روند زمانی جایگزینی حکومت‌های نظامی شام از به قدرت رسیدن تتش بن آلپ ارسلان تا به قدرت رسیدن صلاح‌الدین ایوبی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار گروه تاریخ اسلام دانشکده مطالعات اسلامی دانشگاه بین المللی اهل بیت

چکیده

از زمان تشکیل شاخه‌ای از سلجوقیان در شام، این منطقه دستخوش ناآرامی‌ها و در ادامۀ روند آشوب دوران پساحمدانی بود. آنچه از دورۀ سلجوقیان در شام اتفاق افتاد، روندی از جایگزینی حکومت‌ها توسط نیروهای نظامی همان سلسله بود که یکی پس از دیگری از سال 478 تا 570ه.ق. روی کار آمدند. این پژوهش تلاش کرده است تا به این سؤال پاسخ دهد که روند جایگزینی حکومت‌ها در این بازۀ زمانی چگونه بود؟ برای پاسخ به این سؤال زمینه‌های سقوط و جانشینی حکومت‌های شام و پیشینۀ افرادی بررسی ‌شده است که سلسله‌ای را جایگزین سلسلۀ پیشین کرده‌اند و درنهایت با استفاده از روش تاریخی کمی، روند جایگزینی بررسی شده است. براساس یافته‌های پژوهش، جایگزینی سلسله‌ها ازنظر زمانی روندی رو به افزایش داشته و به‌مرور از تشتت‌های قبلی، که میراث حکومت‌های محلی و کوتاه‌مدت قبایل عرب بود، کاسته شده است تا به سلسله‌های طولانی و گسترده‌ای مانند زنگیان و ایوبیان ختم شده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Chronological Process of Substituting Military Governments of the Levant from Tutush I till Saladin

نویسنده [English]

  • mahdi mohamadi
Assistant Professor, Department of Islamic History, Faculty of Islamic Studies, Ahl al-Bayt International University
چکیده [English]

Abstract
Since the formation of Seljuks in the Levant, this region was subject to unrest, which continued the chaotic trend of the post-Hamdanid. What took place in the Levant in the Seljuk period was a series of replacing the governments by the soldiers of the same dynasty one after the other from 478 till 570 A. H. This research aimed to answer this question: What was the process of substituting governments in this period? To this goal, the reasons for the rise and fall of the Levant's governments and the records of substitute dynasties had to be analyzed. By using the quantitative historical method, the procedure of these substitutions was mapped. According to this study, the chronological process of substituting the governments had increased over time. The former disturbs were managed to be settled and the short-term rulers -inheritances of Arab tribes- to be altered by long dynasties, such as the Zengid and Ayyubid dynasties.
Introduction
Some of the Levant governments were overthrown by foreign powers and as usual, the stronger governments prevailed over weaker ones. In the time frame presented in this paper, several local governments fell in this manner, among which we could mention Banu Ammar in Tripoli. There was another form of overthrowing a government that arose from within and took over. Those who served the former government then became the ones possessing power, resulting in dynasties, such as Burid, Zangid Atabegs, and Ayyubid dynasties. Since this form of conquest was defined as an uprising in the political terms of that time and new dynasties needed continuous efforts to maintain power and assemble sufficient legitimacy for themselves, they went through the process of start-points and continuance. Though each new dynasty tried to have a starting point of its own, they had to use covers, such as gaining the Atabeg of a Seljuk prince or receiving a charter from the Abbasid Caliph. Thus, only the passage of time and their behaviors to preserve their land became a factor of legitimacy that they had to earn it after several internal revolts of the generals. In other words, after some time, the land became their ancestral property and the oppressing commanders needed time to construct their property.
Materials and Methods
The author first dealt with the contexts of the fall and succession of the cited governments in this period. Therefore, he used the contextual description method. Accordingly, the political and social contexts of the lands and those, who started the new governance, were examined. Because the substitutions happened from T1 till time T2 in the context of time, a chronologic method was applied to estimate the government changes. Finally, the chronological and historical methods joined a quantitative view. The time passage had to be taken seriously to evaluate the stability of the government during their ruling time. The quantitative method also took the internal courses of the governments into account. The author tried to find the substitution process year to evaluate the alternative trends and identify the quantitative strategy for these events.
Discussion and Conclusions
The substitution of the Levant dynasties at that time was affected by instability, insecurity, and the pressure of foreign governments, building the necessity of raising a new government within the former. Therefore, the people who supported the Turk or semi-Turk troops could start a new dynasty from the heart of the previous one. The survival of the new government and its resistance towards subsequent replacement largely depended on managing the crisis that happened to the Levant in their time. Hence, the Burid took over the Seljuks of Damascus, but they were able to withstand the substitution trend for a long time because of their adequacy to protect Damascus against Crusaders and expansionists. First, it was assumed that all substitutions of the Levant governments followed an integrated pattern, but the data of the quantitative hypotheses proved it wrong. Based on the years that a dynasty maintained power in the Levant, the substitution process had increased from the Seljuks to the Ayyubid dynasty. This indicated stability in the Levant since the time of the Hamdanid. When the Hamdanid dynasty ended, the Arab tribes took control of this region and handed over a turbulent region to the Seljuks. The conflict between the Seljuk rulers brought this earlier chaos to the period of Ridwan's successors. Therefore, since the arrival of the first Turkmen associated with a rough and chaotic period in the Levant, these government changes grew until the Ayyubid dynasty. Saladin and his brother managed to divide the Ayyubid dynasty into the Ayyubid of the Levant and Egypt. Still, the Ayyubid dynasty held power in the 7th century A.H. Due to the timeframe of this paper, the substitution of the Ayyubid was not looked into; however, their long-term stability and continuation could be generalized to the Mamluk Sultanate and the Ottoman Empire, which certainly requires another research.

کلیدواژه‌ها [English]

  • ham
  • Seljuqs of Sham
  • Al Buri
  • Atabakan Zangi
  • Ayyubids

مقدمه

سقوط قدرت‌های شام بعضاً با حملاتی بود که از سوی همسایگان آ‌نها صورت می‌گرفت و تقریباً در روندی طبیعی، حکومت قوی‌تر بر حکومت ضعیف‌تر غالب می‌آمد. در بازۀ زمانی این پژوهش چند حکومت محلی به این شکل از میان رفتند که از آن جمله به بنی عمار در طرابلس اشاره می‌‌‌‌‌‌شود؛ اما شکل دیگری از سقوط حکومت، رویشی درونی بود که از دل حکومت پیشین، افرادی قدرتمند توانستند حکومت را از دست مخدومان خود خارج کنند و به قدرت برسند و درنتیجه سلسله‌های جدیدی را مانند آل بوری، اتابکان زنگی و ایوبیان تشکیل دهند. نظر به اینکه این شکل از جانشینی در مبنای سیاسی آن زمان، نوعی طغیان به‌ حساب می‌آمده است و سلسلۀ جدید به تلاش‌های مستمری نیاز داشت تا بتواند هم استمرار خود را حفظ کند و هم مشروعیت کافی را برای خود ایجاد کند، پروسه‌ای از زایش و باروری را طی می‌کرد تا به ثبات و مشروعیت برسد؛ فارغ از اینکه هر سلسلۀ جدید تلاش می‌کرد با پوشش‌هایی مانند اتابکی شاهزادگان سلجوقی و دریافت منشور از خلیفۀ عباسی، برای خود مشروعیتی کسب کند، گذر زمان و رفتار آ‌نها در جهت حفظ سرزمین خود عامل مشروعیتی بود که پس از چندی طغیان داخلی، سرداران باید با آن مشروعیت داخلی رویارو شوند. به تعبیر دیگر هر حکومت پس از طی زمانی، سرزمین را ملک آبا و اجدادی خود می‌کرد و فرماندهان طاغی برای ایجاد مشروعیت در برابر سلسلۀ مخدومان پیشین خود به بازۀ زمانی نیاز داشتند تا بتواند آن سرزمین را به ملک آبا و اجدادی خود تبدیل کنند. در این مقطع زمانی طغیان‌های داخلی بسامد زیادی دارد؛ اما تنها آ‌نهایی بررسی می‌‌شود که به ایجاد سلسله‌ای جایگزین منجر می‌شود. تعداد چشمگیری از طغیان‌ها با ناکامی مواجه بودند که می‌توان این ناکامی را در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی سرزمینی و زمینه‌های سیاسی و اجتماعی افراد طاغی جست‌‌‌‌وجو کرد. بخش مهمی از ناکامی‌های طغیانگرانی که نتوانستند سلسله‌ای جدید تشکیل دهند، ناشی از وجودنداشتن این دو زمینه بود. در قسمت زمینه‌های سرزمینی، به آشفتگی یا وحشتی نیاز بود که بر اثر آن خادم بتواند با رفتاری سریع بحران‌هایی را مرتفع کند و اساس حکومت خود را بنیاد نهد. در قسمت زمینه‌های فردی، پشتوانۀ نظامی قابل‌اتکا، مهم‌ترین عامل برای ایجاد سلسله‌ای جدید بود؛ از این ‌رو افرادی که موفق شدند از درون سلسلۀ قبلی سلسله‌ای جدید به وجود آورند، همه از پشتوانۀ نظامی قابل‌اتکایی برخوردار بودند. در عین حال استثنائاتی هم همچون ارتقیان وجود داشت که با وجود برخورداری از قوای نظامی قوی، اما این نیرو قابل اعتماد و اتکا نبود و همین نیز سبب ناکامی آنها شد.

این پژوهش روند تاریخی این تغییر حکومت‌ها را مدنظر دارد؛ از این ‌رو توالی زمانی برای این تحقیق مهم است؛ زیرا از یک‌سو می‌توان با بررسی بازۀ زمانی سقوط و ظهور حکومت‌ها، رفتارهای حکومت‌های شام دمشق را در این بازۀ زمانی ارزیابی کرد و از سوی دیگر می‌توان مراحل رشد و زوال هر حکومت را ازنظر زمان کمی بررسی کرد. این‌گونه محققان تلاش کردند تا با رویکردی زمانمند (Chronologic)، روند جایگزینی حکومت‌های شام را در این بازۀ زمانی تبیین کنند که با نظریۀ ابن خلدون تطبیق دارد. بر این اساس سؤال اصلی برای این پژوهش به این قرار است:

  1. روند زمانی جایگزینی حکومت‌های نظامی شام از به قدرت رسیدن تتش بن آلپ ارسلان تا به قدرت رسیدن صلاح‌الدین ایوبی چگونه بود؟

این پرسش اصلی سه سؤال فرعی در بطن خود دارد که پاسخ به آنها جواب سؤال اصلی را تشکیل می‌‌‌دهد:

  1. چه شرایطی باعث تغییر حکومت‌ها در شام شد؟
  2. چه افرادی توانستند حکومت‌ها را در شام تغییر دهند و خاستگاه آنها چه بود؟
  3. روند کمی جایگزینی حکومت‌های شام در این بازۀ زمانی حاکی از چیست؟

فرض بر آن است که بی‌‌ثباتی، ناامنی و فشار حکومت‌های بیگانه مانند صلیبیان، بیزانس و سلجوقیان زمینۀ لازم را برای ایجاد سلسله‌ای جدید از درون سلسلۀ قبلی ایجاد می‌کرد.

افرادی که از حمایت سپاهیان ترک یا شبهه ترک برخوردار بودند، توانستند سلسله‌ای جدید از درون سلسلۀ پیشین به وجود آورند.

به نظر می‎‍رسد که روند کمی جایگزینی حکومت‌های شام، حکایت از یکسانی زمانی در تغییر حکومت‌ها دارد.

برای آزمون این فرضیات، نویسنده ابتدا به زمینه‌های سقوط و جانشینی حکومت‌های بررسی‌‌‌‌‌شده در این بازۀ زمانی می‎‍پردازد؛ از این ‌رو از روش توصیف زمینه‌ای (Contextual) استفاده می‌کند. با این روش زمینه‌های سیاسی و اجتماعی سرزمین‌ها و افرادی بررسی می‌‌‌‌‌‌‌شود که اقدام به تأسیس حکومت جدید کرده‌اند. در قسمت بعد اصلی‌ترین روش برای بررسی تغییرات، روش گاه‌شماری (chronologic) است؛ زیرا از زمان T1 تا زمان T2 تغییری رخ‌ داده است و این تغییر در بستری زمانی است (ر.ک: پاکتچی، 1392: 226-231). برای پاسخ به سؤال فرعی 3 از سال‌شمار و روش تاریخی کمی بهره گرفته شده و ملاک گذر زمان، تغییر در شاخص‌های ثبات حکومت در دوران هریک از حاکمان سلسله‌های این بازه در نظر گرفته ‌شده است. آنچه باید در روش کمی مدنظر قرار داده شود، سیر تغییرات درونی حکومت‌هاست. نویسنده تلاش داشته است تا سالی را بیابد که روند جایگزینی آغاز شده است تا براساس آن بتواند روندهای جایگزینی را ارزیابی کند و قاعدۀ کمی جایگزینی را تشخیص دهد.

با وجود فقر پژوهش‌ها، در زبان فارسی دربارۀ جنگ‌های آغازین صلیبی و حکومت‌های شام می‌توان به آثاری اشاره‌ کرد که در این حیطه نوشته ‌شده‌اند، مانند خاکرند و محمدی قناتغستانی (بهار 1395) «بررسی آماری رابطۀ بین تعدد واحدهای قدرت شامات و ثبات سیاسی در منطقه از سال ۴۷۱ تا ۵۶۹ق.» به‌صورت آماری به تعداد حکومت‌های شام در این بازۀ زمانی پرداخته‌اند؛ اما این پژوهش تأثیر تعدد حکومت‌های شام را بر ثبات سیاسی مدنظر دارد و هرچند از روش تاریخی برای بررسی تغییرات استفاده کرده است، اما روند تغییر حکومت‌ها را مدنظر ندارد. کلود کاهن نیز در آثار خود (1392) «شرق و غرب در روزگار جنگ‌‌‌های صلیبی» و (شتا1410) «الحرکات الشعبیة و الاستقلال الذاتی فی المدن الإسلامیة خلال القرون الوسطی» و ابرهارد مایر (1371) «جنگ‌های صلیبی» نیز جسته ‌و گریخته این مسئله را بررسی کرده‌اند.

  1. زمینه‌های سیاسی و اجتماعی سقوط و جانشینی حکومت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های شام

دولت‌های شام در این بازۀ زمانی که متغیر جایگزینی درونی را تجربه کردند، سلجوقیان شام (شاخه‎‍ای در حلب و شاخه‎‍ای در دمشق)، آل بوری (پس از سلجوقیان شام در دمشق) و اتابکان زنگی (ابتدا در جلب سپس در تمامی شام) بودند. آل بوری جایگزین سلجوقیان شام، اتابکان زنگی جایگزین سلجوقیان و ارتقیان حلب و ایوبیان جایگزین زنگیان شدند؛ از این ‌رو برای فهم زمینه‌های سیاسی و اجتماعی سقوط و جانشینی آنها باید جغرافیای قلمروی هرکدام را بررسی کرد. در زمان تاج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الدوله تتش بن آلب ارسلان، دمشق پایتخت حکومت سلجوقیان شام بود که پس از او بین دو فرزندش رضوان و دقاق تقسیم شد و حلب به رضوان و دمشق به دقاق رسید. به این ترتیب برای بررسی زمینه‌های سیاسی و اجتماعی سقوط و جانشینی سلجوقیان شام، باید حلب و آل بوری دمشق بررسی شود و برای اتابکان زنگی کل شام و بعد مصر درخور توجه است. شرایطی که جنگ‌سالاران توانستند از درون حکومت‌های پیشین، حکومت را تصاحب کنند، به‌شدت بر روند قدرت‌یابی آنها مؤثر بود؛ از این ‌رو در اینجا با توجه به جغرافیای حکومتی آنها، زمینه‌های سیاسی و اجتماعی بررسی می‌‌شود.

  1. 1. سلجوقیان شام، آشفتگی‌های حلب در برابر یکدستی دمشق

هرچند حضور سلجوقیان در شام به دورۀ اولین سلطان سلجوقی یعنی طغرل باز می‌گردد (ر.ک: ابن اثیر، 1371: 21/334 و 22/100؛ ابن خلدون، 1363: 2/698)، این سرزمین در دوران آلپ‌‌‌‌‌‌‌‌ارسلان (بنداری، 2536: 45) و سپس ملکشاه فتح شد و مستقیماً زیر نظر سلطنت آنها قرار گرفت (ابن کثیر، 1986: 12/119). ترس ملکشاه از قدرت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌یافتن برادر خود، تتش، در شام سبب شد تا منطقۀ شام میان امیران سلجوقی در شام با مرکزیت حلب به فرماندهی قسیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الدوله آق سنقر و تاج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الدوله تتش به مرکزیت دمشق تقسیم شود (زنکی، 1993: 19؛ ضامن، 1988: 191؛ غزی ، 1419: 3/68). همین امر سبب شد تا در دوران حکومت آ‌نها و در زمان سلطنت ملکشاه، زمینه‌های درگیری میان آنها به وجود آید (ابن قلانسی، 1983: 197؛ ابن اثیر، 1371: 23/180). با مرگ ملکشاه، قوای معارض شام در شمال و جنوب صراحتاً رویاروی هم قرار گرفتند ((Belotto, 2014: 4؛ نتیجۀ این رویارویی، غلبۀ تتش بر امرای شام بود (ابن قلانسی، 1983: 208). این امرای غال به دست تتش به‌سختی مجازات شدند (ابن عدیم، 1996: 1/333؛ طباخ، 1408: 1/329). تلاش تتش برای تسلط بر سلطنت سلجوقی پس از تسلط بر شام ناکام ماند (راوندی، 1364: 142) و این باعث شد تا شام میان دو فرزند او تقسیم شود. فرزند بزرگ‌تر رضوان، توانست حلب را تصاحب کند (ابن عساکر، 1415: 18/153). برادر کوچک‌تر او دقاق از ترس رضوان و به درخواست فرماندهان، به دمشق گریخت (ابن عدیم، بی‌‌‌‌تا: 8/3660) و این‌گونه شام در زمان جانشینان تتش به دو جبهۀ مخاصم شمال و جنوب تقسیم شد. تقسیم‌‌‌‌‌‌‌‌‌شدن سلجوقیان شام خود بر تأسیس حکومت‌های بعدی تأثیر گذاشت. در دمشق طغتکین اتابک دقاق توانست بلافاصله بعد از مرگ شاهزادۀ دمشق، حکومت را قبضه کند (ابن قلانسی، 1983: 246) و این بعد باعث ایجاد سلسلۀ آل بوری شد؛ اما در حلب حکومت رضوان طولانی‌تر بود و فردی شایسته وجود نداشت تا حکومت را در دست گیرد؛ از این ‌رو حلب پس از رضوان تا برآمدن اتابکان زنگی دچار آشفتگی زیادی شد.

  1. 1. 1. حلب

از زمان به تخت نشستن رضوان در حلب، حکومت او دچار ناآرامی‌های داخلی زیادی بود. اولین معارض او برادرش دقاق بود که دمشق را از حکومت او جدا کرد؛ اما در ادامه افراد قدرتمند حکومت او مانند جناح‌‌الدوله حسین (ابن عدیم، 1996: 1/339) و رؤسای احداث حلب مانند مجن فوعی (ر.ک: ابن عدیم، بی‌‌‌تا: 8/3663؛ ابن قلانسى، 1983: 2/220)، چالش‌های زیادی برای او پدید آوردند؛ از این‌ رو حلب نسبت‌‌‌‌‌‌‌به دمشق دورۀ بی‌ثبات‌تری را طی کرد. جانشین او، آلپ ارسلان اخرس، با رفتاری خشن به تخت نشست و این امر آشفتگی درونی را بیشتر کرد (ر.ک: ابن عدیم، 1996: 1/373). اوضاع سیاسی خارجی حلب نیز اصلاً مساعد نبود، برخلاف دمشق که در حصار کوه‌ها توانسته بود خصومت‌هایش را با صلیبیان با اندک تلفات مدیریت کند (ر.ک: محمدی، 1401: 132)؛ در حالی ‌که حلب عملاً در محاصرۀ صلیبیان قرار داشت و مکرراً از سوی آنها تاخت‌وتاز شد (ر.کMohamadi,khakrand,2020 :). تاخت‌وتاز صلیبیان تنها تهدیدی نظامی و سیاسی برای حلب نبود، غارت‌های آ‌نها موج‎‍های متعددی از قحطی و در پی آن بیماری را برای حلب به همراه آورد (ر.ک:Mohamadi,khakrand,2020:14-16 ) و مستقیماً حلب را دچار بحران اجتماعی کرد. راهکار رضوان علاوه بر باج‌‌‌‌دادن به صلیبیان در مواقعی، گرایش به‌‌‌‌سمت اسماعیلیۀ نزاری بود که نه از سوی اقلیت اهل سنت حلب مقبول بودند و نه از سوی اکثریت امامیۀ این شهر (ابن عدیم، 1996: 1/372)؛ همین امر درگیری‌های درون‌شهری را افزایش داد. ضعف بنیۀ حلب به حدی رسید که امرای مناطق هم‌جوار تمایلی برای تسلط بر این شهر نداشتند (شنقیطی، 2016: 157). با مرگ آلپ ارسلان، اخرس مردم حلب از ترس صلیبیان دست به دامان ترکمانان ارتقی شمال حلب شدند (ر.ک: ابن عدیم، 1996: 1/392؛ همچنین ر.ک: محمدی، 1400: 181). هرچند ایلغازی توانست در نبرد سرمدا شکست سختی به صلیبیان وارد کند (ابن قلانسی، 1983: 320) و تا مدتی کوتاه امنیت را برای حلب برقرار کند، اما بازشدن پای ارتقیان به حلب موج‌های جدیدی از غارت‌‌‌‌ها را از سوی بلک بن بهرام بن أرتق‏ و ترکمانانش به‌‌‌‌‌‌‌‌همراه داشت و این شهر را بیش ‌از پیش ضعیف کرد. در چنین شرایطی به نیروی قدرتمندی نیاز بود که بتواند اوضاع آشفتۀ حلب را سامان بخشد. این نیروی قدرتمند اتابکان زنگی بودند که با استفاده از مشروعیت اتابکی، پس از موصل توانستند حلب را متصرف شوند.

  1. 1. 2. دمشق

چنان‌‌‌که گفته شد، دقاق پس از فرار از حلب توانست حکومت مستقلی در دمشق تأسیس کند. کمی پس از استقرار او در دمشق، ظهیرالدین طغتکین از فرماندهان تتش و اتابک دقاق توانست خود را به دمشق برساند (ابن قلانسی، 1983: 214). او در اقدامات سریع مدعیانی را کنار گذاشت که در دربار دمشق مانع او بودند (ابن قلانسی، 1983: 214؛ زکار، 2007: 228)؛ همین کار عرصه را برای او خالی کرد. هرچند به نظر می‎‍رسد دقاق از برادر خود رضوان کاردان‌تر بود و البته بحران‌های او را نیز نداشت، اما طغتکین توانست پس از مرگ او با استفاده از مشروعیت ناشی از ازدواج با مادر دقاق (ابن قلانسی، 1983: 214)، در کنار کاردانی خود، مشروعیت دیگری را کسب کند. در زمان دقاق کارهای حکومت او به دست طغتکین انجام می‌شد؛ از این ‌رو پس از مرگ او و در دوره‌ای که حضانت فرزند کوچک دقاق را تقبل کرده بود (ر.ک: ابن قلانسی، 1983: 233)، بر همگان مشخص بود که طغتکین حاکم بلامنازع دمشق است. در این دوره مهم‌ترین هدف برای طغتکین، حفظ دمشق در مقابل شهرهای دیگر شام مانند حلب، سلجوقیان بزرگ در بغداد و صلیبیان بود. این هدف اشتراک او با منافع شهری و هویت شهر دمشق بود؛ از این ‌رو بحران‌های اجتماعی که دامن‌گیر حلب شد، نصیب دمشق نشد. حفظ شهر یکی از مهم‌ترین دلایلی بود که به حکومت طغتکین مشروعیت می‌داد؛ از این ‌رو زمانی که در زمان فرزندش بوری، حکومت مستقل آنها در دمشق صورت گرفت، بحران مشروعیت جدی برای آ‌نها به وجود نیامد.

  1. 2. آل بوری، تهدید محاصرۀ صلیبیان

دورۀ اول حکومت بوریان در دمشق، به لطف کاردانی طغتکین، دورۀ نسبتاً باثباتی بود؛ هرچند تنش‌های جدی در شام به وجود آمد. این تنش‌ها بعضاً از سوی صلیبیان بود؛ اما تنش‌های جدی که سراسر شام را به وحشت می‌انداخت، از جانب لشکریان سلجوقیان بزرگ بود که برای جنگ علیه صلیبیان به شام وارد می‌شد. هرچند این لشکرکشی‌ها در صورت موفقیت به نفع مسلمانان شام در برابر صلیبیان بود، هریک از حکومت‌های محلی از استقلال خود در برابر این سپاه می‌ترسیدند. این مسئله بود که لشکرکشی‌های سلجوقیان را به شام ناکام گذاشت. هیچ‌کدام از شهرهای شام همکاری تامی با این سپاهیان نداشتند؛ حتی در منابع، قتل فرماندۀ سپاه سلجوقی مودود بن التونتگین را که ظاهراً به دست نزاریان صورت گرفته بود، ناشی از توطئۀ طغتکین می‌دانستند (ر.ک: ابن اثیر، 1371: 24/141و161). به هر صورت فرزند طغتکین، تاج‌الملوک بوری، مانند پدر خود کاردانی لازم را نداشت؛ اما ثباتی که طغتکین ایجاد کرده بود تا حد زیادی ضامن ثبات بوریان بود. آنچه بوریان را به‌طور مداوم تهدید می‌کرد، توسعۀ صلیبیان در سواحل شام بود.

توسعۀ نفوذ و سلطۀصلیبیان در سواحل شام، دمشق را در گام اول از بنادر طبیعی تحت سلطۀ خود مانند طرابلس، صور و صیدا جدا کرد. هرچند امرای بوری تلاش زیادی کردند تا به بنی عمار در طرابلس کمک کنند (ابن اثیر، 1371: 23/373)، پس ‌از آن صیدا و طرابلس، که بنادر طبیعی بیت‌المقدس بودند، از دسترس حکومتدمشق خارج شد و با تصرف صور، دمشق به‌کلی از دریا محروم شد (محمدی، 1400: 135). این ترس بود که درنهایت با تصرف عسقلان به دست صلیبیان، به پناه‌‌‌‌بردن به نورالدین محمود زنگی و از بین رفتن حکومت بوریان منجر شد. هنگامی ‌که عمادالدین زنگی از خلیفۀ عباسی در سال 527 شکست خورد (ابن اثیر، 1965: 11/6؛ رانسیمان، 1386: 2/ 224)، به‌طور پیوسته خواستار تملک دمشق شد. او در دورۀ حکومت خود 14 بار با حکومت دمشق جنگید و 6 بار دمشق را محاصره کرد (خاکرند، محمدی قناتغستانی، زمستان 1395: 204 و 205)؛ اما نتوانست دمشق را تصرف کند. حملات امیر جنگجوی زنگی باعث تضعیف شدید دمشق شد؛ به‌گونه‌ای که ناامنی حلب را پس از حدود 25 سال در برابر صلیبیان احساس کردند. این تضعیف بنیه سبب شد تا امیران دمشق مانند قضات و ذی‌نفوذان حلب که از سال 511 تا سال 521 ه.ق. در پی جلب حمایت دیگر حکام مسلمان، دست به دامان آنها شدند، از نورالدین محمود زنگی درخواست کنند تا شهر را از ناامنی ناشی از صلیبیان مصون دارد (محمدی، 1401: 150 و 151). سرانجام موافقت امرای دمشق با نورالدین محمود زنگی سبب شد تا این امیر زنگی دمشق را تصرف کند و به حکومت بوریان خاتمه دهد (ابن قلانسی، 1983: 486؛ طباخ، 1408: 2/25؛ ابن عساکر، 1415: 7/299).

  1. 3. اتابکان زنگی، واگرایی فرماندهان نظامی و تثبیت‌‌‌‌‌‌‌‌نداشتن مصر

زمینۀ سیاسی و اجتماعی سقوط اتابکان زنگی و جانشینی آنها با ایوبیان با سلجوقیان شام و آل بوری متفاوت بود. عمادالدین زنگی فردی جنگجو و کاردان بود که از کودکی در میدان‌های نبرد جزیره و شام بزرگ ‌شده بود (ابوشامه، 1956: 1/68). هنگامی‌ که عمادالدین قصد تصرف حلب و ورود به شام را داشت، توانسته بود موصل را تصرف کند و از نیروهای نظامی جزیره بهره‌مند شود (ر.ک: بارکر، بی‌تا: 172؛ Heidemann,2001:208,212). هنگامی‌ که عمادالدین حلب را به امیر اسوار سپرد، امیر اسوار اثبات کرد که در نبردهای متعدد علیه صلیبیان از توانایی کافی برخوردار است (ابن قلانسی، 1983: 375). عمادالدین در 20 سال حکومت خود 60 جنگ انجام داد (خاکرند، محمدی قناتغستانی، زمستان1395: 218). این تلاش‌های عمادالدین سبب شد تا در زمان جانشینانش، تمام شام و مصر به تصرف زنگیان درآید. با این‌ حال باید مدنظر داشت که حکومت اتابکان زنگی ائتلافی از نیروهای نظامی ترک بود (بارکر، بیتا: 49) و این نیروهای نظامی هم عامل موجبه، هم عامل مبقیه و هم عامل سالبۀ حکومت زنگیان بودند.

عمادالدین در سال‌های 526 و 527 از خلیفۀ عباسی، المسترشد، شکست خورد (ابن اثیر، 1965: 11/6؛ رانسیمان، 1386: 2/ 23؛ طقوش، 1380: 10؛ معلوف، 1364: 169؛ عاشور، 1373: 241) و به ایوبیان تکریت پناهنده شد. کردهای ایوبی از آن ‌پس با نشان‌دادن لیاقت خود در ماشین نظامی زنگیان، توانستند مورد اعتمادترین افراد در حکومت نورالدین محمود زنگی شوند. با وجود کمک‌های متعدد امیران ایوبی، نجم‌الدین بن شادی و برادر او اسدالدین شیرکوه به زنگیان، به‌محض اینکه نورالدین محمود در سال 554 دچار بیماری شدیدی شد (ابن قلانسی، 1983: 533)، اسدالدین دمشق را تصرف کرد و این مهم‌ترین گزارش در زمینۀ استقلال این فرماندهان در زمان حیات نورالدین است. اتابکان زنگی در جغرافیای وسیع خود توانستند ده هزار سواره‌نظام (ابن واصل، 1383: 1/119) و در بازه‌ای هفتاد هزار پیاده‌نظام را در لشکرکشی به مصر به میدان آورند (محمدحسین، 2003: 38). همین توان نظامی بود که سبب شد تا بتوانند در مقابل لشکرکشی بیزانس به‌خوبی مقاومت کنند (ابن اثیر، بی‌تا: 62). تجمع این قوای نظامی در حکومت زنگیان سبب شد تا زمینه‌های جایگزینی حکومت از درون این سلسله پدید آید. زنگیان در دورۀ حکومت خود شاهد طغیان‌هایی مانند سرکشی امیرامیران، برادر نورالدین محمود و امیر منبج بودند (ابن اثیر، 1965: 11/329)؛ اما هیچ‌کدام از این طغیان‌ها در برابر قدرت نظامی زنگیان شانسی برای موفقیت نداشت. توان زیاد زنگیان در ایجاد امنیت در شام، سیرۀ نیکوی آنها (ر.ک: ابن قاضی شهبه، 1971: 19) و مشروعیت ناشی از منسب اتابکی، آنها را به حکام مشروع شام تبدیل کرد. در مصر نیز مشروعیت فرماندهان زنگی ناشی از وزارت خلافت فاطمی و درخواست‌های خلیفه از آنها برای رویارویی در برابر صلیبیان بود؛ به‌گونه‌ای که نورالدین در اواخر حکومت، به‌طور ضمنی خود را لایق حکومت بر همدان و منطقۀ حکومت اتابک ایدگز یعنی آذربایجان می‌داند (ابن عدیم، 1996: 2/504)؛ اما باید به این نکته توجه کرد که حکومت اتابکان زنگی، ائتلافی از امرای نظامی بود؛ از این ‌رو در صورت وجودنداشتن حاکم قدرتمند، زمینۀ واگرایی از هر سوی قلمرو آنها فراهم بود. درواقع در زمان زوال زنگیان، روندی مشابه سلجوقیان شام برای آ‌نها پدید آمد.

  1. 4. آل ارتق، ترکمانان و فضای امن حاشیه

ارتق بن اکسب از اولین ترکمانانی بود که در اواسط قرن پنجم به شام وارد شد (ابن تغری بردی، 1392: 5/106). او همراه آتسز ترکمان مدتی در بیت‌المقدس ساکن شد (ابن عدیم، 1996: 1/270). با حملۀ افضل امیر الجیوش مصر به بیت‌المقدس، فرزندان ارتق ایلغازی و سقمان به تنها پناهگاه آ‌نها در مناطق شمالی شام رفتند که محل اجتماع گروه‌های مختلف ترکمان بود. شهرهای آمد و ماردین محل حکومت فرزندان او شد (ر.ک: ابوالفداء، 1997: 2/16؛ نیشابوری، 1332: 27 و 28). ترکمانان برای همۀ حکومت‌های شام در حکم نیرویی اضطراری بودند که گاه علیه مسلمانان و گاه علیه صلیبیان می‌جنگیدند؛ حتی حکام مناطق دور از آناطولی مانند بنی عمار در طرابلس از نیروی آ‌نها علیه صلیبیان بهره بردند. در عین‌ حال این ترکمانان برای همۀ حکومت‌های منطقه تهدیدی به شمار می‌رفتند. گفته ‌شده است که ترکمانان در دهۀ دوم قرن ششم لطمه‌های جدی به حلب وارد کردند. با وجود قوای نظامی ترکمانان، بی‌اعتمادی حکومت‌ها و انسجام‌نداشتن آ‌نها برای ایجاد حکومت، سبب شد حتی زمانی که قاضی ابوالفضل بن خشاب از ایلغازی بن ارتق دعوت کرد تا بر حلب حکومت کند، نتوانند حکومتی منسجم در این شهر ایجاد کنند (ابن عدیم، 1996: 1/348). اتابکان زنگی نیز از آ‌نها برای غارت شهرهای صلیبیان بهره بردند (ابن قلانسی، 1983: 450) و در لشکرکشی‌های مهم، آ‌نها را اجیر می‌کردند (مقریزی، 1418: 3/25)؛ اما همچنان نیروی کمکی باقی‌ ماندند و نتوانستند جایگاهی مانند ایوبیان کسب کنند؛ از این ‌رو با وجود اثرگذاری (له یا علیه حکومت‌های مسلمان شام) در مناسبات سیاسی و اجتماعی شام در این دوره، به‌عنوان گزینه‌های جانشینی حکومت‌های شام شناخته‌شده نبودند.

  1. زمینه‌های سیاسی و اجتماعی حکام ساقط‌شده و برآمدۀ شام در این بازه

چندان‌که بیان خواهد شد، تغییر حکومت‌ها ازطریق جایگزینی درونی نه ازنظر تعداد حاکمان و نه از زمان سال‌شماری، روندی یکسان نداشت؛ اما می‌توان در آنها اشتراکی یافت که با دیدگاه ابن خلدون دربارۀ تغییر حکومت‌ها انطباق دارد (ابن خلدون، 1375: 1/56-57). حاکمان اولیه معمولاً افرادی کاردان و ازنظر نظامی زبده‌اند؛ اما جانشینان آنها کفایت لازم را نداشتند؛ پس این امکان فراهم آمد که حکومت به دست سرداران لایق آ‌نها بیفتند. هرچند نگاه ابن اثیر با ابن خلدون متفاوت است، اما به روندی از تغییرات حکومت‌ها در تاریخ اسلام ازجمله جایگزین‌شدن زنگیان به‌وسیلۀ ایوبیان اشاره دارد (ر.ک: ابن اثیر، 1371: 27/262-264).

  1. 1. رضوان و جانشینان، اتابکی عمادالدین زنگی

دربارۀ کودکی رضوان در منابع تاریخی اطلاعی نیامده است؛ از این رو تنها از نتیجۀ رفتار او می‌توان دربارۀ او قضاوت کرد. پدر او تتش توانست از سوی برادرش ملکشاه حکومت دمشق را به دست آورد (ر.ک: ابن خلدون، 1363: 2/733)؛ اما رقابت‌های او با امرای شمال شام، متحدکردن شام و سپس رقابت او با برادرزاده‌اش، برکیارق، نشانگر توانایی او در حکومت بود؛ هرچند که درنتیجه، از رسیدن به سلطنت سلجوقیان بزرگ بازماند. فرزند او رضوان با وجودی که از برادران خود بزرگ‌تر بود و مشروعیت خون سلجوقی را داشت، اما لیاقت پدر را نداشت. او با وجود توان نظامی حلب در سال 488، نتوانست انطاکیه و رها را تصاحب کند و در بازی‌های سیاسی داخلی چندان درگیر شود که در زمان ضعف یاغیسیان ناشی از محاصرۀ صلیبیان نتوانست انطاکیه را تصرف کند. این ضعف او سبب پراکنده‌شدن افراد قدرتمندی مانند جناح‌الدوله حسین شد (ابن عدیم، 1996: 1/339). این ضعف سبب شد تا در ابتدای ورود صلیبیان به شام با وجود ضعف شدید آ‌نها ناشی از حملات قلیچ ارسلان دوم و قحطی (ر.ک: ابرهاردمایر، 1371: 61)، به‌راحتی رها و انطاکیه را از دست بدهد. تصرف این دو شهر در انفعال رضوان، حلب را در سال‌های بعد در محاصرۀ صلیبیان قرارداد و بحران‌های سیاسی و اجتماعی زیادی برای آن رقم زد. دشمنی داخلی مسلمانان آنها‌ را از تصرف انطاکیه بازداشت (ر.ک: ابن عدیم، 1996: 1/348). رضوان با وجود تحلیل‌رفتن قوای خود در رقابت‌های داخلی و مواجهه با صلیبیان، توانست 19 سال – تا سال 507 – بر حلب حکومت کند (خاکرند، محمدی قناتغستانی، بهار 1395: 14) که در مقایسه با جانشینانش، دوره‌ای طولانی محسوب می‌شود؛ از این ‌رو با وجود ضعف‌های متعدد او در برابر مسائل داخلی و دشمنان خارجی نسبت‌به پدرش، از کارآمدی بیشتری نسبت‌به فرزندانش برخوردار بود. دورۀ یک‌سالۀ آلپ‌ارسلان اخرس (حک. 507 تا 508)، دوره‌ای خون‌بار برای دربار حلب بود (ابن عدیم، 1996: 1/374). دورۀ سه‌سالۀ برادر او سلطان‌شاه بن رضوان در حلب نیز عملاً دورۀ ناتوانی سلجوقیان شام در حلب بود (خاکرند، محمدی قناتغستانی، بهار 1395: 14 همچنین ر.ک: ابن عدیم، 1996: 1/384). جانشینان ارتقیِ سلجوقیان شام در حلب با وجود دورکردن صلیبیان، تنها به آشفتگی حلب افزودند. عمادالدین زنگی هنگامی ‌که به حلب رسید، سختی‌های زیادی را از دوران کودکی متحمل شده بود. یتیم آق سنقر (عمادالدین)، توانسته بود از وضعیت رو به ‌زوال پس از مرگ فجیع پدر خود (ابن عدیم، بی‌تا: 4/1956) در جزیره، اصفهان، واسط و بغداد خود را به جایگاهی برساند که قدرت بلامنازع شام شود. به این ترتیب پس از زوال تدریجی سلجوقیان حلب، فرد متعصب قدرتمندی توانست حکومت حلب را تصرف کند؛ از این ‌رو نظر دربارۀ جایگزینی سلجوقیان به‌وسیلۀ زنگیان، تطبیق می‌کند. هرچند رضوان مشروعیت کافی برای حکومت بر شام را داشت، اما به نظر می‌رسد کفایت نظامی کافی را نداشت که بتواند نیروهای نظامی شام را متحد کند و حکومتی مقتدر پدید آورد. از سوی دیگر در مدیریت داخلی حکومت خود نیز به‌شدت ضعیف عمل کرد و درنتیجه سردارانش یا از او جدا شدند یا قدرت او را تضعیف کردند. از سوی دیگر رضوان با بحران‌های اقتصادی و معیشتی جدی روبه‌رو بود؛ اما نتوانست منابع اقتصادی متعددی را که داشت به‌خوبی مدیریت کند و این امر به ضعف بیشتر حکومت او منجر شد. درمجموع انفعال او در تدبیر حکومت و اقتدارنداشتن او در برابر سردارانش، روند ضعف سلجوقیان حلب را تسریع کرد.

  1. 2. دقاق و دمشق، طغتکین اتابک دقاق

از ابتدای حکومت دقاق، طغتکین دربار او را منظم کرد؛ از این ‌رو ناتوانی سلجوقیان دمشق در ادارۀ حکومت ‌بررسی‌شدنی نیست؛ اما کاردانی اتابک آنها ‌بررسی‌شدنی است. طغتکین از ابتدا افرادی را از میدان بیرون کرد که معارض او بودند و در عین‌ حال زمینه‌های واگرایی داخلی را در حکومت دمشق داشتند (زکار، 2007: 228). جانشینان تتش در دمشق تقریباً از ابتدا همۀ کارها را به اتابک کاردان خود سپردند. دقاق بن تتش 9سال در جوار طغتکین حکومت کرد و پس ‌از آن تتش بن دقاق 4 ماه حکومت کرد (ابن عدیم، 1996: 1/362؛ باسورث، 1381: 366)؛ در حالی ‌که طغتکین 25 سال (تا سال 522) در دمشق حکومت کرد (ابن اثیر، 1371: 25/121)؛ از این ‌رو می‌توان استنتاج کرد که سلجوقیان دمشق توانایی لازم را نداشتند که بتوانند حکومت خود را حفظ کنند. در عین‌ حال اتابک او چندان کاردان بود که خود 16 سال پس از حاکمان سلجوقی حکومت کرد و پس از او، نوادگانش از سال 549 توانستند در دمشق حکومت مستقلی داشته باشند (ابن قلانسی، 1983: 486).

  1. 3. آل بوری و ضعف تدریجی

حکومت آل بوری در سال 522 تشکیل شد؛ اما از سال 488 پدر بوری، طغتکین، بر اوضاع دمشق تسلط داشت؛ اما روند حکومت بوریان، ضعف تدریجی بود که بر آ‌نها مسلط شد. با وجود کاردانی طغتکین، او نتوانست سواحل را برای دمشق حفظ کند و به‌تدریج صلیبیان بر سواحل طبیعی آن مسلط شدند (محمدی، 1400: 135). با وجودی که بوریان در 17 نبرد خود در برابر مسلمانان شام موفق عمل کردند، اما به همین نسبت در برابر صلیبیان موفق نبودند (ر.ک: محمدی، 1401: 148)؛ این امر را می‌توان مهم‌ترین عامل ضعف بوریان در درازمدت برشمرد. جانشینان طغتکین مانند او افراد لایقی نبودند. زمانی که دمشق به‌وسیلۀ حکومت وحشت شمس‌الملوک مستعد آشوب و حتی واگرایی شد (ابن قلانسی، 1983: 389)، با خرد اشراف شهر و با کمک مادر شمس‌الملوک، صفوة‌الملک، او را به قتل رساند و مانع از ایجاد تشتت در شهر شد (ابن قلانسی، 1983: 389). دورۀ طولانی مجیرالدین ابق (حک.534 تا 549) نیز به‌سبب تلاش‌های معین‌الدین اُنُر بود (ر.ک: ابن اثیر، 1371: ‏26/144و 178) و عملاً حاکم بوری در مسائل سیاسی دخالت نداشت. پس از طغتکین زنان دربار نقش مهمی در سیاست داشتند. این امر با وجود تلاش‌های آ‌نها در ثبات بوریان، خود عامل گریز از مرکز دیگری را در حکومت آنها ایجاد کرد. هرچند فشار عمادالدین بر دمشق سبب نشد که این شهر به دست زنگیان سقوط کند، اما آنها را در برابر صلیبیان بیشتر ضعیف کرد. دیگر از تلاش‌های بوریان مانند دورۀ طغتکین و شمس‌الملوک بوری ورایِ گسل شام علیه صلیبیان خبری نبود؛ از این‌ رو روند ضعف امرای بوری به‌خوبی ‌مشاهده‌شدنی است. هنگامی ‌که صلیبیان جنگ صلیبی دوم، دمشق را محاصره کردند (ابن عساکر، 1415: 7/299) و دمشق را تحت‌فشار قرار دادند و پس ‌از آن عسقلان را به تصرف خود درآوردند، ترس از محاصره و سقوط شهر چندان برای دمشقیان زیاد شد که از نورالدین دعوت کردند تا شهر را به تصرف خود درآورد (ابن قلانسی، 1983: 486؛ ابن واصل، 1383: 1/ 172)؛ این‌گونه با سست‌شدن امیران بوری، شرایط برای تسلط امیر غازی زنگی بر دمشق فراهم شد.

  1. 4. نورالدین محمود و ایوبیان

شاید مهم‌ترین ویژگی عمادالدین در دوران حکومت او، سخت‌گیری و خشونت او بود. هرچند این خشونت به‌خصوص دربارۀ کشتار بعلبک مانعی برای فتح دمشق بود (ابن قلانسی، 1983: 423 و 424)، اما به همان میزان سبب شد تا فرماندهان او نتوانند علیه حکومت زنگی اقدامی انجام دهند. در مقابل هرچند فرزندان او در برابر رقبای خود، علی‌الخصوص صلیبیان توفیقات زیادی داشتند، اما مسلماً خشونت و جنگجویی عمادالدین را نداشتند (ر.ک: خاکرند، محمدی قناتغستانی، زمستان 1395: 205 و 211)؛ از این ‌رو زمینۀ جایگزین‌شدن ایوبیان از زمان نورالدین محمود زنگی آغاز شد. هرچند نورالدین تلاش زیادی در توسعۀ قلمرو خود کرد و موفقیت‌های زیادی در برابر صلیبیان داشت (خاکرند، محمدی قناتغستانی، زمستان 1395: 210)، اما از زمان بیماری او به‌شدت روحیۀ جنگجویی او افول کرد (ابن قلانسی، 1983: 533). از سوی دیگر قدرت‌گیری خاندان ایوبی به‌خصوص اسدالدین شیرکوه، که از زمان عمادالدین آغازشده بود و در زمان نورالدین به اوج رسید، نیروی معارض درونی برای زنگیان ایجاد کرد. بیماری نورالدین هم‌زمان با قدرت‌گیری اسدالدین شیرکوه، به‌عنوان بزرگ‌ترین فرماندۀ او بود. آشکارترین اقدام جایگزینی درونی در حکومت زنگیان، تلاش اسدالدین شیرکوه برای تصرف دمشق در زمان بیماری نورالدین بود (ابن اثیر، بی‏تا: 123). در این زمان نجم‌الدین ایوب خود را به‌سرعت به دمشق رساند و برادر را از استقلال در زمان نورالدین بازداشت. هرچند توصیۀ نجم‌الدین توسط اسدالدین پذیرفته شد، اما نورالدین متوجه زمینه‌های طغیان فرماندهان ایوبی خود شد. علاوه بر خاندان ایوبی، نورالدین از دیگر سپاهیان خود نیز بیم داشت که می‌توان در سخنان شرف‌الدین بزغش آن را ملاحظه کرد (ابن اثیر، بی‌تا: 133). تسلط ایوبیان بر مصر به‌عنوان فرماندهان نورالدین، فاصلۀ مکانی آنها را با نورالدین بیشتر کرد و این امر زمینۀ استقلال آ‌نها را فراهم آورد. هرچند اسدالدین کمی بعد از فتح مصر از دنیا رفت (ابن شداد، 1994: 81)، اما به قدرت رسیدن صلاح‌الدین، روندی را تکمیل کرد که پیش‌تر توسط عمویش آغاز شده بود. فعالیت‌های صلاح‌الدین در جهت استقلال، از همان ابتدا برای نورالدین خوشایند نبود و زمینه‌های تنش میان آ‌نها را افزایش داد (ر.ک: ابن اثیر، 1965: 11/371)؛ از این‌ رو نورالدین نجم‌الدین ایوب، پدر صلاح‌الدین را به مصر فرستاد تا همچنان‌‌که برادر خود را به اطاعت از نورالدین فراخوانده بود، فرزند را نیز مطیع کند. صلاح‌الدین تا زمانی که پدرش در قید حیات بود، از نورالدین تبعیت کرد (ابن اثیر، 1965: 11/393). در این مدت نیز تهدید صلیبیان اجباراً باعث همگرایی میان نورالدین و صلاح‌الدین شد. پس از شکست صلیبیان در نبرد دمیاط، واگرایی چندان میان امیر زنگی و فرماندۀ ایوبی بالا گرفت که نورالدین قصد لشکرکشی به مصر کرد؛ اما مرگ او، او را از این هدف بازداشت (ابن اثیر، 1965: 11/402). فرزند نورالدین خردسال بود؛ از این ‌رو در برابر امیر کاردان ایوبی توانایی لازم را نداشت. هرچند مردم حلب و دمشق عمیقاً به زنگیان وفادار بودند (ابن اثیر، بی‌تا: 176)، نورالدین نیز در مدت حکومت خود با چندین شورش اقوام خود مواجه بود (ابن اثیر، 1965: 11/329؛ ابن واصل، 1383: 1/ 152؛ زکار، 2007: 1/575)؛ از این‌ رو زمینه‌های تزلزل در حکومت زنگیان پیش از تلاش صلاح‌الدین وجود داشت. هنگامی ‌که نورالدین محمود از دنیا رفت، زنگیان شاخۀ جزیره، یکی از مهم‌ترین جریان‌های واگرا و تضعیف‌کنندۀ اتابکان زنگی بودند. توافق‌نداشتن برادرزادگان نورالدین بر جانشینی او، سیف‌الدین دوم، عمادالدین دوم و عزالدین[*]، درگیری‌های زیاد آ‌نها با یکدیگر (ر.ک: ابن اثیر، 1965: 11/405 به بعد) و واگرایی که امرای نظامی میان آنها ایجاد می‌کردند، شرایط را برای از بین بردن زنگیان برای صلاح‌الدین فراهم آورد. اواخر حکومت زنگیان در شام، مشابه دوران ضعف سلجوقیان در شام است. امیران نظامی شمس‌الدین علی بن دایه، شمس‌الدین محمد بن مقدم، سعدالدین گمشتگین به‌ترتیب در حلب، دمشق و موصل بر شاهزادگان زنگی به‌ترتیب صالح اسماعیل بن نورالدین و سیف‌الدین دوم تسلط داشتند. تنها عزالدین بن قطب‌الدین بود که توانست بر این فرماندهان فائق آید؛ اما نتوانست بر برادر خود در سنجار مسلط شود. رهاورد کنشگری جدی فرماندهان نظامی زنگی در دورۀ پس از نورالدین، تضعیف بیشتر شام در برابر صلاح‌الدین بود. این تضعیف هرچند نیروهای شام و جزیره را تقسیم کرد و می‎‍رفت که صلاح‌الدین بتواند به‌راحتی بر آنها مسلط شود؛ اما تا سال 579 در شام و تا سال 581 در جزیره به طول انجامید؛ آن ‌هم با افت‌وخیزهای زیادی که گاهی صلاح‌الدین چیرگی داشت و گاهی امیران زنگی تفوق داشتند. طولانی‌شدن تفوق صلاح‌الدین بر زنگیان را می‌توان ناشی از آن دانست که امیر ایوبی در مدتی که در مصر مسلط بود، برای تثبیت جایگاه خود در چند مرحله سپاه فاطمی را کشتار و تبعید کرد (ابن واصل، 1957 : 1/249 و 250). این امر سبب شد تا به‌شدت ازنظر نظامی به قوایی وابسته باشد و زمین‌های جزیره را در اقطاع خود داشته باشد که مهم‌ترین منبع نظامی برای رویارویی با صلیبیان به شمار می‌رفتند. از این ‌جهت روند تسلط صلاح‌الدین بر باقی‌ماندۀ زنگیان طولانی شد.

  1. توالی زمانی کمی تغییر حکومت‌ها

سلجوقیان شام در حلب از سال 488 تا سال 511 (23 سال) حکومت کردند و شاخۀ سلجوقیان دمشق از سال 488 تا سال 497 (9سال) حکومت کردند. طی 23 سال حکومت سلجوقیان شام در حلب، سه نفر حکومت کردند، رضوان بن تتش، آلپ ارسلان بن رضوان و سلطان‌شاه بن رضوان. سال‌های حکومت آ‌نها به‌ترتیب 19، 1 و 3 سال بود. روند ضعف آنها اگرچه از زمان رضوان آغاز شد، در زمان فرزندان او شدت گرفت؛ از این ‌رو دو حاکم آخر سلجوقیان در حلب (4 سال آخر از 507 تا 511) را می‌توان دورۀ واگذاری به سلسلۀ بعد دانست. با دعوت از ارتقیان برای کمک به امرای حلب در سال 511 را می‌توان روند جایگزینی برونی حکومت سلجوقیان حلب دانست. از سال 511 تا 518 دورۀ تسلط ارتقیان بر حلب بود؛ اما در این دوره نیز مردم حلب برای جلب کمک از حکومت‌های دیگر تلاش‌های زیادی کردند. بعد از ارتقیان تا سال 521 (4 سال) با دعوت از امرای موصل برای تسلط بر حلب، روند جایگزینی بیرونی حکومت ارتقیان با اتابکان زنگی بود. به این ترتیب روند جایگزینی سلجوقیان در حلب 4 سال به طول انجامید و مدت 10 سال دوران درگیری میان قدرت‌ها برای تسلط بر حلب بود.

 سلجوقیان دمشق تنها دو حاکم پس از تتش داشتند، دقاق بن تتش و تتش بن دقاق که به‌ترتیب 9 سال و 3 ماه حکومت کردند. بیرون‌راندن افراد قدرتمند در زمان رضوان سبب شد تا حلب از فرماندهان لایق خالی باشد؛ اما دمشق پس از دقاق کاملاً در دست طغتکین قرار گرفت و جانشین او چند ماهی بیشتر حکومت نکرد. روند جایگزینی در دمشق از ابتدای حکومت دقاق در دمشق است؛ زیرا از ابتدا اتابک او همۀ کارها را به دست گرفت؛ از این‌ رو 9 سال و 3 ماه روند قدرت‌گیری بوریان برای حکومت 52 سالۀ آ‌نها بود.

حکومت آل بوری در دمشق از سال 497 رسمی شد و تا سال 549 توانستند بر این شهر حکومت کنند. طی 52 سال حکومت آ‌نها 6 نفر به حکومت رسیدند (ظهیرالدین طغتکین، تاج‌الملوک بوری، شمس الملوک اسماعیل، شهاب‌الدین محمود، جمال‌الدین محمد و مجیرالدین ابق) که هرکدام به‌ترتیب 25، 4، 3، 4، 1 و 15 سال حکومت کردند. روند ضعف آنها پس از طغتکین در سال 522 شروع شد که نظر کمی را می‌توان در سال‌های حکومت جانشینان او، که کمتر از ده سال بود، مشاهده کرد. دورۀ 15 سالۀ مجیرالدین ابق از این ‌جهت طولانی شد که همه‌کارۀ حکومت معین‌الدین انر بود. در صورت تهاجم‌نکردن زنگیان می‌توان انتظار داشت که سلسله‌ای درونی به فرماندهی معین‌الدین انر جایگزین آل بوری شود؛ چندان‌که بوریان جایگزین سلجوقیان در دمشق شدند. هرچند ضعف دمشق به‌علت تهاجمات عمادالدین و صلیبیان این احتمال را کم می‌کند؛ از این ‌رو دورۀ حکومت 5 حاکم آخر را می‌توان دوران واگذاری آل بوری دانست.

اتابکان زنگی از سال 521 تا سال 569 به شکلی باثبات حکومت کردند و از سال 569 تا سال 581 درگیر رقابت با صلاح‌الدین ایوبی بودند. در بازۀ 48 سالۀ حکومت باثبات آنها، تنها 3 نفر (عمادالدین، سیف‌الدین، نورالدین[†]) به‌ترتیب 20، 4 و 24 سال حکومت کردند. دوران ضعف حکومت زنگیان از سال 569 تا تفوق صلاح‌الدین بر زنگیان جزیره در سال 581 ، 12 سال به طول انجامید و در این زمان 4 نفر از خاندان زنگی غال به‌صورت هم‌زمان حکومت کردند. با توجه به شروع فعالیت ایوبیان در حکومت اتابکان زنگی از سال 532، روند جایگزینی آنها تا سال 569 به مدت 37 سال طول کشید. از زمان بیماری نورالدین محمود در سال 554، روند جایگزینی آ‌نها سرعت گرفت. صلاح‌الدین ایوبی از سال 570 قدم به شام گذارد تا با استفاده از مشروعیت خادمی فرزند نورالدین حکومت را در دست گیرد؛ ولی تا سال 581 که توانست بر زنگیان جزیره فائق آید، درگیر جنگ‌های مفصلی با خاندان زنگی بود؛ از این ‌رو اگر سال رشد ایوبیان، 554 در نظر گرفته شود – سال بیماری نورالدین – ایوبیان در روندی 27 ساله – تا سال 581 با فوق بر زنگیان جزیره - توانستند جایگزین مخدومان خود شوند. با توجه به این سال‌ها 5 حاکم زنگی معاصر دوران زوال بودند، نورالدین، صالح اسماعیل، سیف‌الدین دوم، عمادالدین دوم و عزالدین.

با توجه به بررسی سال‌شماری این بازۀ زمانی، حکومت‌های این بازه به‌طور میانگین حدود 22 سال درگیر روند جایگزینی بودند. حکومت حلب از سال 507 روند جایگزینی درونی به مدت 4 سال داشت و از 511 روند درگیری داشت. حکومت دمشق از زمان حکومت دقاق روند جایگزینی داشت. آل بوری از سال 522 روند جایگزینی را طی کرد. اتابکان زنگی از 554 تا 569 روند جایگزینی درونی داشتند و 11 سال دوران درگیری را سپری کردند تا ایوبیان به‌طور کامل بر آنها مسلط شدند[‡]؛ اما حکومت دقاق (9 سال) در میان سه حکومت دیگر استثنا محسوب می‌شود؛ زیرا یک حاکم (فرزندش چند ماه بیشتر حکومت نکرد) بیشتر نداشت. سه حکومت دیگر هرکدام 14، 27 و 37 سال روند جایگزینی آ‌نها طول کشید. با توجه به ضعف بنیۀ نظامی صلاح‌الدین که 11 سال تصرف شام و جزیره را به تأخیر انداخت، از سال 554 تا سال 570 که صلاح‌الدین برای تصرف شام وارد شد، 16 سال روند درونی جایگزینی اتابکان زنگی طول کشید و 11 سال دوران کشاکش ایوبیان و زنگیان بود.

 

نام حکومت

سال‌های حکومت

سال‌های زوال

جمع دورۀ حکومت

تعداد حاکمان

حکومت جایگزین

بازۀ جایگزینی

سلجوقیان حلب

488 تا 511

507 تا 511

23

3

ارتقیان سپس زنگیان

4 سال

سلجوقیان دمشق

488 تا 497

488 تا 497

9

2

آل بوری

9 سال

آل بوری

497 تا 549

522 تا 549

52

6

زنگیان

27 سال

اتابکان زنگی

521 تا 581

554 تا 581

60

7

ایوبیان

37 سال

 

در نگاه کلی، روند جایگزینی حکومت‌ها در شام در این بازۀ زمانی رو به افزایش است و این خود نمایانگر افزایش ثبات در شام است. هرچند به‌صورت سال‌شماری، دغدغۀ این پژوهش ادوار قبل و بعد نبوده است، اما از زمان حکومت اعراب پس از حمدانیان تا پایان ایوبیان می‌توان روند کلی افزایش ثبات را در شام مشاهده کرد. این پژوهش مشخصاً با داده‌های کیفی و کمی، میانۀ این بازۀ زمانی طولانی‌مدت را بررسی کرد و توانست روند جایگزینی را تبیین کند.

نتیجه

جایگزینی سلسله‌های شام در این بازۀ زمانی متأثر از بی‌ثباتی، ناامنی و فشار حکومت‌های بیگانه زمینۀ لازم برای ایجاد سلسله‌ای جدید، از درون سلسلۀ قبلی را ایجاد می‌کرد؛ از این ‌رو افرادی که از حمایت سپاهیان ترک یا شبهه ترک برخوردار بودند، توانستند سلسله‌ای جدید از درون سلسلۀ پیشین به وجود آورند. بقای سلسلۀ جدید و مقاومت آن در برابر جایگزینی بعدی به میزان زیادی متأثر از توانایی آن سلسله در مدیریت بحرانی بود که در این زمان ‌بر سرزمین‌های شام حادث شده بود؛ از این‌ رو هرچند بوریان خود جایگزین سلجوقیان دمشق شدند، اما به‌علت کفایت آ‌نها در محافظت از دمشق در برابر صلیبیان و حکومت توسعه‌طلب مسلمان، توانستند مدت‌زمان طولانی در برابر روند جایگزینی مقاومت کنند. در ابتدا فرض بر آن بود که روند کمی جایگزینی حکومت‌های شام حکایت از یکسانی زمانی در تغییر حکومت‌ها دارد؛ اما داده‌های کمی سال‌های جایگزینی، نادرست‌بودن این فرضیه را نشان داد. با توجه به سال‌های حکومت این سلسله‌ها در شام، روند جایگزینی از سلجوقیان شام تا ایوبیان رو به افزایش است؛ این خود نشانگر افزایش ثبات در شام از زمان حمدانیان است. زمانی که حمدانیان متفرق شدند، قبایل عرب بر این منطقه دست یافتند و منطقه‌ای پرآشوب را به سلجوقیان تحویل دادند. تعارض میان امرای سلجوقی این آشوب پیشین را به دورۀ جانشینان رضوان انتقال داد؛ از این ‌رو از زمان ورود اولین ترکمانان به شام که دوران پرآشوب و متشتتی در شام بود تا زمان ایوبیان، ثبات در شام افزایش یافت. سلسلۀ ‌ایوبی پس از صلاح‌الدین و برادرش به ایوبیان شام و مصر تجزیه شد؛ اما ایوبیان توانستند تا حدود نیمۀ قرن هفتم دوام آورند. به‌دلیل محدودیت زمانی مقاله، روند جایگزینی ایوبیان بررسی نشد؛ اما قاعدۀ افزایش ثبات و طولانی‌شدن روند جایگزینی به دولت ایوبی، ممالیک و عثمانی نیز قابل‌تعمیم است که البته اثبات دقیق آن پژوهش دیگری لازم دارد.

 [*] هر سه فرزندان قطب‌الدین مودود بن عمادالدین زنگی برادر نورالدین محمود زنگی بودند.

[†] قطب‌الدین مودود برادر نورالدین، زیر نظر برادر در جزیره حکومت می‌کرد (ابن واصل، 1383: 1/ 152).

[‡] شاخه زنگیان موصل و سنجار تا قرن هفتم ادامه داشتند؛ اما تابع دولت ایوبیان بودند (لین پول، 1389: 145).

  1. 1 . ابرهارد مایر، هابز (1371)، جنگ‌های صلیبی، ترجمۀ عبدالحسین شاهکار، شیراز: دانشگاه شیراز.

    1. ابن اثیر جرزی، علی بن محمد (1965)، الکامل فی التاریخ، بیروت: دار صادر.
    2. ابن اثیر جرزی، علی بن محمد (بی‌تا)، التاریخ الباهر فی الدوله الاتابکیه بالموصل، تحقیق عبدالقادر احمد طلیمات، قاهره: دارالکتب الحدیثة.
    3. ابن اثیر جرزی، علی بن محمد (1371)، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، مترجم ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران: مؤسسۀ مطبوعاتى علمى.
    4. ابن تغرى بردى، یوسف ‏(1392)، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره: وزارة الثقافة و الارشاد القومی، المؤسسة المصریة العامة.
    5. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد (1363)، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمۀ عبدالمحمد آیتى، تهران: مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگى.
    6. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد (1375)، مقدمۀ ابن خلدون، ترجمۀ محمد پروین گنابادى، تهران: علمى و فرهنگى.
    7. ابن شداد، یوسف بن رافع (1994)، النوادر السلطانیة والمحاسن الیوسفیة (سیرة صلاح‌الدین الأیوبی)، محقق جمال‌الدین الشیال، قاهره: مکتبة الخانجی.
    8. ابن عدیم، عمر بن أحمد (1996)، زبدة الحلب فی تاریخ حلب، تحقیق خلیل المنصور، بیروت: دار الکتب العلمیة.
    9. ابن عدیم، عمر بن أحمد (بی‌تا)، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، تحقیق سهیل زکار، بی‌جا: دار الفکر.
    10. ابن عساکر، على بن حسن‏ (1415)، تاریخ مدینه الدمشق، تصحیح علی شیری، بیروت: دار الفکر.
    11. ابن قاضی شهبه، بدرالدین (1971)، الکواکب الدریه فی السیره النوریه تاریخ السلطان نورالدین محمود زنکی، تحقیق محمود زاید، بیروت: دارالکتب الجدید.
    12. ابن قلانسی، حمزة بن أسد (1983)، تاریخ دمشق، تحقیق سهیل زکار، دمشق: دار حسان للطباعة والنشر.
    13. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر (1986)، البدایه والنهایه، تحقیق علی شیری، بی‌جا: دار الاحیائ تراث العربی.
    14. ابن واصل، جمال‌الدین بن سالم (1957)، مفرج الکروب فی أخبار بنی أیوب، مصحح جمال‌الدین الشیال، قاهره: دار الکتب والوثائق القومیة.
    15. ابن واصل، جمال‌الدین بن سالم (1383)، تاریخ ایوبیان، ترجمۀ پرویز اتابکی، تهران: علمی و فرهنگی.
    16. ابوالفداء، اسماعیل بن علی (1997)، تاریخ أبی الفداء المسمی المختصر فی أخبار البشر، بیروت: دارالکتب العلمیه.
    17. ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعیل (1956)، کتاب الروضتین فی اخبار الدولتین النوریه و الصلاحیه، محقق محمد حلمی، قاهره: وادی النیل.
    18. بارکر، ارنست (بی‌تا)، الحروب الصلیبیه، ترجمۀ سید الباز العرینی، بیروت: دارالنهضه العربیه.
    19. باسورث، ادموند کلیفورد (1381)، سلسله‏هاى اسلامى جدید راهنماى گاه‌شماری و تبارشناسى، ترجمۀ فریدون بدره‌اى، تهران: مرکز باستان‌شناسى اسلام و ایران‏.
    20. بندارى اصفهانى، فتح بن على (2536)، تاریخ سلسلۀ سلجوقى،‏ مترجم محمدحسین جلیلى‏، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
    21. پاکتچی، احمد (1392)، روششناسی تاریخی، تهران: دانشگاه امام صادق.
    22. خاکرند شکرالله، محمدی قناتغستانی، مهدی (بهار 1395)، «بررسی آماری رابطۀ بین تعدد واحدهای قدرت شامات و ثبات سیاسی در منطقه از سال ۴۷۱ تا ۵۶۹ق»، پژوهشنامۀ تاریخ اسلام، ۱ (۲۱)، ۳۴-۷.
    23. خاکرند، شکرالله، محمدی قناتغستانی، مهدی (زمستان 1395)، «تبیین آماری جنگ‌های اتابکان زنگی از سال 521 تا 569 هجری قمری»، فصلنامۀ علمی پژهشی تاریخ اسلام، 17، 193-234.
    24. رانیسمان، استیون (1386)، تاریخ جنگ‌های صلیبی، ترجمۀ منوچهر کاشف، تهران: علمی فرهنگی.
    25. راوندى، محمد بن على (1364‏)، راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، تحقیق و تصحیح محمد اقبال و مجتبى مینوى، تهران: امیرکبیر.
    26. زکار، سهیل (2007)، تاریخ دمشق، دمشق: التکوین.
    27. زنکی، جمال محمدحسن (1993)، اماره دمشق فی المرحله المبکره للحروب الصلیبیه488- 549ه. کویت: بی‌نا.
    28. شنقیطی، محمد بن مختار (2016)، الحروب الصلیبیة على العلاقات السنیة الشیعیة، بیروت: شبکه العربیه للابحاث و النشر.
    29. ضامن، محمد (1988)، «دراسات التاریخیه، منطقۀ تاریخ الحلب حکم قسیم‌الدوله آق سنقر 479 – 487ه.ق./ 1086 – 1094م»، شمارۀ 29 و 30 ماه، آذار – حزیران.
    30. طباخ، محمدراغب (1408)، إعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، حلب: دارالقلم.
    31. طقوش، محمدسهیل (1380)، دولت ایوبیان، مترجم عبدالله ناصری طاهری، قم: حوزه و دانشگاه.
    32. عاشور، حماد محمد (1373)، جهاد مسلمانان در جنگهای صلیبی، ترجمۀ عباس عرب، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
    33. الغزی، کامل بن حسین البالی (1419)، نهر الذهب فی تاریخ حلب، حلب: دار القلم.
    34. کاهن، کلود (1392)، شرق و غرب در روزگار جنگهای صلیبی، ترجمۀ عبدالله ناصری طاهری، قم: حوزه و دانشگاه.
    35. کاهن، کلود (شتاء 1410)، «الحرکات الشعبیة و الاستقلال الذاتی فی المدن الإسلامیة خلال القرون الوسطی»، الاجتهاد، العدد 6، صص 105 تا 206.
    36. لین پول، استانلی (1389)، طبقات سلاطین اسلام، ترجمۀ عباس اقبال، تهران: اساطیر.
    37. محسن حسین، محمد (2003)، الجیش الایوبی فی عهد صلاح‌الدین ترکیبه تنظیمه اسلحته بحریته و ابرز المعارک التی خاضها، اربیل: دارالراس لطباعه و النشر.
    38. محمدی، مهدی (1400)، شیعیان امامی در جنگ‌های آغازین صلیبی با تأکید بر شمال شام، تهران: دانشگاه بین‌المللی اهل بیت.
    39. محمدی، مهدی (1401)، «مقایسۀ تطبیقی تفاوت‌های رفتاری شهرهای حلب و دمشق در برابر اتابکان زنگی از سال 488 – 549»، دو فصلنامۀ مطالعات تطبیقی تاریخ و فرهنگ اسلامی، سال اول، شمارۀ دوم بهار و تابستان، صص131-159.
    40. معلوف، امین (1364)، جنگهای صلیبی از دیدگاه شرقیان، ترجمۀ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، ‌تهران: البرز.
    41. مقریزی، احمد بن علی (1418)، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والآثار، بیروت: دار الکتب العلمیة،
    42. نیشابورى، ظهیرالدین (1332)،‏ سلجوق‌نامه، تهران: خاور.
    43. Belotto, Nicholas D (2014), POWER AND LEGITIMACY IN THE MEDIEVAL MUSLIM WORLD: THE CAREER OF IMAD AL-DIN ZENGI (1085-1146), Boca Raton, Florida, Florida Atlantic University.
    44. Heidemann, Stefan. (2001). Arab nomads and Seljuq military. Difference and Integration, 3(3), 201-219.
    45. Mohamadi, Mahdi , khakrand, shokrollah(2020)The Impact of War, Famine, and Disease on Insecurity in Northern Sham From 488 to 521 / 1095 to 1127 - A Statistical Survey, Res Hist Med. 9(1): 2-20.