رقابت سیاسی و تجاری فرانسه و بریتانیا در عمان (1810–1798م/ 1189 -1177هـ . ش)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران

2 دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه تهران

چکیده

تصرف مصر در سال 1798 م/ 1177 هـ  به‌دست نیروهای فرانسوی و تهدید شدن متصرفات بریتانیا در شرق، به ‌ویژه هندوستان، از سوی فرانسویان، باعث آغاز دوره‌ای از رقابت بین این دو قدرت اروپایی در شمال آفریقا، اقیانوس هند، خلیج ‌فارس و از جمله، در عمان شد. عمان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود در اقیانوس هند و دهانة خلیج ‌فارس، از سویی با شرق آفریقا و جزیرة موریس (ایل‌دوفرانس)، پایگاه فرانسویان در اقیانوس هند، ارتباط داشت و از سوی دیگر، روابط تجاری با غرب هندوستان و مناطق تحت کنترل داشت . همین موقعیت استراتژیک باعث شد تا حکومت انگلیسی هند از یک‌سو و حاکم فرانسوی جزیرة ایل‌دوفرانس از سوی دیگر، تلاش کنند تا با بهره وری از شرایط منطقه و ایجاد و گسترش روابط با سلاطین عمان، از نفوذ رقیب در منطقه جلوگیری کنند. از سال 1810 م/ 1189 هـ  به بعد، با افول تهدیدات فرانسه و تصرف مستعمرات این کشور در اقیانوس هند و شرق آفریقا، عمان از دایرة رقابت‌های فرانسه و بریتانیا خارج شد. در این نوشتار، چگونگی شکل‌گیری، توسعه و سرانجام این رقابت در منطقه، که انعکاس بخشی از رویارویی‌های بریتانیا و فرانسه در اروپا بود، مورد بررسی قرار گرفته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Political and commercial rivalry between France and Britain in Oman (1763- 1775)

نویسندگان [English]

  • f Ahmadi 1
  • s Eslami 2
1 Associate Professor in History, Tehran University, Iran.
2 PhD Candidate in History, Tehran University, Iran.
چکیده [English]

The occupation of Egypt in 1763 AD by the military force of France and the menace of occupying the possessions of Britain in the East, especially from French, started a period of rivalry between these two European forces in the north of Africa, Indian Ocean, Persian Gulf and specifically Oman. Because of its geographical condition in Indian ocean and the entrance of Persian Gulf, Oman was , from one side,  in contact with the eastern part of Africa and Mauritius island (the military base of French in Indian ocean) and, from the other side, in commercial relation with the western part of India and the areas which were occupied by Britain. Such strategic situation helped the English government of India and the French ruler of Mauritius Island to try to prevent the penetration of their rival in their territory, taking advantage of the geographical condition of the area and developing their relations with the kings of Oman.
From 1775 AD on, after a decline in the threats from France and the occupation of the colonies of that country in Indian Ocean and the east of Africa, Oman got out of the scope of rivalries between France and Britain. In this article, the state of formation, development, and destiny of the rivalry, which was the reflection of parts of confrontations Britain and France had in Europe, is investigated.

کلیدواژه‌ها [English]

  • France
  • Britain
  • Oman
  • Isle de France
  • Indian Ocean

مدخل

از زمانی‌که کمپانی هند شرقی فرانسه در اوت 1664 م/1043 هـ . ش (Gaudart,1935: 1)  تأسیس شد، فرانسویان در عرصة تجارت اقیانوس هند و خلیج‌ فارس ظاهر شدند. اولین تماس‌های فرانسویان با بازرگانان عمانی، در حدود سال 1670 م/1049 هـ . ش آغاز شد وعمدتاً تجاری و از طریق نمایندة مقیم فرانسه در بصره با بازرگانان مسقط انجام می‌گرفت (Bhacker, 1994: 37). از سال 1721 م/1100 هـ . ش و از زمانی‌ که فرانسویان موفق شدند جزیرة موریس (Mauritius) را که در کنترل هلندی‌ها بود، کاملاً به تصرف خود درآورند، این جزیره که فرانسویان نام آن را به ‌ایل‌دوفرانس (Ile de France) تغییر دادند و نیز جزیرة بوربن (Bourbon) در مجاورت ایل دو فرانس، به مهم‌ترین پایگاه‌های فرانسه در شرق و در اقیانوس هند تبدیل شدند (Les Cure,1864: 31).

ایل‌دوفرانس در روزگاری که راه تجارت از دماغة امیدنیک می‌گذشت، در حقیقت مرکز ارتباطی بین دماغة امیدنیک تا هندوستان و شرق آفریقا بود. این جزیره در مسیر ارتباطات دریایی بین هند موزامبیک، زنگبار، مسقط، خلیج ‌فارس، هندوستان، جاوه و استرالیا قرار داشت. فرانسویان از ایل‌دوفرانس کشتی‌های خود را به فیلیپین و هندوچین اعزام می‌کردند و کشتی‌هایی که از چین به غرب اقیانوس هند می‌رفتند، در بندر پورت لویی (مرکز ایل‌دوفرانس) توقف می‌کردند (Prentout, 1901: 329). از این پایگاه‌ها، فرانسویان قادر به ایجاد روابط با کشورهای منطقه بودند. ارتباط با امام مسقط، یکی از مهم‌ترین اهداف فرانسه و باعث نگرانی شدید انگلیسی‌ها بود. مسقط، بندری مهم در کنار دریای عمان و اقیانوس هند و مشرف به تنگة هرموز بود و یکی از مهم‌ترین راه‌های تجارت با هند محسوب می‌شد (Anonyme, 1863: 209).

انگلیسی‌ها حدود صد سال پیش از فرانسویان در مسقط مستقر شدند و در سال 1650 م/1029 هـ . ش اولین تلاش برای انعقاد تفاهم‌نامه‌ای تجاری بین سلطان بن سیف از خاندان یعاربه و کمپانی هند شرقی صورت گرفت اما این تلاش‌ها به نتیجه نرسید زیرا سلطان بن سیف و جانشینان او تصمیم گرفته بودند به هیچ تبعة اروپایی اجازة تأسیس دفتر تجاری را در مسقط ندهند (Skeet, 1947: 38).

از زمان وقوع جنگ‌های داخلی در عمان (از سال 1719 م/1098 هـ . ش تا 1724 م/1103 هـ . ش) و سقوط خاندان یعاربه، جانشینان آنان، یعنی اعضای خاندان «آل بوسعید» نیز اغلب خود را از درگیری‌های منطقه‌ای دور نگاه می‌داشتند. این در حالی بود که آن‌ها به اروپاییان اجازة تأسیس دفتر تجاری را در خاک مسقط نمی‌دادند. با این‌حال،با پذیرش یک کارگزار هندی که نمایندة حکومت بمبئی بود، برای ارسال کالا و محمولات پستی کمپانی هند شرقی در مسقط، موافقت شده بود. این توافق، در قبال حمل مقدار محدودی نمک به کلکته به‌وسیلة کشتی‌های مسقط حاصل شده بود (IOR/P/3811/33: 33).

دهۀ 1740 م/1119 هـ . ش قدم‌هایی برای توسعۀ روابط مسقط و فرانسه برداشته شد و اولین رویارویی‌های فرانسه و بریتانیا در عمان آغاز شد. در سال 1744 م/1123 هـ . ش و هم‌زمان با آغاز حکومت خاندان آل بوسعید، حاکم ایل‌دوفرانس هدایایی برای سلطان به مسقط فرستاد
(Al-Qasimi, 1996: 20). پنج سال بعد، در حدود سال 1749 م/1128 هـ . ش و در زمان حکومت سلطان احمد بن سعید، فرانسویان برای اولین ‌بار سعی کردند به کشتی‌های انگلیسی مستقر در بندر مسقط حمله کنند (Skeet, 1947: 41).

وقوع جنگ‌های هفت ‌ساله (1763-1756 م/1142-1135 هـ . ش) و شکست فرانسویان از بریتانیا، باعث تضعیف موقعیت این کشور شد. درگیری اصلی دو کشور در مستعمرات آن‌ها از جمله کانادا، آمریکا و هندوستان بود. اضمحلال امپراتوری مغول در هند، وقوع درگیری‌ها در شبه‌قارۀ هند و گسترش نفوذ بریتانیا در هند، موقعیت فرانسه را در این منطقه متزلزل کرد و پایگاه‌های فرانسویان، یکی پس از دیگری به تصرف نیروی دریایی بریتانیا درآمد (کلی، 1378: 28). با برآمدن ناپلئون و تلاش برای بسط مستعمرات، مرحله‌ای جدید از رقابت با بریتانیا آغاز شد و این در حالی بود که فرانسه پایگاه مهم ایل‌دوفرانس را در شرق آفریقا در اختیار داشت.

 

اهمیت سیاسی و تجاری عمان برای فرانسه و بریتانیا

از اواخر قرن هجدهم، مسقط به یک مرکز مهم تجاری تبدیل شده بود که محموله‌های تجاری از سورات، بهانگر، بمبئی، مالابار، سواحل مکران، سند و پنجاب تا شرق آفریقا به ‌این بندر منتقل و از آن‌جا به دیگر نقاط حمل می‌شد. از زمان حکومت سلطان بن احمد در سال 1792 م/1171 هـ . ش، توسعة تجارت برای حکومت مسقط اهمیت اساسی داشت. به دلیل گسترش تجارت مسقط در شرق آفریقا، سلطان روابط خوبی با فرانسویان برقرار کرده بود. فرانسویان که در تجارت برده در شرق آفریقا فعالیت می‌کردند، باید حقوق گمرکی سلطان مسقط را از این تجارت پرداخت می‌کردند. از سوی دیگر، سلطان مسقط روابط خوبی با حکام هندی در خارج از منطقة تحت کنترل انگلیسی‌ها، به‌ویژه با تیپو سلطان، حاکم میسور، برقرار کرده بود (38-Bhacker1994: 34).

وقوع انقلاب فرانسه و برآمدن ناپلئون، موجب تشدید رقابت فرانسه با بریتانیا و در نتیجه، تهدید موقعیت بریتانیا در شرق شد. در سپتامبر 1797 م/1176 هـ . ش، تالیران به سمت وزیر امور خارجة حکومت دیرکتوار منصوب شد. تالیران همانند ناپلئون اعتقاد داشت که فرانسه برای گسترش نفوذ و قدرت خود و مقابله با رقیب بریتانیایی‌اش، باید مستعمرات خود را در شرق گسترش دهد. او در گزارشی که در 13 فوریه 1798 م/1178 هـ . ش به دیرکتوار ارائه داد، اعلام کرد که گام نخست برای استقرار در شرق، فتح مصر و ایجاد استحکامات در سوئز است و گام بعدی، اعزام نیرو برای کمک به تیپو سلطان جهت مبارزه با انگلیسی‌هاست. ناپلئون نیز در نامه‌ای دیرکتوار را از قصد خود برای تصرف مصر و کمک به شاهزادگان هندی آگاه کرد (احمدی، 1388: 19).

هنگامی ‌که ناپلئون نیروهای خود را از بندر تولون (در جنوب شرقی فرانسه و در دریای مدیترانه) به ‌سوی شرق دریای مدیترانه حرکت داد، این عمل موجب بروز نگرانی در لندن شد. به‌ویژه که خبر اتحاد تیپو سلطان و فرماندار ایل‌دوفرانس نیز به لندن رسیده بود. هنری دنداس (Henry Dundas)، وزیر جنگ بریتانیا و رئیس هیئت امور هند، با شنیدن این خبر اطمینان حاصل کرد که قصد نیروی دریایی فرانسه از حرکت به‌ سوی شرق دریای مدیترانه، مصر است و هدف نهایی آنان، انجام عملیات علیه منافع بریتانیا در هندوستان است. در 13 ژوئن 1798 م/1177 هـ . ش، دنداس، لرد گرانویل (Lord Grenville)، وزیر امورخارجة بریتانیا را از نگرانی‌های خود آگاه کرد. از نظر او، نیروی دریایی بریتانیا قادر بود سد راه نیروهای فرانسوی در مسیر دریای سرخ به خلیج‌ فارس شود اما امکان پیشروی آنان از مسیر حلب و بین‌النهرین تا خلیج ‌فارس و از آن‌جا به ‌سوی هند وجود داشت. هنگامی‌که نیروهای فرانسوی در 7 سپتامبر 1798 م/1177 هـ . ش وارد خاک مصر شدند، دفتر هیئت ‌مدیرة کمپانی هند شرقی در لندن، به نخست‌وزیر بریتانیا، ویلیام پیت (William Pitt) اطلاع داد که هدف نیروهای فرانسوی، هندوستان است که در این صورت، تنها منافع کمپانی در خطر نیست بلکه کل منافع بریتانیا در معرض خطری قریب‌الوقوع قرار می‌گیرد (احمدی، 19:1388). حضور فرانسویان در مصر باعث شد که دولت بریتانیا برای نخستین ‌بار با نگرانی احتمال حملة فرانسه به هندوستان  را از 3 جهت بررسی کند: نخست از شمال غرب هند، دوم از طریق دریا، خلیج‌ فارس یا دریای سرخ و سوم از مسیر ایران و افغانستان. سرانجام بریتانیا بر آن شد که با ادامة روابط سیاسی با عثمانی و ایران، از حملة یک قدرت اروپایی به هند از مسیر این دو کشور و شمال غربی هند جلوگیری و تسلط بر هند را تضمین کند. (احمدی، 1388: 20).

اشغال مصر در سال 1798 م/1177 هـ . ش توسط ارتش فرانسه و طرح‌های نامشخص ناپلئون، مقامات انگلیسی هند را متقاعد کرد که روابط نزدیک‌تری با حاکم مسقط و دیگر حکام خلیج ‌فارس برقرار کنند. به همین منظور در سپتامبر 1798 م/1177 هـ . ش، میرزا مهدی‌علی‌خان، نمایندة مقیم کمپانی در بوشهر را به مسقط اعزام کردند. میرزا مهدی‌علی‌خان مأموریت داشت تا موضع سید سلطان را در مقابل فرانسویان دریابد و تلاش کند تا اطمینان سلطان را که نسبت به نمایندة کمپانی به ‌علت تحرکات سیاسی او خدشه دار شده بود، جلب کند. به‌علاوه، مهدی‌علی‌خان باید تلاش می‌کرد در صورت امکان، اجازة تاسیس یک دفتر تجاری بریتانیایی را در مسقط به ‌دست آورد (Lorimer, 1915: 426).

میرزا مهدی‌علی‌خان ده روز پس از ورود به مسقط، یعنی در 12 اکتبر 1798 م/21 مهر 1177 هـ . ش، موفق شد توافقنامه‌ای با سلطان مسقط منعقد کند. طبق این توافقنامه، سلطان مسقط باید در امور بین‌المللی در کنار بریتانیا قرار می‌گرفت، از واگذاری پایگاه تجاری به فرانسویان و هلندی‌ها خودداری  و فرانسویان را از مسقط اخراج می‌کرد (احمدی، 1388: 21). پس از این اقدامات، مقامات انگلیسی هند در بقیۀ سال 1798 م/1177 هـ . ش، درصدد تقویت بیشتر مواضع خود در خلیج‌فارس یا کشورهای همجوار آن برنیامدند و منتظر ماندند تا اقدامات جدید ناپلئون را زیر نظر بگیرند (کلی، 1378: 29).

در پایان ماه دسامبر، ناپلئون از سوئز دیدار کرد و دستور داد تا عملیات ساخت ناوگانی جدیدی آغاز شود زیرا او به کارآمدی اسکادران کوچکی که در ایل دوفرانس (موریس) تحت فرماندهی مارکی دو سارسی (Marquis de Sarcy) مستقر بود، چندان اطمینان نداشت. دو فروند از این شناورها در آب‌های شرق دور به ‌سر می‌بردند و سومی نیز در خلیج ‌بنگال مستقر بود، که اندکی بعد به‌ دست انگلیسی‌ها افتاد (کلی، 1378: 29).

ناپلئون در ژانویۀ 1799 م/دی 1178 هـ . ش به سلطان بن احمد و تیپو سلطان نامه‌هایی فرستاد. او در این نامه‌ها به امام مسقط اطمینان داد که هر کشتی که برای تجارت به شمال دریای سرخ فرستاده شود، با استقبال روبه‌رو خواهد شد و به تیپیو سلطان نیز قول داد که در مبارزاتش علیه انگلیسی‌ها او را یاری خواهد کرد. این دو نامه را نمایندۀ کمپانی هند شرقی انگلیس در موکا (شهری بندری در یمن) ضبط و به بمبئی ارسال کرد که در نتیجه، بدبینی‌ها را نسبت به امام مسقط افزایش داد. با ضبط این نامه‌ها آشکار شد که امام هنوز تعدادی فرانسوی در خدمت دارد و با تیپو سلطان نیز از طریق نمایندگی سیاسی میسور در مسقط مکاتبه می‌کند.

از سوی دیگر، والی سلطان در زنگبار، با ناخدا جان بلانکت (John Blanket) فرماندۀ اسکادرانی که در ژوییه از انگلستان اعزام شده و در فوریه 1799 م/بهمن 1178 هـ . ش در سر راه خود به دریای سرخ از آن جزیره دیدن کرده بود، آشکارا رفتاری غیردوستانه در پیش گرفته بود. در آوریل هم توطئه‌ای در بنگال کشف شد که نشان می‌داد برادر زن نواب، حاکم بنگال، با کمک زمان‌شاه، امیر افغانستان، قصد داشته‌اند حکومت انگلیسی‌ها را سرنگون کنند. مکاتبات و نامه‌های مصادره ‌شده هم نشان می دادند که تعداد زیادی از افراد برجستۀ مسقط و از جمله والی شهر، در این توطئه دست داشته‌اند (کلی، 1378: 30-29).

در اواخر بهار 1799 م/1178 هـ . ش، تهدید ارتش فرانسه در مصر از بین رفت و در روز دوم ژانویۀ همان سال، بین انگلستان و باب‌عالی، پیمانی مبنی‌بر اخراج فرانسوی‌ها از مصر منعقد شد. در مارس، پیشروی نیروهای ناپلئون به داخل خاک سوریه متوقف شد و در روز 21 مه/24 اردیبهشت، ناپلئون مجبور شد به مصر عقب‌نشینی کند. با این اتفاقات مشخص شد که خطر حملۀ ناپلئون به هند از طریق بین‌النهرین و دریای سرخ از بین رفته است. در همین زمان، ناخدا جان بلانکت نیز با پنج فروند شناور تحت امر خود بر دریای سرخ تسلط کامل یافت و سوئز را به محاصره درآورد. این در حالی بود که با اشغال جزیرۀ پریم مقابل باب‌المندب، در دریای سرخ،  توسط نیروهای اعزامی از بمبئی در ماه مه، تنگۀ باب‌المندب هم اشغال شده بود. در همان ماه، لرد ولزلی (Lord Wellesley) نیز با یورش و تسلط بر سرینگاپاتام، شهری در نزدیک میسور، خطر تیپو سلطان را برطرف کرد (کلی، 1378: 31-32). در هندوستان، علاوه‌ بر میسور، تمام سواحل مالابار به ‌دست انگلیسی‌ها افتاد، یعنی تمام راه‌های سورات تا کلکته. این رخداد بر تجارت مسقط تأثیر مستقیم داشت (Bhacker, 1994: 39). بنابراین، عمان برای حفظ روابط تجاری در هندوستان مجبور به سازش با بریتانیا بود. شرق اقیانوس هند بیش از پیش تحت سلطة بریتانیا قرار گرفت و آن‌ها با ادعای مبارزه با دزدان دریایی، حضور خود را در آب‌های عمان تقویت کردند و به‌تدریج، عمان پایگاه اصلی آنان شد (Bhacker, 1994: 41).

در سال 1800 م/1179 هـ . ش، کاپیتان جان مالکم (John Malcom)، فرستادة حکومت هند به ایران، در راه برگشت از مکان مأموریت خود، در مسقط توقف کرد و با توجه به کنترل بریتانیا بر تمام بنادر هندوستان، از سورات تا کلکته، به مقامات عمانی این مسئله را گوشزد کرد که منافع عمان در اتحاد با انگلستان است و سلطان را به انعقاد قراردادی جدید با بریتانیا تشویق کرد (Miles, 1919: 293). بدین ترتیب، در 18 ژانویه/29 دی، توافقنامه‌ای جدید بین کاپیتان مالکم و سید سلطان، امضا شد. بند اول این توافقنامه، تأکید بر توافقنامه‌ای بود که به در سال 1799 م/1177 هـ . ش امضای میرزا مهدی‌علی‌خان و سلطان عمان رسیده بود. طبق بند دوم توافقنامه، نماینده‌ای دائم از سوی کمپانی هند شرقی بریتانیا در مسقط ساکن می‌شد. حضور این نماینده در مسقط، برای ایجاد تفاهم در مسائل مورد علاقة طرفین، ضروری بود (Al- Qasimi, 1996: 51-52).

در ژوئن 1801 م/خرداد 1180 هـ . ش، قاهره توسط نیروهای انگلیسی که از اسکندریه به ‌سوی آن پیشروی کردند، سقوط کرد. قوای دیگری که از هند اعزام شده بودند، سوئز را به اشغال درآوردند و تا نیل پیش رفتند و سرانجام به حضور فرانسویان در مصر پایان دادند. پس از شکست ناپلئون در مصر، توجه بریتانیا به امام مسقط کم شد اما زمانی که قواسم حملات خود را در دریا و ساحل آغاز کردند، بریتانیا که اهداف مشترکی با فرمانروایان مسقط داشت، دوباره متوجه آن‌ها شد (Miles,1919: 48) این در حالی بود که در 25 مارس/اسفند ماه سال بعد (1802 م/1181 هـ . ش)، بین فرانسه و بریتانیا در آمین (Amiens) قرارداد صلحی به امضا رسید که پایانی بر ائتلاف دوم اروپایی‌ها ضد فرانسه بود.

 

تلاش فرانسه در برقراری روابط سیاسی و تجاری با عمان

در اوایل سال 1803 م/1182 هـ . ش، ناوگانی متشکل از هفت فروند شناور جنگی حامل بیست ‌هزار سرباز به فرماندهی ژنرال دکان (Decaen)، حکمران جدید ایل دوفرانس (موریس) و فرمانده کل مستعمرات فرانسه در شرق، از بندر برست (Brest) به مقصد ایل دوفرانس حرکت کرد. به ژنرال دکان دستور داده شده بود تا برای تسلط فرانسه بر دریاهای شرق، کوشش جدی به ‌عمل آورد و یکی از نقاط مهم که بسیار در مورد آن توصیه شده بود، مسقط بود.

دکان پس از رسیدن به ایل دوفرانس (موریس)، در اوت 1803/مرداد 1182 هـ . ش، نماینده‌ای را به نام دو کاوینیاک (De Cavignac) به مسقط فرستاد تا سلطان بن احمد را تشویق کند که او را به عنوان نمایندۀ مقیم فرانسه در مسقط بپذیرد. کاوینیاک توسط شخص کنسول اول در 20 ژوئن 1802/31 خرداد 1181 هـ . ش منصوب شده بود. پیش از اعزام او و در زمانی که ماگالون (Magallon) فرماندار ایل‌دوفرانس بود، شیخ علی‌خان، فرستادة امام مسقط، به جزیره سفر کرد. موضوع مأموریت او درخواست دوستی با حکومت فرانسه و تقاضا برای نیرو و مهمات بود. این فرستاده پس از اقامت یک‌ ماهه در جزیره، با تعدادی توپ از انواع مختلف به مسقط باز گشت (Picard, Paulier, 1910-1911: 328). دکان در نامه‌ای به کاوینیاک مأموریت او را در مسقط این‌ چنین مشخص کرد:

«زمانی‌که کنسول اول مأموریت مهم شما را در مسقط ابلاغ کرد، خبر از ارسال نماینده‌ای از جانب امام به جزیره نداشت. مأموریت شما مطمئن‌ کردن امام مسقط از جانب حکومت فرانسه است. باید به او اطمینان دهید که حکومت فرانسه با ارسال نماینده‌ای ویژه، علاقه‌مند است تا بهترین سلام‌ها و بیشترین احترام را از سوی حکومت فرانسه به امام ابلاغ کند و علاقه‌مندی فرانسه را برای برقراری روابط دوستی و تجاری اعلام می‌دارد ... باید به امام دربارة حمایت از او در مقابل دزدان دریایی اطمینان ‌خاطر بدهید. علاوه‌ بر این، مأموریت شما جمع‌آوری اطلاعات از محیط و در عین‌ حال، دادن اطلاعات لازم به امام است. به‌ گونه‌ای با امام رفتار کنید که اعتماد او جلب شود و اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شما بگذارد. باید اطلاعات کافی از این سرزمین، مردمش، ثروت آن، نیروهای نظامی و روابط تجاری و سیاسی آن با دیگر کشورها به ‌دست آورید» .

علاوه ‌بر این، دکان در نامه‌هایی به کاوینیاک توصیة اکید کرد که اطلاعات خود را دربارة روابط تجاری بین مسقط و دیگر کشورها، چه در خلیج‌فارس و چه با دیگر کشورهای اروپایی جمع‌آوری و برای حکومت فرانسه ارسال کند (Prentout, 1901: 333). هم‌چنین افرادی را به نواحی مختلف- از سواحل هندوستان گرفته تا کناره‌های خلیج‌فارس- اعزام کند تا اطلاعات مورد نیاز حکومت فرانسه را جمع‌آوری کنند. یکی از افراد همراه کاوینیاک، مهندس آدریان ژرمن (Adrian Germain) بود که نویسندة یکی از مهم‌ترین کتب جغرافیایی دربارة سلطان ‌نشین مسقط است. ناپلئون او را به اقیانوس هند اعزام کرد. ژرمن با اقامت در مسقط، موفق شد اطلاعات باارزشی دربارة شرایط سیاسی، اجتماعی و مذهبی مردم عمان جمع‌آوری کند (Bulletin, 1868: 339-364) کاوینیاک مأموریت داشت تا اطلاعات خود را مستقیماً برای وزیر امور خارجه و وزیر مستعمرات ارسال کند و اگر موفق به این کار نمی‌شد، مراسلات خود را باید برای کنسول فرانسه در بصره و اگر مصلحت می‌دانست، برای نمایندة حکومت در ایل‌دوفرانس می‌فرستاد (Prentout, 1901:334). کاوینیاک با کشتی آتلانتا (Atalanta) در 14 سپتامبر 1803 م/24 شهریور 1182 هـ . ش، از پورت لویی، مرکز ایل‌دوفرانس، به‌ سوی مسقط حرکت کرد و این کار، درست زمانی بود که پس از اتحاد سوم اروپایی علیه ناپلئون در سال 1803 م/1182 هـ . ش، بین بریتانیا و فرانسه جنگی جدید آغاز شده بود.

در روز 3 اکتبر/12 مهر، کاوینیاک به بندر مسقط رسید ولی امام در شهر نبود و به صحار رفته بود که تا مسقط، چهار روز فاصله داشت. هیئت فرانسوی هشت روز در انتظار باقی ماند. امام هنگامی ‌که به مسقط بازگشت، از تیرگی روابط بین انگلیس و فرانسه آگاه بود و دیگر آمادة پذیرفتن نماینده‌ای که پیش از آن برای اعزام او آن‌قدر اصرار داشت، نبود. امام از عکس‌العمل انگلیسی‌ها می‌ترسید، به ‌خصوص که در آن زمان، تعدادی از کشتی‌های تجاری عمانی در بنادر هندوستان و عمدتاً در بمبئی لنگر انداخته بودند. حاکم نظامی ‌شهر در غیبت امام، فردی موسوم به سیف محمد و عموی سلطان بود که از طرفداران انگلیسی‌ها در دربار امام به ‌شمار می‌رفت. در مسقط، تنها حامی فرانسویان شیخ علی‌خان، نمایندة سابق مسقط در ایل‌دوفرانس در زمان ماگالون بود. شیخ علی‌خان فردی بود که در سپاه تیپو سلطان علیه انگلیسی‌ها جنگیده بود. هنگامی‌ که امام به شهر بازگشت، با بزرگان عرب و بازرگانان هندو دربارة پذیرفتن نمایندة فرانسه مشورت کرد. شیخ علی‌خان به ملاقات کاوینیاک در کشتی رفت و دربارة نوع مأموریت او که سیاسی است یا صرفاً تجاری، سئوال کرد. نگرانی از عکس‌العمل انگلیسی‌ها، همگان را در مسقط قانع کرده بود که عدم پذیرایی از نمایندة فرانسه بهترین راه است (Prentout, 1901: 335-339). در هر حال، سلطان از پذیرش کاوینیاک به ‌عنوان نمایندۀ مقیم فرانسه به دلیل مغایرت این امر با معاهده‌ای که در سال 1798 م/1177 هـ . ش با انگلستان منعقد شده بود، سرباز زد. سید سلطان در نامه‌ای که برای جاناتان دانکن (Jonathan Duncan) در 18 نوامبر 1803 م/28 آبان 1182 ه. ش به بمبئی فرستاد، دربارة حضور نمایندة فرانسه در مسقط و درخواست او برای ایجاد دفتری تجاری در آنجا و عدم پذیرش او توضیحاتی ارائه کرد (Saldanha, 1986: 29).

در این زمان، سه سال از هجوم وهابی‌های ساکن نجد به مرزهای خشکی عمان می‌گذشت. علاوه‌ بر این، قواسم ساکن در شارجه و سواحل جنوبی خلیج ‌فارس و اعراب عتوبی در بحرین نیز مشغول نبرد با حاکم مسقط بودند و حکومت انگلیسی هند، تنها نیرویی بود که به ‌زعم سلطان، قادر به یاری ‌رساندن به وی در برابر دشمنان بود. علاوه ‌بر این، روابط تجارتی مسقط عمدتاً با هند بود و جاناتان دانکن در همان ماه به سلطان هشدار داده بود که در صورت حضور فرانسویان در مسقط، روابط بین حکومت هند و سلطان عمان قطع خواهد شد. اگر چه مأمویت کاوینیاک با شکست مواجه شد، حضور شناورهای فرانسوی در مسقط و و بهره‌وری از این بندر برای انبارکردن و حمل ‌و نقل غنائم جنگی ادامه یافت.

 

رقابت فرانسه و بریتانیا پس از مأموریت کاوینیاک (18031810 م/1189-1182 هـ . ش)

پس از شکست مأموریت کاوینیاک در مسقط، کشتی‌های فرانسوی در آب‌های عمان به حرکت و گشت‌زنی و مصادرة کشتی‌های انگلیسی ادامه دادند. کشتی فرانسوی لافورتون (La fortune) که مجهز به 24 قبضه توپ بود، از اول سپتامبر تا نوامبر 1803 م/1182 هـ . ش، پیش از آنکه در آخر این ماه مورد حملۀ توپخانه‌ای ناو سلطنتی کنکورد (Concord) قرار گیرد، در آب‌های خلیج ‌فارس به گشت‌زنی می‌پرداخت. این کشتی در این مدت، چهار فروند کشتی، از جمله کشتی مسلح دو دکلی به نام «فلای» (Fly) متعلق به کمپانی هند شرقی انگلیس را به تصرف درآورده بود.

حکومت بمبئی از اینکه بندر مسقط مورد استفادۀ شناورهای فرانسوی قرار می‌گرفت ناراضی بود؛ باوجود این، در توافقنامۀ سال 1798 م/1177 هـ . ش اشاره نشده بود که کشتی‌های فرانسوی نمی‌توانند جهت تهیۀ خوار و بار و آب به مسقط تردد کنند و سلطان بن احمد نیز در دیدار با یکی از مقامات رسمی بمبئی در اوایل می 1800 م/اواسط اردیبهشت 1179 هـ . ش، این نکته را متذکر شده بود که او به فرانسویان اجازۀ اقامت در مسقط را نمی‌دهد، ولی خود را مختار می‌داند که با آنان روابط تجاری داشته باشد. پس از مرگ سلطان بن احمد در نوامبر 1804 م/آبان 1183 هـ . ش، انگلیسی‌ها از جانشین او، بدر بن سیف، نیز درخواست کردند تا توافقنامۀ 1798 م/1177 هـ . ش را تأیید کند. پس از کشته‌ شدن بدر، دوباره انگلیسی‌ها با مسئلۀ ارتباط مسقط و فرانسویان مواجه شدند. حاکم جدید مسقط به نام سعید بن سلطان، یکی از پسران سلطان بن احمد بود.

در سال 1804 م/1183 هـ . ش اقامتگاه مأمور بریتانیا در بصره مورد حملة قواسم قرار گرفت. در فوریة 1805 م/بهمن 1184 هـ . ش، قواسم، قشم، هرموز و بندرعباس را تصرف کردند و در نتیجه بر تنگة هرموز تسلط یافتند. حملات مکرر آنان به کشتی‌های متعلق به کمپانی هند شرقی انگلیس باعث شد تا کشتی‌های انگلیسی مستقیماً با آنان درگیر شوند. از این زمان به بعد، انگلیسی‌ها برای مقابله با قواسم و حفاظت از تجارت خود در خلیج‌ فارس، مجبور شدند مستقیماً در مسائل خلیج ‌فارس دخالت کنند و به‌تدریج، جایگاه امامان مسقط را در خلیج‌ فارس از آن خود کردند (Bhacker, 1994: 46-47).

در اوایل حکومت سعید بن سلطان در سال 1806 م/1185 هـ . ش، درگیری‌هایی بین کشتی‌های فرانسوی و انگلیسی رخ داد و انگلیسی‌ها یک فروند کشتی فرانسوی موسوم به لاویژیلانس (La Vigilance) را ضبط کردند که این حرکت، باعث نگرانی سلطان مسقط شد. او اعتراض خود را به دانکن اعلام کرد و این اقدام را نقض بی‌طرفی عمان دانست. با وجود موضع‌گیری امام در قبال این اقدام انگلیسی‌ها، یک فروند کشتی فرانسوی محموله‌های هشت فروند جهازات مسقطی را ضبط کرد. سعید بن سلطان مجبور شد وکیلی به ایل‌دوفرانس (موریس) بفرستد و از ژنرال دکان درخواست کند کشتی‌ها را پس بدهد. سعید بن سلطان درعین‌حال نماینده‌ای را نیز به نزد دانکن فرستاد و به این رفتار انگلیسی‌ها که باعث بی‌حیثیتی او و بندرش شده بود، اعتراض کرد. سلطان که در بین درگیری‌های این دو کشور گرفتار شده بود، پیشنهادهایی برای همکاری به دانکن داد. از جمله پیشنهادهای وی آن بود که تعدادی ناو انگلیسی، کشتی‌های عمانی را همراهی کنند و در قبال آن، عمان اجازه دهد که یک رزم ناو انگلیسی به‌صورت دائمی در مسقط لنگر اندازد.

سعید بن سلطان متوجه شده بود که داشتن روابط تجاری با هندوستان، منافع بیشتری نسبت به تجارت با شرق آفریقا دارد و بنابراین، توسعۀ روابط با انگلیسی‌ها برای وی در اولویت بود. علاوه‌ بر این، حملات پی‌ در پی قواسم و وهابی‌ها به عمان نیز زمینه را برای گرایش بیش از پیش سلطان به حفظ روابط با حکومت انگلیسی هند فراهم می‌کرد. این در حالی بود که اهمیت عمان در رقابت بریتانیا و فرانسه تنزل می‌یافت، به ویژه پس از 16 ژانویۀ 1806 م/27 دی 1185 هـ . ش یعنی زمانی‌که انگلستان دماغة امیدنیک را که طبق معاهدة آمین به هلند واگذار کرده بود، دوباره به اشغال خود درآورد. با اشغال این منطقه، فرانسویان دیگر قادر به انجام عملیات نظامی علیه متصرفات انگلیسی‌ها در هندوستان نبودند. (Prentout, 1901: 413) از آن پس، در سال 1807 م/1186 هـ . ش، حکمران کل هند به سید سعید اطلاع داد که بهتر است مواضعی بی‌طرفانه اتخاذ کند و بکوشد تا روابط دوستانه‌اش را با فرانسه تجدید کند. این عمل حکومت هند به این معنی بود که دیگر مسقط در رقابت‌های بین انگلستان و فرانسه نقشی مهم و تأثیرگذار ندارد (Bhacker, 1994: 54-55).

در اوت 1807 م/مرداد 1186 هـ . ش، فرانسه با انعقاد معاهدۀ فین‌کن‌اشتاین (Finkenstein) با ایران، حساسیت بریتانیا را نسبت به توسعه‌طلبی ناپلئون در شرق برانگیخت. بر اساس این معاهده، فرانسه حاکمیت ایران را بر گرجستان به رسمیت می‌شناخت و در مقابل، ایران به فرانسه اجازه می‌داد تا برای رسیدن به اهدافش در منطقة اقیانوس هند، از چند جزیره در خلیج ‌فارس استفاده کند. این قرارداد در اصل، علیه روسیه بسته شده بود ولی انگلستان می‌دانست هدف اصلی ناپلئون، حمله به هندوستان است. از سوی دیگر، ناپلئون سعی داشت تا با انعقاد معاهدة اتحاد با عثمانی از ورود نیروهای عثمانی به بین‌النهرین جلوگیری کند. هم‌چنین در این زمان، نماینده‌ای برای مذاکره با امیر وهابی به دریعه فرستاد تا همکاری او را برای مقابله با نیروهای انگلیسی به‌ دست آورد و اجازة عبور نیروهای فرانسوی را از سرزمین‌های تحت کنترل امیر وهابی بگیرد (Bhacker, 1994: 56).

در 15 ژوئن 1807 م/17 خرداد 1186 هـ . ش، دکان، نمایندۀ امپراتور فرانسه، در جزیرۀ ایل‌دوفرانس (موریس) یک کنوانسیون بازرگانی موسوم به «قرارداد صلح دائمی» با سلطان مسقط به امضا رساند. در این قرارداد هر دو طرف مزایایی در تجارت و دریانوردی در کشورهای یکدیگر به دست آوردند. هر چند این قرارداد، هرگز در پاریس به تصویب نرسید اما فرانسویان به‌ گونه‌ای رفتار می‌کردند که گویی این قرارداد به تصویب رسیده است (De Clerc, 1864: 201) این عهدنامه که در 19 ماده تنظیم شد، بین امپراتور فرانسه و جانشینان او از یک‌سو و امام مسقط و جانشینان وی از سوی دیگر منعقد شده بود. در این عهدنامه به صلح دائم بین دو کشور اشاره شده بود. در یکی از مواد این عهدنامه، به فرانسویان اجازه داده شده بود که در تمام منطقة تحت کنترل سلطان، زمین یا خانه بخرند و مقامات عمانی حق ورود به این مکان‌ها را نداشتند. چند مادۀ دیگر از این معاهده، به حقوق فردی طرفین و حقوق گمرکی و قوانین مربوط به تجارت آزاد اختصاص داشت. در مادۀ چهارده این عهدنامه توافق شده بود که در صورت ورود فرانسه یا عمان به جنگ با کشوری ثالث، به سپاهیان دو طرف اجازة عبور از سرزمین‌های یکدیگر داده شود (Guillain, 1856: 459-464).

بریتانیا درحالی ‌که نگران تحرکات و تهدیدات فرانسه بود، کاپیتان ستون (Seton) را که در سال 1803 م/1182 هـ . ش مسقط را ترک کرده بود، دوباره به آنجا اعزام کرد تا سلطان سعید را قانع کند که همکاری با فرانسویان را قطع کند و تجهیزات مورد نیاز فرانسویان را به ایل‌دوفرانس ارسال نکند. بنابراین، این‌بار انگلیسی‌ها علاقه‌مند به خروج مسقط از حالت بی‌طرفی بودند. زمانی‌که در ژوییه 1807 م/تیر 1186 هـ . ش، فرانسه با انعقاد معاهدة تیلسیت با روسیه، ایران را به فراموشی سپرد، درگیری‌های بریتانیا با فرانسویان هنوز در اقیانوس هند ادامه داشت. در چنین شرایطی بود که حفظ رابطه با عمان برای بریتانیا از اهمیت خاصی برخوردار شد (Bhacker, 1994:56).

لرد مینتو در سال 1807 م/1186 هـ . ش، به حکومت هند انگلیس منصوب شد. با توجه به ‌این ‌که با انعقاد عهدنامة تیلسیت، بین فرانسه و روسیه صلح برقرار شده بود، بریتانیا نگران بود که در صورت اتحاد بین این دو کشور و ایران، مرزهای شمال شرقی هندوستان مورد تهدید قرار گیرد. با توجه به این رویدادها، لرد مینتو به ‌محض استقرار در هند، تصمیم گرفت با تصرف جزایر بوربون و ایل‌دوفرانس در اقیانوس هند، برای همیشه خطر فرانسویان را از هند و از سوی اقیانوس هند مرتفع سازد. مینتو در نامه‌هایی که برای ریاست کمپانی هند شرقی می‌نوشت، ضرورت تصرف ایل‌دوفرانس و نابودی این پایگاه فرانسویان را گوشزد می‌کرد (Prentout, 1901: 513).

از سال 1804 م/1183 هـ . ش، دو ناو جنگی انگلیسی تمام تحرکات در جزایر ایل‌دوفرانس و بوربون را تحت نظر داشتند. دماغة امیدنیک که از اهمیت استراتژیک در اقیانوس هند برخوردار بود، در سال 1806 م/1185 هـ . ش به تصرف انگلیسی‌ها درآمد. مستعمرات پرتغالی‌ها در هندوستان نیز یکی پس از دیگری توسط انگلیسی‌ها اشغال شدند. از سوی دیگر، عهدنامة تیلسیت باعث شده بود تا دولت ایران، که طبق عهدنامة فین‌کن‌اشتاین با فرانسه متحد شده بود، دلسرد و بار دیگر به‌سوی انگلستان متمایل شود.

برخلاف ناپلئون که با از دست ‌دادن متحدان خود در شرق، از جمله ‌ایران، بزرگ‌ترین اشتباه خود را مرتکب شد، لرد مینتو با اجرای سیاستی ماهرانه منطقة وسیعی از دریای خزر تا سند و فرات و خلیج ‌فارس را با بریتانیا متحد کرد و با استقرار نیروهای خود در بصره و دهانة خلیج‌ فارس و تنگة هرموز و مسدودکردن راه‌های زمینی و دریایی، آمادة نبرد نهایی با فرانسویان در اقیانوس هند شد.

امام مسقط تا 1809 م / 1188 هـ . ش سعی داشت رابطة دوستانة خود را با هر دو قدرت اروپایی حفظ کند زیرا برای او حفظ رابطة تجاری با ایل‌دوفرانس به همان اندازه اهمیت داشت که تجارت با هندوستان و مالابار. البته زمانی که بین ایران و فرانسه عهدنامة اتحاد منعقد شد و ژنرال گاردان (General Gardane) وارد ایران شد، امام بیشتر متمایل بود تا روابط خود را با فرانسویان گسترش دهد اما شکست مأموریت گاردان و حضور نمایندة بریتانیا در دربار ایران و وجود ناوگان انگلیسی در سواحل خلیج‌فارس، امام را متقاعد کرد که اتحاد با انگلستان منافع بیشتری برای او و کشورش دارد (Prentout, 1901: 515-516).

در این سال، حکومت بمبئی برای سرکوب قواسم در سواحل عمان، نیروهایی را به سرپرستی کلنل اسمیت (Colonel L. Smith) اعزام کرد. البته در این زمان، حکومت انگلیسی هند خواستار درگیر شدن در امور داخلی منطقه نبود، به همین دلیل در برخورد با قواسم از شدت‌ عمل خودداری می‌کرد. از سوی دیگر، کلنل اسمیت نماینده‌ای به نزد امیر سعود، امیر وهابی نجد، اعزام کرد و خواستار ایجاد روابط تجاری با وی شد (Kumar,1965: 16-17).

در سال 1809 م/1188 هـ . ش، هنگامی‌که دکان از مأموریت خود در پاریس به جزیرة ایل‌دوفرانس بازگشت، به‌جز باتاویا (Batavia) (از متصرفات قبلی هلند در جنوب شرقی آفریقا) متحد دیگری نداشت. در سال 1808 م/1187 هـ . ش و برای مدتی کوتاه، توجه ناپلئون به ایل‌دوفرانس جلب شد و تصمیم گرفت با اعزام چند کشتی، تا حدودی مشکلات ژنرال دکان را که بدون پول و سپاه و مهمات مانده بود، برطرف کند. به همین منظور در نوامبر 1808 م/آبان 1187 هـ . ش، کشتی ونوس (Venus) را به ایل‌دوفرانس اعزام کرد. در مارس 1809 م/اسفند 1188 هـ . ش، این کشتی به مقصد رسید ولی در همان روزها با شروع جنگ با اتریش، بار دیگر ناپلئون مجبور شد متوجه رقیبان اروپایی خود شود و به ژنرال دکان اجازه دهد تا در امور دریایی و مستعمرات، شخصاً تصمیم‌گیری کند. در 14 ژوئن 1809 م/خرداد 1188 هـ . ش، ژنرال دکان نامه‌هایی مبنی ‌بر اوضاع بسیار وخیم جزایر به پاریس ارسال کرد (Kumar,1965:  522). از سال 1808 م/1187 هـ . ش، کشتی‌های انگلیسی جزیرة ایل‌دوفرانس را محاصره کردند و از وصول مواد لازم به جزیره جلوگیری کردند. با وجود این، انگلیسی‌ها این محاصره را ناکافی ارزیابی می‌کردند. در مه 1809 م/اردیبهشت 1188 هـ . ش، نیروهای اعزامی از بمبئی موفق شدند جزیرة رودریگ Rodrigue (از متصرفات قبلی پرتغال در نزدیکی ایل‌دوفرانس) را اشغال کنند و بدین ترتیب، محاصرة ایل‌دوفرانس و بوربن را کامل کردند. در فاصلة اوت 1809 م/مرداد 1188 هـ . ش تا 8 ژوئیه 1810 م/18 تیر 1189 هـ . ش، جزایر فرانسوی واقع در جنوب شرقی آفریقا و اقیانوس هند که مهم‌ترین آنها جزیرة بوربون بود، یکی پس از دیگری به اشغال نیروی دریایی بریتانیا درآمد و محاصرة ایل‌دوفرانس هر روز تنگ‌تر شد (Kumar,1965: 588).

در سال 1810 م/1189 هـ . ش، هلند به فرانسه الحاق شد. در نتیجة این الحاق، تمام متصرفات هلند در اقیانوس هند، از جمله باتاویا نیز به فرانسه تعلق گرفت. در این زمان، ناپلئون به فکر نجات ایل‌دوفرانس و باتاویا افتاد. پس از الحاق مستعمرات هلند به فرانسه، حکومت انگلیسی هند و در رأس آن‌ها لرد مینتو، تصمیم قطعی به اشغال ایل‌دوفرانس گرفت. عملیات نظامی برای تسخیر این جزیره از اواسط سپتامبر آغاز شد و تا پایان اوت، نیروهای انگلیسی که از هند اعزام شده بودند در جزیرة رودریگ مستقر و برای حمله به ایل‌دوفرانس آماده شدند. در سوم دسامبر 1810 م/13 آذر 1189 هـ . ش، ایل‌دوفرانس به تصرف نیروهای انگلیسی درآمد. تصرف ایل‌دوفرانس به‌دست نیروهای انگلیسی، نقطة پایانی بر حضور فرانسویان در اقیانوس هند و منطقة خلیج‌فارس در این مقطع زمانی بود (Kumar,1965:  592).

البته اشغال این جزایر را نمی‌توان فقط به ‌علت قدرت نیروی دریایی بریتانیا دانست بلکه این جزایر در حقیقت، از سوی حکومت مرکزی فرانسه به حال خود رها شده بودند. ناپلئون به قدری درگیر مشکلات اروپایی خود شده بود که دیگر نمی‌توانست به متصرفات خود در اقیانوس هند توجه کند و با وجود تلاش برای حفظ آنان و ارسال نیرو و مهمات به این مناطق، در نهایت به ‌دلیل گرفتاری در جنگ‌های اروپایی موفق به این کار نشد و این مناطق به تصرف بریتانیا درآمد (Prentout, 1901: 527-532).

اشغال جزایر فرانسه در اقیانوس هند توسط بریتانیا سبب شد تا برای دوره‌ای، فرانسویان از صحنة سیاست شرق دور شوند. البته در سال 1815 م/1194 هـ . ش و با شکست ناپلئون، جزیرة بوربن بار دیگر به فرانسه باز پس داده شد ولی در آن زمان، فرانسویان دیگر خطری برای بریتانیا و منافع آن محسوب نمی‌شدند. در هر حال، عدم حضور فرانسویان در مسائل عمان و خلیج ‌فارس و گسترش سلطه و قدرت بریتانیا در خلیج‌ فارس، باعث تنزل اهمیت سیاسی و تجاری عمان در سیاست‌های منطقه‌ای فرانسویان شد.

 

نتیجه

در زمان جنگ‌های ناپلئونی به تبع رویارویی فرانسه و بریتانیا در اروپا و گسترش دامنۀ این رویارویی در شرق، عمان عرصۀ رقابت سیاسی و تجاری فرانسه و بریتانیا شد. این رقابت‌ها از سال‌های 1798 تا 1810 م/1177-1189 هـ . ش، در سه مرحله ادامه یافت: در مرحله نخست حملة ناپلئون به مصر در سال 1798 م/1177 ه. ش، واکنش بریتانیا را از طریق توسعۀ روابط با کشورهای منطقه از جمله عمان در پی داشت. امضای معاهدة آمین بین بریتانیا و فرانسه در 25 مارس 1802 م/6 فروردین 1181 هـ . ش، خاتمۀ رقابت این دو کشور به مدتی کوتاه بود. دور جدید رقابت از سال 1803 م/1182 هـ . ش، با اعزام کاوینیاک به مسقط از سوی دکان، فرماندار ایل‌دوفرانس، آغاز شد. تلاش برای گسترش روابط با امام مسقط و درگیری بین کشتی‌های تجاری فرانسوی و انگلیسی در مسیر ایل‌دوفرانس به مسقط، چهارچوب کلی این دوره از رویارویی را ترسیم کرد که با اشغال دماغة امیدنیک در 16 ژانویة 1806 م/27 دی 1185 هـ . ش از سوی بریتانیا خاتمه یافت. مرحلۀ سوم این رویارویی در سال 1807 م/1186 هـ . ش با انعقاد معاهده فین‌کن‌اشتاین بین فرانسه و ایران آغاز شد که درپی آن، بریتانیا مصمم به پایان‌بخشیدن به حضور فرانسویان در خلیج‌فارس و اقیانوس هند شد. این کشور با اشغال جزایر فرانسوی واقع در اقیانوس هند در سال 1810 م/1189 هـ . ش، به حضور تهدیدآمیز فرانسه در منطقه خاتمه داد. از آن پس بود که عمان جایگاه خود را در سیاست‌های منطقه‌ای فرانسه از دست داد.

در طول دورۀ مورد بحث نه‌ تنها نیروی دریایی فرانسه حضوری فعال در اقیانوس هند و عمان نداشت بلکه مهم‌ترین پایگاه فرانسویان، ایل‌دوفرانس، نمی‌توانست از نظر موقعیت تجاری و اقتصادی و استراتژیک، اهمیتی هم‌سنگ مستعمرۀ انگلیس، هند، داشته باشد. علاوه‌بر این، عدم شناخت کافی فرانسه از منطقه و نیز سیاست فعال منطقه‌ای دولت‌های هند و لندن، بریتانیا را در عمان در موقعیتی برتر قرار می‌داد. اهداف چندگانۀ ناپلئون و نیز درگیری وی در جنگ‌های اروپا، از تمرکز پایدار فرانسه در تعقیب سیاست‌های اولیه می‌کاست. این عوامل، به ‌اضافه بهره‌وری بریتانیا از تجارت دریایی در شرق که در سایۀ نیروی دریایی قدرتمند این کشور حاصل شد و به‌ نوبۀ خود در درهم‌شکستن سیستم قاره‌ای ناپلئون موثر بود، شکست سیاست‌های فرانسه را در اقیانوس هند و در عمان به‌ دنبال داشت

- احمدی، فرج‌الله (پاییز 1388) تهدیدات فرانسه و طرح سرجان مالکوم برای تصرف خارک (1798–1809 م)، پژوهش‌های علوم تاریخی ، سال یکم، شماره یکم. 17-40.
- کلی، جی. بی (1378) لشکرکشی ناپلئون به مصر و رقابت فرانسه و انگلیس در ایران 1798-1814 م،حسن زنگنه، تهران : نشر همسایه .
-Prentout, H   (1901)  L’Ile de France sous Decaen, 1803-1810 : essai sur la politique coloniale du premier Empire et la rivalité de la France et de l'Angleterre dans les Indes orientales.
-Guillain, Ch (1856) Documents sur l'histoire, la géographie et le commerce de l'Afrique orientale.
-Anonyme (1863) Notice historique, géographique et religieuse sur l'île Bourbon ou de la Réunion.
-Decaen, Ch (2001) Mémoires et journaux du général Decaen. Tome second, 1800-1803: armée du Rhin, Bonaparte et Decaen, départ pour l'Inde.
-Bhacker , M.Red (1994) Trade and Empire in Muscat and Zinzebar.The root of British domination , Routledge , London- NewYork .
-Bulletin de la Société de la géographie de Paris ; octobre 1868
IOR/P/3811/33, Seton to Bombay, 9 July, 1802.
-De Clerc (1864)  Récueil des Traités de la France, Vol 1.
Mémoires et journaux du général Decaen  (1910-1911) publiés.par Ernest Picard, et Victor Paulier, -Plon-Nourrit et Cie, Paris.
-Miles, S.B (1919) Countries and Tribes of the Persian Gulf, Vol 2, Harrison abd Sons , London.
-Saldanha , J.A. (1986) The Persian Gulf précis , volume II , précis of Correspodence Regarding the affairs of the Persian Gulf. 1801 – 1853, Calcutta: Office of the Superintendent of Government printing, India. 1906. Archive Editions.
-Lorimer , J.G. (1915) Gazette of the Persian Gulf. Oman and Central Arabia, Calcutta.
-Gaudart, E (1935) Les Privileges du Commerce Francais dans l'Inde , Les Paravanas du Grand Mongol, Pondichery.
-Les Cure, N.M (1864) Precis historique sur Les etablissements francais dans l'Inde , Pondichery.
-Skeet, I (1947) Muscat and Oman, The end of an era, Faber & Faber, London.
-Al-Qasimi, Sultan Muhammad (1996) Omani – French Relations, 1715-1900, B.R.Pridham , Forest Row.
-Kumar, R (1965) India and the Persian Gulf Region (1858 – 1907) , A Study in British Imperial Policy, Asia Publishing House, London.