نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد تاریخ دانشگاه اصفهان
2 کارشناس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Bilankuh or Valyankui is one of the historic neighborhoods in Tabriz. This neighborhood is known with the name"Bilankuh" since Tabrizian dignitaries and sages are buried there. Their graves in Bilankuh have always been of special importance; the graves of nobles such as Akhisa`d al-Din (the well-known sage of the sixth century), Kamal al-Din Mas`udKhujandi (the poet and sage of the eighth century), Kamal al-Din BehzadHarati (the great writer of the tenth century) and so on are located in the neighborhood. In Ilkhani Period, a collegiate town called Rab-e-Rashidi was established there by Khaje Rashid al-Din Fazl Allah Hamadani and doubled its importance. Hence, the 14th AD century is considered as the era of boom and prosperity. This area has also been taken into consideration during the following eras. The existence of various valuable works and monuments related to different historic phases reveals the significance of the neighborhood. The sages and dignitaries` attention to the area, especially from the 12th AD century on, made them have their graves and shrines placed there. Therefore, presenting the results of field studies about the remains and traces of these graves and monuments is one of the main aims of this article.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
شهر تبریز درگذشته دارای چند گورستان تاریخی بوده است که از آن میان چهار گورستان: سرخاب، بیلانکوه، گجیل و چرنداب از بقیه شاخصتر بودهاند. گورستان سرخاب که به مقبره الشعراء تبریز نیز معروف است، مدفن جمع کثیری از شعرای ایران زمین از جمله : ظهیرالدین فاریابی، مجیرالدین بیلقانی، اسدی توسی، قطران تبریزی، همام تبریزی، مانی شیرازی، لسانی شیرازی و جز آن بوده است و مزارات گجیل بابا فرج گجیلی (تبریزی)، کمال الدین باکویی، خواجه محمدامین بلغاری، شیخ نجم الدین زرکوب و ... را در خود جای داده است (کربلائی تبریزی،1344 :376). چرنداب آرامگاه جمع کثیری از دانشمندان، دیوان سالاران، فقها، اهل هنر و بزرگانی چون: قطب الدین شیرازی، قاضی بیضاوی، سلمان ساوجی، عبدا... صیرفی، علاءالدین عطاملک جوینی، خواجه شمس الدین محمد جوینی بود. بیلانکوه نیز مرقد و مزار اکابر اولیاء و عرفا و ارباب هنر را در خود جای داده بود. در نوشتار حاضر سعی بر آن است تا ضمن تبین موقعیت و سابقه محله بیلانکوه، ابتدا حاصل پژوهشهای کتابخانه ای در باب مزارات بیلانکوه و شرح مختصری از احوال افراد مدفون در آن مزارات ارائه گردد و سپس نتایج پژوهشهای میدانی صورت گرفته در خصوص آثار و بقایای موجود در بیلانکوه مورد بررسی قرار گیرد. عمدهترین فرضیات مطرح در این پژوهش عبارتند از: میان وجه تسمیه نام محله بیلانکوه و مزارت واقع در آن محله ارتباط وجود دارد. مزارات قله به عنوان زمینه ساز شکل گیری مزارات باغ کمال و عامل توجه اکابر و اولیاء به این محله در قرون ششم و هفتم نقش دارد. سوم آن که مسجد کنونی بیلانکوه در قله با خانقاه یا مقبره یکی از عرفای مدفون در مزارت قله احتمالاً مرتبط است.
حدود و موقعیت : بیلانکوه قدیمیترین بخش محله باغمیشه تبریز است. باغمیشه از محلات شرقی تبریز و از شمال به کوههای سرخاب و از جنوب به قوری چای و از مشرق به (مشکور،1352 : 114).
باغمیشه از سه محله قله، سیابان (سیاوان) و بیلانکوه تشکیل شده است که در گذشته ای نه چندان دور مرکز اصلی این محلات بازارچه بیلانکوه بوده است قریه و باغات بارنج و از مغرب به محلات پل سنگی و سیلاب محدود است. در تداول مردم تبریز باغمیشه به معنی باغ و بیشه است که از وجود درختان انبوه در آن ناحیه حکایت میکند (مشکور، 1352 : 115). البته امروزه با گسترش شهر و ایجاد خیابانهای جدید بافت تاریخی این محله تاریخی برهم خورده است و تقسیمات فوق چندان ملموس نیست. آنچه که از منابع تاریخی بر میآید مبیّن سابقه، اهمیت و مرکزیت بیلانکوه در منطقه باغمیشه است. وجه تسمیه : بیلانکوه قسمتی از محله ای بزرگتر به نام باغمیشه بوده است. البته سابقه اطلاق نام باغمیشه به منطقه ای متشکل از سه محله : قله، سیاوان و بیلانکوه به دوره قاجار برمی گردد، چرا که در منابعی چون : نزهه القلوب، دیوان کمال الدین مسعود خجندی، دیوان اوحدی مراغه ای (مربوط به قرن هشتم هجری قمری) و روضات الجنان و جنات الجنان مربوط به قرن دهم هجری قمری و ... به دفعات از این منطقه با نام بیلانکوه یاد شده است و تنها در منابع دوره قاجار از جمله : مرآت البلدان، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز، تاریخ اولاد الاطهار، منظر الاولیاء و جز آن است که نام باغمیشه به میان میآید. نوشته های مولف تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز نیز موید این مطلب است، نادرمیرزا مینویسد: «باغمیشه را نیز کوچه و برزن هایی است نامدار. نام این کوی بزرگ باستانی نبود، به قرون نزدیک نهادهاند» (قاجار،1373 : 85). محمد حسن خان اعتماد السلطنه در مرات البلدان و در ذکر نام محلات تبریز از این منطقه با نام باغمیشه یاد کرده است (اعتماد السلطنه،1376 : 551). نام بیلانکوه به صورتهای مختلفی چون: ولیانکوی، ولیان کوه، بیلانکوه، بلیانکوه، ویلانکوه و بیلانکی در منابع ذکر شده است. در فرهنگ آنندراج آمده است : نام کوهی است قریب به شهر تبریز که محله باغ بیشه که در معنی باغ و بیشه بوده در آنجا واقع است، گویند که از کثرت توقف اولیاء و فقرا، به فتح واو، ولیانکوه معروف شده و در رساله حشری، نام مقام بزرگان آن ولا، مسطور است و الله اعلم بالصواب (سجادی،1355 : 11). محمد کاظم بن محمد تبریزی ملقب به «اسرار علیشاه» و مولف تذکره منظرالاولیاء در بیان وجه تسمیه بیلانکوه مینویسد: «وجه تسمیهاش را چند چیز نوشتهاند اما آن که صحیح به نظر میآید آن است که در آن کوه ولی بسیار دفن شده لهذا به این اسم شهرت یافته است» (تبریزی، 1388: 119). مولف روضات الجنان مینویسد: از اسم سامی وی معلوم میشود که مسکن و مقام اولیاء بوده است و در آنجا مقبره ای است که مردم بسیار آنجا مدفونند (کربلائی تبریزی، 1344: 497). محمد امین حشری تبریزی در روضه اطهار مینویسد : «قریب بدان موضع کوهی است، در آن کوه «ولی» بسیار مدفون است و به قله اخی سعدالدین هم شهرت دارد. مشهور است که چهارصد و هشتاد ولی را درآن موضع دفن کردهاند و بدان وجه ولیانکوه اش گویند» (حشری، 1371 : 63 ). بیلانکوه در منابع تاریخی: مولف نزهه القلوب در توصیف باروی غازانی تبریز مینویسد: «غازان آن را باروئی کشید چنان که تمامت باغات و عمارات و دیهها و ولیان کوه و سنجاران نیز داخل آن بارو بود» (مستوفی، 1336 : 86). وی در توصیف موقعیت ربع رشیدی نیز به نام ولیانکوه اشاره کرده است : «در بالای شهر وزیر سعید خواجه رشیدالدین طاب ثراه به موضع ولیانکوه داخل باروی غازانی شهرچه دیگر ساخته و ربع رشیدی نام کرده» (مستوفی، 1336: 87 ). وی در ذکر مقابر تبریز مینویسد: «و در آنجا مقابر به چند موضع متفرق است چون سرخاب و چرنداب و گجیل و شام و ولیانکوه و سیاران [سیاوان یا سیابان] و غیره و ذالک» (مستوفی، 1336: 89 ). اوحدی مراغه ای سخن سرای معاصر سلطان ابوسعید بهادر، در قطعه ای که ربع رشیدی تبریز را توصیف کرده است، از بیلانکوه با نام «بلیان کوه» یاد کرده است:
شد سعادت طلایه بر تبریز تا فکندی تو سایه بر تبریز تا مهیا شود سبک نانت آسیــابــان بـــرآب «بلیان کوه» (سجادی، 1355 : 55 ) |
کمال الدین مسعود خجندی آن را «بهشت» لقب داده است :
زاهـــــدا بهشت جو که کمال
«ولیـــان کــوه» خواهد و تبریز (خجندی، 1337 : 3 )
مولف روضات الجنان مینویسد : « بدان که ولیانکوی جای مروح با صفا است و مسیرخوش طبعان و ظریفان از رویرغبت و رضا، حضرت شیخ کمال خجندی قدس سره جهت آن موضع فرموده :
از بهشت خدای عزوجل
تا به تبریز نیم فرسنگ است
و فی الواقع روضه است از بهشت و...» (کربلائی تبریزی،1344 : 296 ).
محمد کاظم تبریزی در آغاز گلزار سوم منظر الاولیاء مینویسد: ولیانکوه عبارت از تپه های بلندی است که در ما بین ششگلان و باغمیشه واقع شده است و از کثرت استعمال الان به «بیلانکو» شهرت دارد بعضی از بزرگان در مدح ولیانکوه اشعار آبدار دارند چنانچه جامی گفته:
همه مست از شراب مسند شـــــوند
جامی هم از شراب ولیـان کـوه
مولف اخیر در ادامه به ذکر شعری از شاعر نامدار قرن هشتم هجری، عصار تبریزی میپردازد:
ولیان کوه کشــــور تبریـــــز معدن صدق هست و کان وفا ای دو صد روح اندر او پیدا پاکبـــــازنـــد پــاک از اهـــــــوا |
مولف منظر الاولیاء در آغاز گلزار پنجم نیز این ابیات را به نقل از یکی از فضلای تبریز نقل کرده است:
ای مرغ بلند اوج کوه ســـــرخاب وی چار منار عشق را تیر شهاب مگذر ز گجیل و رو ز چرنداب متاب |
آثار و بناهای تاریخی بیلانکوه : موقعیت برجسته بیلانکوه در طول تاریخ موجب شکل گیری آثار و ابنیه ارزشمندی شده است که هر یک روایتگر دوره ای خاص از شکوه و رونق آن است. از میان آثار متعدد تاریخی که تا روزگار ما پا بر جا مانده میتوان به محوطه تاریخی ربع رشیدی و آثار قلعه رشیدیه، مسجد بیلانکوه، یخچال کلانتر، خانه کلانتر، آثاری از آسیابهای بیلانکوه، مزارات قله و مزارات باغ کمال اشاره کرد که دو مورد اخیر موضوع اصلی نوشتار حاضر محسوب میشوند. مزارات بیلانکوه : از نظر موقعیت، مزارات بیلانکوه را میتوان به دو قسمت تقسیم کرد، مزارت گورستان موسوم به «قله» و مزارات و مقابر واقع در «باغ کمال» هر چند این دو مکان در مجاورت هم و به فاصله ای اندک از هم قرار گرفتهاند، لیکن به لحاظ قدمت مزارات باغ کمال متاخر تر از مقابر قله هستند.
گورستان قله: قسمتی از محله بیلانکوه در جنوب مهران رود، تپه ای تقریبا مستطیلی شکل است که از شرق به غرب کشیده شده و حدود 9 متر ارتفاع دارد. طول این منطقه 830 متر و عرض آن تقریبا 180 متر است (تصویر شماره 1).
این تپه منتهی الیه غربی ارتفاعات قسمت شرقی تبریز موسوم به ساری داغ (کوه زرد) محسوب میشود و علت نامگذاری آن به ساری داغ، رنگ زرد خاک این قسمت است (ساری در ترکی آذری به معنای زرد است). این نقطه از بیلانکوه بر تمام قسمتهای محله مشرف و توسط باغات انبوه بیلانکوه محصور است از این رو از طراوت و آب و هوای ممتازی برخوردار است. ضمن آنکه شاخه اصلی رودخانه مهران رود که در میان ساکنان قدیمی بیلانکوه به «اسبریز» معروف است، در جانب شمالی قله جاریست. این قسمت از محله بیلانکوه که به اعتبار دفن اخی سعد الدین عارف بزرگ قرن ششم هجری، در متون و منابع تاریخی با نام قله اخی سعدالدین از آن یاد شده است به دلیل قرار داشتن مزار اکابر اولیاء و عرفای تبریز در آن، از دیرباز مورد احترام و توجه بوده است. محمد امین حشری در تذکره روضه اطهار مینویسد: « آن مکان فیض نشان که از کمال فیض و رفعت طعنه بر جنات عدن میزند به اسم شریف آن بزرگ شهرت یافته و آن محله را قله اخی سعد الدین گویند »(حشری، 1371 : 70 ).
تصویر شماره 1 - عکس ماهواره ای از محل گورستان قله در بیلانکوه
«بنا به وصیت آن جناب در قله ای به خاکش در سپردند از آن روز به بعد آن مکان با رفعت بهاسم شریف او شهرت یافته آن محله را «قله اخی سعد» میگویند» (تبریزی، 1388 : 121 ). اهمیت مزارات قله به حدی بوده است که تمام متون تاریخی نام گذاری محله بیلانکوه بدین نام را، ملهم از ارزش و اعتبار این مزارات قلمداد کردهاند و به طوری که پیشتر نیز در مبحث مربوط به وجه تسمیه بیلانکوه بدانها اشاره شد، حشری تبریزی در روضه اطهار، اسرار علیشاه در منظر الاولیاء و سلطان القرائی در حاشیه مربوط به ولیانکوی در روضات الجنان و جنات الجنان نام بیلانکوه یا ولیانکوی را الهام یافته از مزارات قله دانستهاند. مزار سعدالدین محمد بن ابی القاسم، مشهور به اخی سعد الدین: صاحب روضات الجنان از وی با عنوان «سیمرغ قله قاف تلوین و تمکین، اخی سعد الدین قدس ا... تعالی روحه و زاد لنا فتوحه» یاد کرده، مینویسد: «وی از اکابر اولیاء بوده و مزارش را هیبتی و صلابتی است که کم مزاری را هست، اهل حال را فیوضات تمام از زیارت آن قدوه انام حاصل است» (کربلائی تبریزی،1344: 497 ). کربلائی تبریزی به تاریخ وفات اخی سعد الدین و مضمون لوح مزار وی اشاره نکرده است اما حشری در تذکره خویش که منبعی متاخرتر نسبت به روضات الجنان محسوب میشود، ضمن اشاره به تاریخ وفات اخی سعد الدین، به نوشته های منقور بر لوح مزار وی نیز اشاره دارد: «هذا مرقد شیخ العارف الکامل مرشد الطریقه و الحقیقه و الیقین سعدالدین محمدبن ابی القاسم تبریزی توفی اول شهر رجب سنه سبعین و خمسمائه» (حشری،1371 : 71 ). مزار میرزا اسکندر : کربلائی مینویسد: «مرقد و مزار آن سپهر سلطنت را اختر، میرزا اسکندر طاب مثواه در جنب مزار اخی سعدالدین رحمه ا ... عمارتی است که بعد از دفن وی ساختهاند آنجا مدفونست. وی پسر قرایوسف است؛ و این طبقه را قره قوینلو میگویند» (کربلائی تبریزی،1344:498). وی که پس از درگذشت پدر در آذربایجان به قدرت رسیده بود، عاقبت به سال 841 ﻫ . ق در جنگ با برادرش جهانشاه بن قره یوسف و بدست پسرش شاه قباد در قلعه النجق کشته شد که وی نیز بعداً به دست عمویش جهانشاه به قتل رسید(کربلائی تبریزی،1344 :498 ).
مزار پیر محمد، مشهور به پیر حلوینی : مولف کتاب روضات الجنان و جنات الجنان در باره پیر محمد مینویسد: «مرقد و مزار آن کاملان را اکمل و آن ماجدان را امجد، پیرمحمد رحمه الله هم در قله اخی سعد الدین نزدیک به مزار حضرت اخی. وی مشهور به پیر حلوینی است چنین استماع افتاده که وی از جمله هفتاد بابایان است که در یک زمان بودهاند و سرخیل آن جماعت حضرت باباحسن بوده قدس سره. میگویند که نوبه آن جماعت به دیدن پیرمحمد آمده بودهاند تا صحبت بدارند در موسم دی، با هم فرمودهاند که تصرف پیر محمد را مشاهده کنیم از وی حلوینی تازه طلب کنیم ببینیم چه میکند و چه میگوید، حضرات چون نشستهاند پیر بی طلب ایشان به باغ رفته، طبق حلوینی تازه چیده به حضور آن جماعت آورده همگنان از تصرف وی محظوظ گشتهاند، نام وی به پیرحلوینی مشهور شده» (کربلائی تبریزی،1344 : 449 ).
مزار بابا محمود (شیخ محمود مزدقانی؟ ) : از دیگر بزرگان مدفون در قله بیلانکوه، بابا محمود است، نام این بزرگوار را حافظ حسین کربلائی در روضات الجنان و حشری به اقتباس از وی در روضه اطهار «بابا محمود» عنوان کرده اند و به اختصار به شرح احوالاتش پرداختهاند، اما محمد کاظم تبریزی در منظر الاولیاء نام وی را شیخ محمود مزدقانی ذکر کرده، اندکی بیش از دو مولف اخیر به حالات و تاریخ زندگانی وی پرداخته است. مؤلف منظرالاولیاء ضمن اشاره به برخی کمالات وی، از ملاقات شیخ محمود با شاهرخ تیموری و شیخ صدرالدین فرزند شیخ صفی الدین اردبیلی با شیخ محمود مزدقانی در ولیان کوه تبریز خبر داده است و به واقعه وفات شیخ محمود مزدقانی به هنگام دیدار با شیخ صدرالدین در کنار پل بیلانکوه و در نهایت کفن و دفن شیخ محمود به دست صدرالدین در قله تبریز اشاره کرده، تاریخ وفاتش را دقیقا ذکر نکرده و آن واقعه را در زمان اولاد قرا یوسف دانسته است (تبریزی، 1388 : 121 )، از سوی دیگر کربلائی تبریزی در روضات الجنان، وفات وی را در ایام سلطنت ارغون ثبت کرده است (کربلائی تبریزی،1344 : 500 ) به نظرمی رسد مولف منظر الاولیاء به اشتباه نام وی را شیخ محمود مزدقانی ذکر کرده است. مزار پیر آدینه : مولف روضه اطهار از بزرگی به نام پیرآدینه نام برده که در نزدیکی قله مدفون است، وی مینویسد : «مزار یکی از اهل الله در باغ کاولی در قرب قله واقع است، الحق مزار مروحی است و اسم آن بزرگ پیر آدینه است و الله اعلم» (حشری، 72:1371 ). گورستان باغ کمال : باغ کمال در ساحل جنوبی مهران رود و در جانب غربی پل بیلانکوه قرار دارد. در روزگاران گذشته هر دو سوی مهران رود در محله بیلانکوه را باغات سرسبز و آباد احاطه شده بود. باغ کمال نیز از جمله همین باغهای حاشیه مهرانرود است. این باغ منسوب است به «کمال الدین مسعود خجندی» عارف و شاعر نامی قرن هشتم هجری، از این رو به نام «باغ کمال» اشتهار یافته است. کمال خجندی در شهر خجند به دنیا آمد، در جوانی به عزم زیارت کعبه از خجند خارج شد، پس از زیارت خانه خدا در بازگشت چون تبریز را مناسب طبع خود دید، قصد اقامت کرد. سلطان حسین جلایر او را به گرمی پذیرفت و دستور داد تا خانقاهی با باغی بزرگ برایش ساختند و موقوفات زیادی را برای این خانقاه اختصاص داد و از آن زمان باغ مذکور به باغ کمال شهرت یافت. پس از خاکسپاری کمال خجندی در زاویه باغ کمال افراد دیگری چون: کمال الدین بهزاد و سلطان محمد نقاش، سلطان محمود مجلد، مولاناطوسی و مشربی شروانی در این مقبره دفن شدند و به نظر میرسد به غیر از این افراد بزرگان دیگری نیز در جوار تربت کمال خجندی مدفون بودهاند، لیکن اطلاعاتی از نام و نشان آنها در دست نداریم. از میان نام هایی نیز که حافظ حسین و حشری ذکر کردهاند علی رغم مراجعه به منابع مختلف، اطلاعاتی از مولانا طوسی و مولانا مشربی شروانی به دست نیامد البته از نوشته های حافظ حسین چنین برمی آید که این دو از ادیبان و در زمره شعرای روزگار خویش بودهاند.
منابع تاریخی دوره قاجار درباره باغ کمال اطلاعات چندانی به دست نمیدهند. تنها در منظر الاولیاء به مدفن کمال در ولیانکوی اشاره شده است. در نقشه موسوم به «نقشه دارالسطنه تبریز» که به سال 1297ﻫ . ق ترسیم یافته، محل باغ کمال و مقبره آن با عنوان قبرستان و باغ شیخ کمال مشخص گردیده است. (تصویر شماره 2 )
تصویر شماره 2 – موقعیت محله بیلانکوه و باغ کمال روی نقشه دارالسلطنه تبریز ترسیم سال 1297 هجری.
در نقشه موسوم به «سیل تبریز» نیز که در سال 1288 ﻫ . ق رسم شده است، این محل با نام قبرستان بیلانکوه نشان داده شده است، از این رو به نظر میرسد در دوره قاجار با آنکه هنوز نام «کمال» از خاطرهها محو نشده ولی باغ کمال به گورستانی عمومی شده است. (تصویر شماره 3 )
تصویر شماره 3 - نقشه موسوم به سیل تبریز که درسال 1288 ﻫ.ق رسم شده است.
باغ کمال در سال های پایانی دهه چهل شمسی، گورستانی متروک با قبور مندرس بود. عبدالعلی کارنگ مینویسد: در سال 1337 شمسی آقای عزیز دولت آبادی شاعر و نویسنده معاصر تبریزی، دیوان کمال خجندی را تصحیح و آماده چاپ نمود، در پی یافتن قبر کمال بود که در مقدمه دیوان بدان اشارتی بکند، در محله های ولیانکوی، باغمیشه، قله (قله اخی سعدالدین) و دمشقیه به جستجو پرداخت تا سرانجام در محله بیلانکوه تبریز باغی یافت بنام «باغ کمال» و گورستانی با قبرهای متروک و مندرس در کنار آن، معروف به «گورستان کمال» در وسط گورستان تخته سنگ سیاه بزرگی را بر روی پشته ای از خاک نهاد بودند و میگفتند اینجا قبر کمال است. آقای دولت آبادی در تذکرهها خوانده بود که بر لوح مزار کمال بیت ذیل حک شده است :
کمال از کعبــه رفتی بر در یـــــار
یــــار هزارات آفرین مردانه رفتی
اما اثری از آن پیدا نبود، ناچار کتاب خود (دیوان تصحیح شده کمال خجندی) را به چاپ رساند، اما همیشه در این اندیشه بود که کشف قبر کمال دست کمی از تصحیح و نشر دیوان وی ندارد. زنده یاد دولت آبادی درسال 1340 موضوع را پیگیری کرد و در صدد کاوش اطراف این سنگ سیاه برآمد، زمانی که خاکهای اطراف سنگ مذکور کنار زده شد چهارطاقی سرداب گونه ای با سقفی ضربی به شیوه ایلخانی نمایان شد و بدین ترتیب، مقبره یا همان خانقاه کمال الدین مسعود خجندی در قبرستان متروک شیخ کمال بیلانکوه از زیر خاک سر بر آورد. تقریبا یک دهه بعد و در سالهای 1352 و 1353، انجمن آثار ملی با پاکسازی محوطه باغ کمال، ساختمان مقبره را تعمیر و دو سنگ قبر صندوقی شکل بر روی مزار کمال خجندی و کمال الدین بهزاد نصب نمود، همچنین با ایجاد فضای سبز در محوطه مقبره سر و سامانی نسبی به آن داد، سنگ نبشته ای نیز متضمن اقدامات انجام شده در محوطه مقبره نصب گردید. این سنگ نبشته که اولین یادمان نصب شده در باغ کمال محسوب میشود پس از مرمت مقبره و احداث گنبد آن به داخل مقبره منتقل و بر روی دیوار ضلع جنوبی آن نصب گردیده است. (تصویر شماره 4 )
تصویر شماره 4 – باغ کمال در دهه 50 شمسی
سازمان میراث فرهنگی با توجه به اهمیت این اثر تاریخی، پس از انجام مرمت های لازم در ساختمان مقبره و ساماندهی محوطه، در سال 1377 آن را تحت شماره 2056 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسانید. پس از تملک و آزادسازی املاک پیرامون این مجموعه، هم اینک طرح توسعه باغ کمال توسط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی در حال انجام است. (تصویر شماره 5)
ویژگی های معماری بنای مقبره باغ کمال : این بنا در اصل یک «سرداب مقبره» محسوب میشود. سرداب مقبره باغ کمال دارای پلانی چلیپایی است که چهار تویزه اصلی آن با قوس کلیل اجرا شده است و تاق میانی آن دارای قوس بسیار کمی است. این نکته بیانگر وجود بنایی بر وروی سرداب مقبره فعلی در گذشته است. البته پوسته گنبدی که روی آن اجرا شده، جدید است. این گنبد آجری مخروطی شکل در سال 1367 توسط سازمان میراث فرهنگی اجرا شده است و متاخر بودن آن در مقایسه با ساختمان مقبره کاملا مشهود است. علاوه بر نحوه معماری و جزئیات اجرایی و نوع و اندازه مصالح بکار برده شده سنگی و آجری در بنای مقبره، نحوه پوشش تاق و سازه بنا، با بناهای اجرا شده از این نوع در قرن هشتم و نهم هجری همخوانی دارد. حضور مقبرهها و سرداب مقبره های عرفا و مریدانشان در خانقاه های آذربایجان از قرن هشتم تا دهم هجری بسیار عادی و تقریبا همیشگی بوده است. وجود روزن در این بنا همانند دیگر سرداب مقبرهها نشانگر وجود بخشی از بنا (طبقه فوقانی سرداب) بالاتر از کف زمین است. علاوه بر نشانه های موجود کالبدی بنا و بررسیهای تطبیقی، اشارات حافظ حسین به وجود زاویه (خانقاه) کمال در بیلانکوه و نیز اشاره مستقیم کمال خجندی به این موضوع در بیت :
تصویر شماره 5 – باغ کمال در سال 1392
«گر گوشه ای بسازد سلطان حسین ما را
درقلب شهر نبود، کس را به ما نزاعی»
طرح درخواست ساختن زاویه (گوشه) از سلطان حسین جلایری در خارج از شهر تبریز در آن دوره، این احتمال را مطرح میسازد که زاویه (گوشه یا همان خانقاه) کمال الدین مسعود خجندی در باغ کمال بیلانکوه، بنایی بوده که بر روی سرداب مقبره فعلی قرار داشته است و به مرور زمان تخریب شده، از بین رفته است. بنای فعلی مقبره در زمینی به مساحت تقریبی 84 متر مربع احداث شده است. ورود به داخل مقبره از ضلع شمالی آن و با پایین رفتن از 13 پله میسر است. پس از ورود به داخل مقبره با فضایی هشت ضلعی که دارای قاعده ای چلیپایی است، روبرو میشویم که حدود 30 مترمربع مساحت دارد، ارتفاع آن از کف مقبره تا سقف (تاق زیر گنبد) 15/3 متر و قطر تاق میانی مقبره (سقف) 10/3 متر مربع میباشد و دیوارهای مقبره با استفاده از آجر و سنگ اجرا شده است. درون مقبره دو سنگ قبر مرمرین وجود دارد. اولین قبر (ازسمت درب ورودی مقبره) مزار کمال الدین بهزاد و دیگری آرامگاه کمال خجندی است. سنگ قبرهای صندوقی شکل که در سال 1352 بر روی مزار این دو بزرگوار نصب شده بود، با سنگ قبرهای مرمرین فعلی تعویض شده است. از نظر تزئینات معماری، مقبره باغ کمال از تزئینات خاصی برخوردار نیست. با این وجود بررسی خانقاه های عرفا در قرون هشتم و نهم هجری نشان میدهد تزئینات بکار رفته در این بناها عمدتا شامل کاشی لعاب دار و مهرهای گچی در نمای بیرونی و گچ بری در نمای داخلی بوده است. با توجه به این موضوع به نظر میرسد خانقاه کمال خجندی نیز که به احتمال قریب به یقیین در قسمت فوقانی سرداب مقبره فعلی قرار داشته، دارای تزئیناتی از این دست بوده، به مرور زمان تخریب شده است و از بین رفته است که احتمال میرود در صورت گمانه زنی در محوطه مقبره و انجام عملیات پی گردی در اطراف سازه موجود بتوان به بقایایی از این تزئینات دست یافت. (تصویر شماره 6 )
تصویر شماره 6 – نمای داخلی مقبره باغ کمال
مزار شیخ کمال الدین مسعود خجندی: کمال الدین مسعود معروف به شیخ کمال متخلص به کمال از اکابر متصوفه و عرفای قرن هشتم هجری است. در هیچ یک از منابع به تاریخ تولد وی اشاره نشده است. ظاهرا شاعر عمری دراز یافته و به پیری رسیده است چنانکه فرماید :
مــن به هوای قامتت عمر دراز یافتم
زانکه همیشه کردهام کسب هوای معتدل
و در جایی دیگر خود را صد ساله می شمارد و میگوید:
چو دیدم قبله روی تو، صدساله نماز خود
خود به محراب دو ابرویت قضا کردم، قضا کردم
از این اشارات میتوان وی را به سال 803 ﻫـ.ق (تاریخ وفات) پیرمردی که عمر دراز یافته در نظر مجسم ساخت که اگر صد سال نیز نداشته باشد بیش از 80 سال عمر کرده است بدین ترتیب احتمال میرود که کمال در ربع اول قرن هشتم هجری در خجند تولد یافته باشد.
وی در عنفوان جوانی یعنی اواسط قرن هشتم هجری خجند را به قصد زیارت مکه معظمه ترک گفت. هنگام مراجعت گذرش به تبریز افتاد و به جهت سازگاری آب و هوا در آنجا اقامت گزید و طرف توجه سلطان حسین بن سلطان اویس جلایری (784-776 ﻫ . ق) قرا گرفت و همین شهریار برای وی در ولیانکوی باغی اهداء کرد و خانقاهی ساخت. کمال از فرط علاقه این باغ مشجر را که در نیم فرسخی تبریز قرارداشت بهشت نام کرده بود و میفرمود :
از بهــــشت خــــدای عـــــزوجل
تا به تبریز نیم فرسنگ است
دیگر :
زاهدا بهشت جو کــــه کمـــــال
ولیانــــکوی خــواهد و تبریز
تاریخ فوت او که در تذکرهها به اختلاف قید شده است، بدین قرار است : در تذکره الشعراء دولتشاه سمرقندی، آتشکده آذر، ریاض العارفین، ریاض الجنه و قاموس الاعلام سال 792 ﻫ . ق به عنوان تاریخ فوت کمال ذکر شده است. در مجمع الفصحا سال 793 ﻫ.ق و در نفحات الانس جامی، حبیب السیر، ریاض العارفین، اولاد الاطهار، طرائق الحقایق، روضات الجنان و جنات الجنان و سامی الاسامی (روضه اطهار) ملا محمد امین حشری، سال 803 ﻫ . ق ثبت شده است. مولف مجالس العشاق نیز سال 808 ﻫ . ق را سال وفات کمال دانسته است. احتمال میرود حق به جانب آن دسته از تذکره نویسانی باشد که قول جامی را قید کردهاند چون علاوه بر آنچه که ذکر شد، ریحانه الادب دو جمله (زهی آفتاب بدر کمال – 803 ) و (منبع حسن ماهتاب جمال - 803 ) را ماده تاریخ قید میکند و سامی الاسامی و اولاد الاطهار قطعه زیر را که خواجه عبدالرحیم خلوتی (متوفی به سال 859 ﻫ . ق) در تاریخ مرگ او سروده است، شاهد میآورند :
عارف حق شناس شیــــخ کمال
که جهان را به شعر تر بگرفت
تا سخن از دهن بــــــرون افتاد
کس سخن مثل آن بزرگ نگفت
هشتصد و سه گذشت کان خورشید
همچو مه در سحاب غیب نهفت
بالنتیجه او در تاریخ 803 وفات یافته است.
مدفن او : همه تذکرهها قبر وی را در تبریز قید کردهاند مگر آتشکده که مینویسد در یزد وفات کرده است، در سامی الاسامی مذکور است که پس از نماز ورد میخواند و تا لفظ (حسبنا الله عند اللقاء) بر زبانش رفت به عالم بقا شتافت و او را در باغ مشجری که (بهشت) نامش کرده بود، دفن کردند این باغ در ولیانکوه واقع است که در نیم فرسنگی تبریز قرار گرفته و خود گوید :
از بهشـــــت خــــدای عزوجل تا به تبریز نیم فرسنگ است |
صاحب روضات الجنان مینویسد : «شیخ در ولیانکوه خلوت کرده بود و مریدی هرشب به وی آب میبرده و یک شب آب برده، دید که شیخ بدین شعر مترنم است
با صبح بگوئید که بی وقت مــــــزن دم امشب شب وصلست نگهدار نفس را بلبل چو چمن دید رها کرد قفس را
|
چون صباح گشته حضرت شیخ به طریق معهود بیرون نیامده، سراغش رفتند و دیدند خشتی زیر سر نهاده و روی به قبله آورده از مرجع خاک به عالم پاک انتقال نمودهاند، اهل تبریز را چون خبر شد، همه از سر، پا کرده و متوجه زاویه متبرکه ایشان شده به خاطر بعضی از اعزه این خطور کرده که نعش مبارک ایشان را نقل خطیره مقدسه حضرت بابا مزید نمایند، چون خواستند که آنجا برند تابوت شکسته مکرر این صورت واقع شد بالاخره از کرامات وی همچنانکه در حال حیات توجه تام به این مقام داشته در حال ممات نیز نمیخواهد که جای دیگر رود و در همانجا مدفونش کردند به سال 803 ﻫ . ق واقع گشت» (دولت آبادی،1337 : مقدمه).
مولف روضات الجنان در روضه پنجم کتابش مینویسد: «مرقد و مزار آن وارسته از قید چونی و چندی، حضرت شیخ کمال خجندی قدس الله تعالی سره در ولیانکوی معروف و مشهور است. صیت و کمال وی از قاف تا قاف عالم را فرا گرفته اگر چه بعضی وی را از زمره شعرا دانند فاما کمال و بزرگی و یگانگی وی زیاده از طریق شعر و شاعری است. چنانچه مولانا جامی در نفحات آورده که اشتغال وی به شعر و تکلف در آن ستر حال و تلبیس را بوده باشد بلکه میشاید که برای آن بوده باشد که ظاهر مغلوب باطن نشود و از رعایت صورت عبودیت باز نماند (کربلائی تبریزی،1344 :500 )
مزار کمال الدین بهزاد : کمال الدین بهزاد در حدود سال 870 ﻫ .ق در شهر هرات دیده به جهان گشود، در کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و امیر روح الله نامی که گویا از خویشان او بوده سرپرستیاش را به عهده گرفت. امیر روح الله معروف به میرک هروی نقاشی چیره دست و عهده دار سمت کتابداری دربار سلطان حسین بایقرا بود و بهزاد الفبای نگارگری را از وی آموخت. البته از پیرسید احمد تبریزی نیز به عنوان مربی بهزاد در فن نگارگری یاد کردهاند (عالی افندی، 1361 : 104 ). بهزاد چندین سال در دربار تیموری مشغول کار بود تا آنکه در سال 913 ﻫ . ق ازبکان به سرکردگی محمدخان شیبانی بر هرات مسلط شده، حدود سه سال برآن فرمان راندند، در طی این مدت استاد در خدمت خان ازبک بود. با فتح هرات توسط شاه اسماعیل صفوی در سال 916 ﻫ .ق بهزاد به تبریز منتقل و وارد دربار صفوی شد. کمال الدین بهزاد در سال 942 ﻫ . ق در گذشت و در جوار مزار کمال خجندی در باغ کمال به خاک سپرده شد. حافظ حسین کربلایی که 33 سال پس از وفات بهزاد به تالیف کتاب گرانقدر روضات الجنان (در باب مقابر و مزارات تبریز) دست یازیده است، در روضه پنجم کتاب خویش و در پایان مطالبی که در باره کمال خجندی به رشته تحریر کشیده، مینویسد : «در حوالی ایشان [کمال خجندی] بعضی از ارباب سخن و اصحاب هنر مدفونند مثل مولانا طوسی شاعر و مولانا مشربی شروانی و استاد بهزاد نقاش و استادسلطان محمود مجلد که این هر دو در فن کار و بار خود قرینه نداشتند » (کربلائی تبریزی، 1344 : 511 ).
مزار نظام الدین سلطان محمد نقاش : اطلاعات منابع درباره زندگی سلطان محمد مختصر، موجز و بیشتر با اوصاف همراه است. نخستین اطلاع از سلطان محمد را دوست محمد گواشانی (متوفای حدود 972 ﻫ . ق) در دیباچه معروف خود که در سال 951 ﻫ . ق برای مرقع بهرام میرزا نوشته عرضه کرده است. وی مینویسد: اول نادر العصر فی دوران و فریدالاوان فی الزمان المحتاج به لطف الصمد، استاد نظام الدین سلطان محمد که تصویر را به جایی رسانیده که با وجود هزار دیده، فلک مثلش ندیده ...» بوداق منشی قزوینی که جواهر الاخبار خود را با وقایع سال 948 ﻫ . ق به پایان میبرد، در صحبت از دوران کودکی شاه تهماسب و معلمان او مینویسد : « معلمان جهت رسوم و آداب کمر تعلیم برمیان بستند. آن پادشاه در عنفوان جوانی به کسب قابلیت اقدام نمود. در اندک زمانی، جمیع فضایل شرعیه و عرفیه کسب کرد و به خط نوشتن و تصویر میل تمام داشت. استادان عدیل المثل، که هریک در فن خود یکتای بی همتا بودند، آوردند، از خوشنویسان، ملا عبدی نیشابوری و استاد شاه محمود نیشابوری و ملا رستم علی هروی، از نقاشان، استاد سلطان محمد مصور و استاد بهزاد مصور و استاد میرک اصفهانی و میر مصور و دوست محمد دیوانه. پادشاه را بدین طایفه توجه و التفات تمام بود» سال درگذشت سلطان محمد در ابهام است ولی از رقم نگاره های او در خمسه نظامی (سالهای 949 - 946 ﻫ . ق) پیداست که وی تا نیمه اول دهه 950 ﻫ . ق زنده بوده است. از سوی دیگر، دوست محمد گواشانی از کارکنان کارگاه هنری کتابخانه سلطنتی شاه تهماسب که در این کتابخانه به کتابت اشتغال داشته است و با بیشتر هنرمندان مکتب تبریز، به خصوص سلطان محمد از نزدیک آشنا بوده است، در دیباچه ای که برای مرقع بهرام میرزا نگاشته است، از سلطان محمد و مهارت وی در فن تصویرسازی سخن به میان آورده است. باتوجه به اینکه سال نگارش دیباچه دوست محمد 951 ﻫ . ق است. پس احتمالا زمانی که او مشغول نگارش دیباچه خود بوده، سلطان محمد همچنان زنده بوده است (آژند، 18:1384 ). محمد امین حشری در روضه اطهار مینویسد که سلطان محمد پس از درگذشت در تبریز در باغ کمال، در کنار کمال خجندی و کمال الدین بهزاد به خاک سپرده شد. اینکه حافظ حسین کربلایی مولف روضات الجنان، در توصیف مزارات واقع در بیلانکوه و باغ کمال نامی از سلطان محمد به میان نیاورده است و 36 سال بعد از تالیف روضات الجنان و جنات الجنان، ملا محمد امین حشری، در روضه اطهار از سلطان محمد نقاش نیز به عنوان یکی از بزرگان مدفون در باغ کمال یاد کرده، میتواند دلیلی بر این مدعا باشد که شاید در زمان تالیف روضات الجنان (975 ﻫ . ق) نظام الدین سلطان محمد نقاش در قید حیات بوده است. حشری در بیان مزارت واقع در باغ کمال مینویسد: « مولانا طوسی و مشربی شروانی و استاد سلطان محمود مجلد که هریک در فن خود یگانه آفاق بودهاند در آن مزار مدفونند. همچنین استاد سلطان محمد نقاش که در تصویر، استاد شاه جنت بارگاه شاه تهماسب حسینی صفوی است. وی و استاد بهزاد هر دو ملازم کتابخانه شاهی بودهاند و مواجب هر دو مساوی بوده و هریک وحید زمان و شهره جهان بودهاند» (حشری،68:1371 ).
مزار سلطان محمود مجلّد:عصر صفویه، دوران شکوفایی هنر در ایران است. در این میان جلدسازی نیز همپای سایر رشتهها مجالی برای درخشش مییابد و آثار بی بدیلی در این عرصه شکل میگیرند. در تذکره روضات الجنان، مؤلف بنا به مناسبتی از هنرمندی نام برده که متأسفانه در باره او فقط همین یک نام را میدانیم و بس. صاحب روضات الجنان در بخشی از این کتاب و در باب مزارات واقع در باغ کمال تبریز و بزرگان به خاک سپرده شده در جوار شیخ کمال الدین مسعود خجندی مینویسد: در حوالی ایشان بعضی از ارباب سخن و اصحاب هنر مدفونند، مثل مولانا طوسی شاعر و مولانا علی مشربی شروانی و استاد بهزاد نقاش و استاد سلطان محمود مجلّد که این هر دو در فن و کار و بار خود قرینه نداشتند» (کربلائی تبریزی،1344:511 ). در سالهایی که تبریز تختگاه شاهان صفوی بود، به برکت حضور هنرمندان بی همتایی همچون کمال الدین بهزاد، سلطان محمد نقاش و ... در سایه حمایت های پادشاهان صفوی، هنر کتاب سازی و کتاب آرایی در این شهر و در کتابخانه دربار صفوی رونقی تمام داشت از این رو به نظر میرسد استاد سلطان محمود مجلّد نیز در زمره این هنرمندان گرد آمده در کتابخانه دربار صفوی تبریز بوده است و در خلق شاهکارهای هنری آن روزگار با این هنرمندان همکاری داشته است. البته دکتر مهدی بیانی در کتاب کتابشناسی کتابهای خطی، محمود مجلد را از هنرمندان دربار سلطان یعقوب آق قویونلو دانسته است (بیانی،1353: 40 ).
مزارات مولانا طوسی شاعر و مولانا علی مشربی شروانی : چنان که پیشتر اشاره شد مولف روضات الجنان در بیان مزارات و مقابر موجود در جوار مقبره کمال خجندی از دو تن بنامهای: مولانا طوسی شاعر و مولانا علی مشربی شروانی یاد کرده که اطلاعاتی در مورد ایشان از منابع تاریخی به دست نیامد.
بررسی آثار و بقایای مزارات بیلانکوه
از میان مزارات بزرگان مدفون در بیلانکوه تنها محل مقبره باغ کمال است که حدود و موقعیت آن دقیقا مشخص است و این به دلیل پا برجا بودن سردابه خانقاه کمال خجندی در باغ کمال است. البته در این مقبره نیز اثری از سنگ مزار کمال و دیگر بزرگان نیست. سنگ مزارات قله نیز در زمان تخریب و تسطیح مقابر آن در دهه 20 (حدود 70 سال پیش) پراکنده و یا از بین رفتهاند. عرصه گورستان قله نیز اینک به فضای سبز و پارک تبدیل شده است.
در بررسیهای میدانی صورت گرفته در نقاط مختلف محله بیلانکوه آثاری از این سنگ مزارات بدست آمد که بنابر شواهد موجود در انتساب آنها به مزارات بیلانکوه شبهه ای نیست. سنگ مزارات موجود در پایه های پل بیلانکوه و پل کوچک واقع در ضلع شمال غربی قله و سه قطعه سنگ قبر متفرق در کوچه های اطراف محل سابق گورستان قله از آن جملهاند. (تصویر شماره 7 )
تصویر شماره 7 - سنگ مزارات بیلانکوه در پایه پل بیلانکوه
در پایه های پل بیلانکوه که به فاصله اندکی از باغ کمال قرار دارد، حدود 40 سنگ قبر صندوقی شکل سیاه رنگ قرار داده شده است. ابعاد این سنگ قبرها متفاوت است و به جز یک مورد بقیه فاقد هرگونه کتیبه هستند. کتیبه سنگ قبر مذکور نیز متاسفانه به دلیل فرسودگی ناخواناست و فقط عبارات : هذه روضه ... و سنه ... سبعه مائه قابل قرائت است. (تصویر شماره 8 )
تصویر شماره 8 - سنگ مزارات بیلانکوه در پایه پل بیلانکوه
سنگ قبرهای صندوقی شکل در محدوده شهر تبریز از اوایل قرن هشتم بیشتر مورد استفاده قرار گرفته اند که معمولا با سنگ سیاه گرانیتی ساخته میشدند. در برخی از این سنگها از سنگ لوح به صورت استقرار عمودی روی سنگ اصلی نیز استفاده میشده تا توضیحات لازم را روی آن نگاشته شود، در غیر این صورت علاوه بر عبارات رایج قرآنی و احادیث، سایر توضیحات در لبه خارجی دور تا دور سنگ مزار نقش میبست.
نقوش بکار رفته در سنگ قبرهای صندوقی شکل در اوایل، شامل دو جفت مستطیل ساده بر روی نمای فوقانی سنگ مزار صندوقی شکل بود اما کم کم نقش محرابی شکل، کلیت نمای فوقانی سنگ را در بر گرفت و استفاده از گل نیلوفر و... که اکثرا تبدیل به اشکال هندسی شده است، مورد توجه واقع شد. سنگ قبرهای برجای مانده از مزارات بیلانکوه نیز از این نوع محسوب میشوند و بر روی آنها نقوش محرابی و یا تلفیقی از نقوش محرابی و گل نیلوفر حک شده است. (شکلهای 1 و 2)
شکل شماره 1 – طرحی از سنگ مزارات شاخص بیلانکوه
شکل شماره 2 – طرحی از سنگ مزارات شاخص بیلانکوه
در جوار گورستان قله، مسجدی قرار دارد که به مسجد بیلانکوه یا مسجد قله مشهور است. درباره تاریخ احداث بنا اطلاعات دقیقی در دست نیست. با توجه به سبک معماری بنا، ساختمان فعلی مسجد از آثار دوره قاجار محسوب میشود. مسجد دارای دو ستون سنگی با سرستون های مقرنس کاری شده سنگی در قسمت نمازخانه و شش گنبد آجری است. در قسمت سردر ورودی مسجد دو قطعه سنگ نبشته مرمری نصب شده است. یکی از این کتیبهها وقفنامه ای به خط ثلث است. این سنگ نبشته 60 سانتیمتر ارتفاع و 75 سانتی متر عرض دارد، متن در شش سطر نگاشته شده و به دلیل شکسته شدن قسمتهایی ازسنگ، بخشی از متن وقفنامه مخدوش شده و ناخواناست. متن وقفنامه به شرح زیراست :
الاملاک التی وقفها الخاتون المعظمه قزلر...اکی انشاتها بمالها وجازلها المصبغه الکائنه داخل |
مدینه تبریز به باب نهادمهین فی محله سلا...ن سوی القطعتین الکاینتین فیها موقوفتان علی جهه معینه |
و جمیع عماره الحانوت الداقی المتصل بالمصبغه المدوه و ثلث تام شایع من جمیع القریه المدذعوه ملاطیان و جمیع عماره |
الحانوت الطباخی و الجوسق العلیه و بیت اللو من نصف تام من القطعه من الارض المشتمله علی اربعه وعشرین ذراع مکنه |
الدخله فی ارض گوشت خانه و جمیع الخان الذی فی انکش فی کاهبازار و جمیعا لطاحونتین المعروفتین بزردایوان |
قریه سنجان مع الارض المتصله بها و جمیع الارض الساحه الکائنه داخل تبریز به قریب الزاویه المذکوره |
در پایان متن عربی نوشته ای در یک سطر به خط نسخ ریز به فارسی نقر شده است که دانسته نیست و بعدا در زمانی متاخر افزوده شده است یا در هنگام نقر متن آن را در میان متن جای دادهاند. قسمتی از سطر اخیر نیز از میان رفته و آنچه برجای مانده عبارت زیر است :
[لعن] ت خدایتعالی و ملائکه برهر کس این شرط را تغی [ی] ر و تبدیل کند [آ] مین یارب |
شیوه خط و نوع حجاری این کتیبه بسیار نزدیک و شبیه کتیبه های سنگی قرن دهم هجری در تبریز به ویژه کتیبه شاه تهماسب در مسجد جامع تبریز است و ازاین رو میتوان گفت کتیبه فوق متعلق به دوران پیش از قاجار (احتمالا دوره صفوی) است. (تصویر شماره 9)
(تصویر شماره 9 - کتیبه سنگی مسجد قله (بیلانکوه
بر بالای سنگ نبشته بزرگ، کتیبه ای دیگر به ارتفاع 5/39 سانتی متر و عرض 18 سانتی متر قرار گرفته است. جنس این سنگ نبشته نیز از سنگ مرمر است و متن آن در چهار سطر بروی سنگ حک شده است :
کربلایی زمان هرجور |
درختیکه پهلوی قله |
هست وقف مسجد بیلان |
کوه نمود 136 |
به طوری که در متن وقف نامه دیده میشود از تاریخ سنگ نبشته تنها سه رقم نقر شده، از این رو ممکن است به قرینه حذف معمول رقم هزار تاریخ مزبور را 1136 خواند اما ترکیب عبارت و شیوه خط این احتمال را دور میکند (رحیم لو،279:1372). در هر صورت آنچه مسلم به نظر میرسد این است که کتیبه مذکور از کتیبه اصلی متاخرتر بوده و ارتباطی به آن کتیبه ندارد. با در نظر گرفتن مضمون کتیبه عربی منصوب بر سر در مسجد بیلانکوه که طی آن املاک و مستغلاتی وقف یک زاویه (خانقاه) شده است و قدمت آن کتیبه که مقدم بر قدمت بنای فعلی مسجد است، وجود چند آجر لعاب دار آبی رنگ در نمای فعلی مسجد و نیز قرار داشتن بنای مسجد در عرصه قبرستان قله، دو فرضیه مطرح میگردد :
1- بنای اولیه مسجد در اصل، خانقاه و یا مقبره یکی از بزرگان مدفون در گورستان قله بوده که پس از تخریب و ویرانی، به عنوان مسجد بازسازی و از آن استفاده شده و کتیبه نیز بر سر در بنای جدید نصب شده است.
2- کتیبه مربوط به مقابر یکی از بزرگان مدفون در گورستان قله بوده که پس از تخریب مقبره سنگ نبشته مذکور بر سردر مسجد واقع در قله نصب شده است. در کنار طرح فرضیه های فوق آنچه مسلم به نظر میرسد این است که کتیبه عربی منصوب بر سر در مسجد بیلانکوه وقفنامه ای مربوط به زاوی (خانقاه) یکی از بزرگان مدفون در گورستان قله بوده است. بنای فعلی مسجد در نمای بیرونی فاقد تزئینات خاص معماری است. البته وجود چند آجر لعاب دار در نما و اطراف کتیبه سردر مسجد نشان میدهد که ساختمان مسجد قبل از بازسازی در دوره قاجار، دارای تزئیناتی بوده است. استفاده از آجر لعابدار در مساجد دوره صفوی آذربایجان رایج بوده است. (تصویر شماره 10 )
تصویر شماره 10 - نمونه ای از آجرهای لعاب دار در نمای مسجد قله (بیلانکوه)
در نمای داخلی تزئینات موجود در قسمت تاقها و محراب مربوط به مرمتهای اخیر مسجد بوده و بنای قاجاری تزئینات خاصی نداشته و شامل ستونهای سنگی مقرنس کاری شده و گنبدهای آجری بوده است.
نتیجه
با توجه به بررسیهای انجام گرفته به نظر میرسد بیلانکوه محله ای با قدمت قریب به یک هزار سال باشد، فاصله این محله از بافت تاریخی شهر تبریز، این فرضیه را مطرح میسازد که شاید بیلانکوه درحدود قرون چهارم و پنجم هجری روستایی در نزدیکی شهر تبریز بوده که به مرور زمان و با گسترش شهر به آن ملحق گردیده است. همچنین آثار تاریخی بجای مانده در آن مبین رونق و شکوفایی این بخش از شهر در قرون هفتم تا نهم هجری هستند. اهم نتایج حاصل از این پژوهش به قرار ذیل است :
1- آنچه که از بررسی منابع تاریخی درباره بیلانکوه به دست میآید، مبین اهمیت مقابر و مزارات واقع در آن است. این اهمیت بدان حد است که نام یک منطقه از شهر را نیز تحت تاثیر قرار داده و نام «بیلانکوه» یا «ولیانکوی» از آن الهام یافته است.
2- مزارات بیلانکوه را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: مزارات قله و مزارات باغ کمال. قدمت مزارات قله به قرون پنجم و ششم هجری میرسد ولی مزارات باغ کمال مربوطه به اوایل قرن نهم هجری به بعد و در نتیجه متاخرتر از مزارات قله هستند، از سوی دیگر میتوان وجود مزارات قله در بیلانکوه را زمینه شکلگیری مزارات باغ کمال را در نزدیکی آن دانست، علت برجستگی مزارات باغ کمال نسبت به مزارات قله را نیز میتوان شهرت بزرگان ادب و هنر مدفون در مقابر باغ کمال تلقی نمود.
3- با وجود گسترش شهر و ساخت و سازههای متعدد و نیز دخل و تصرف در قسمتهای مختلف محله بیلانکوه، وجود آثار ارزشمند تاریخی که خوشبختانه اکثریت قریب به اتفاق آنها در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، شاکله و هویت تاریخی اصلی محله تا به امروز حفظ شده است.
4- با توجه به مطالعات و بررسیهای به عمل آمده و وجود اطلاعات ارزشمند و درعین حال پراکنده از گذشته بیلانکوه در لابلای متون تاریخی، متاسفانه تاکنون بررسی و پژوهش جامعی در باره این محله انجام نگرفته است که با توجه به ظرفیتهای موجود پژوهشی در این باره، نویسدگان این مقاله امیدوارند، نوشتار حاضر فتح بابی در این عرصه تلقی گردد و در آینده شاهد پرداختن به زوایا و موضوعات مختلف پژوهشی در باره محله تاریخی بیلانکوه و به ویژه رجال و مزارات آن باشند.