربیات تاریخی ارزیابی معقولی به عمل میآوردند، به نتایج مخربِ ادغامِ اقتصادِ ضعیفِ ایران با بازارهای جهانی سرمایه سالار پی میبردند. معدود مقالات اختر در مورد تاثیر مخرب ادغام در اقتصاد جهانی بدون اتخاذ تمهیدات، نشان میدهد که درک این مقوله برای اندیشمندان چندان دور از دسترس نبوده است ولی آنها با غلو در ارتباط راهآهن با ترقی، به این امر توجهی نشان ندادهاند. اندیشمندان ایران، در حالی از این مقوله غافل ماندند که نسبت به تسلط قدرتهای استعماری بر سرنوشت ایران آگاه بودند و فکر می کردند با دوری از آن قدرتها در مورد راهآهن دیگر خطری جامعه را تهدید نخواهد کرد.
پی نوشتها
1- عقاید مستشارالدوله در مورد راه آهن را از محتوای اسناد و طرح های باقی مانده از او در اسناد وزارت امور خارجه یا از روزنامۀ اختر به دست داده ایم. اسناد خانوادگی او در اختیار فریدون آدمیت بوده است و در اینجا به ناچار از آثار او مورد استفاده قرار دادهایم.
2- سید جمال الدین اسد آبادی در پاسخ به چنین ادعا هایی به حاج مستان مراغه ای می نویسد: «کی دولت ایران خواست در مملکت راه آهن بسازد و علماء دین مقاومت کردند و او را از نیل به این مقصود که هم برای دولت و هم برای وطن مفید است بازداشتند؟» (خسرو شاهی، 1351: 81- 8.