تحلیلی بر ساختار زندان پیشامدرن و مدرن (نمونۀ پژوهشی: انبار تهران و زندان قصر)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی، قزوین، ایران

چکیده

زندان در زمرﮤ نهادهایی است که از روزگاران گذشته و به اشکال مختلف وجود داشته است. در دوران پیشامدرن، این احتمال وجود داشت که هر مکانی کاربری زندان داشته باشد و به این علت است که از چاه‌ها، قلعه‌ها، خانه‌ها، باغ‌ها و... در حکم زندان استفاده می‌شد؛ ولی در دورﮤ جدید تاریخ ایران، با حذف کاربری‌های مختلف، فقط از ساختمان‌هایی مشخص با ساختار معین در حکم زندان استفاده می‌شد. ﻣﺴﺌﻠﮥ پژوهش پیش رو این است که با تکیه‌بر انبار تهران و زندان قصر، ساختار زندان‌های پیشامدرن و مدرن را بررسی کند. اینکه انبار تهران در جایگاه زندانی پیشامدرن و زندان قصر به‌مثاﺑﮥ زندانی مدرن چه ساختار و فضای کالبدی داشتند و اینکه از منظر ساختاری، به‌احتمال چه وجوه تشابه و تفاوتی را بین انبار و قصر ممکن است در نظر گرفت. بر این بنیاد، پرسش اصلی جستار کنونی این است: آیا می‌توان زندانی همچون قصر را تداوم و استمرار انبار تلقی کرد؟ نتایج این جستار نشان‌دهندﮤ آن است که فضای کالبدی در این دو نوع زندان، مؤید گسستی آشکار از ساختار انبار قاجاری به زندان قصر پهلوی است که در آن از سادگی به پیچیدگی، از تاریکی به نور و از نبود حقوق به حقوق زندانی می‌رسیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

An Analysis of the Pre-modern and Modern Prison Structure Case Study: Tehran’s Anbar and Qasr Prisons

نویسنده [English]

  • Yaghoub Khazaei
Assistant Professor of History, Faculty of Literature and Humanities, Imam Khomeini, International University, Qazvin , Iran
چکیده [English]

Prisons are institutions that have existed in different forms from the past. In the pre-modern era, it was possible that any place of use would be a prison, and that is why wells, caves, houses, gardens and so on were used as prisons. But in the new era of Iranian history, with the removal of different uses, only certain buildings with a certain structure were used as a prison. The purpose of the forthcoming study is to examine the structure of pre-modern and modern prisons, relying on Tehran’s Anbar and Qasr prisons. What was the structure of Tehran's Anbar as a pre-modern prison and Qasr prison as a modern one? What are the similarities and differences between them? And on this basis, the main question of the current study is whether a prison like Qasr could be regarded as the continuation of Anbar. The results of this study indicate that the physical space in these two types of prisons proves a clear gap between Anbar’s Qajar-like structure and Qasr’s Pahlavi-like structure, in which, we get from the lack of rights to prisoners' rights, from simplicity to complexity, and from darkness to light.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Prison
  • STRUCTURE
  • Anbar
  • Qajar Prison
  • Pahlavi

مقدمه

هر جامعه به‌طور عام و هر نهاد به‌طور خاص دارای ساختاری است که خودِ این ساختارها هم از شماری ساختارهای کوچک‌تر تشکیل شده‌اند. همان‌طورکه عالمان علم اجتماع تصریح کرده‌اند برای تشریح هر نهاد، تحلیلی از ساختار آن الزامی است. در علوم اجتماعی و در نزد اندیشه‌ورزان مختلف، اصطلاح ساختار (structure) در معانی متفاوتی به کار رفته است. مارکس (Karl Marx)، دورکیم (ÉmileDurkheim) و زیمل (Georg Simmel) از بنیان‌گذاران برﺟﺴﺘﮥ تحلیل ساختاری به شمار می‌آیند. در قرن بیستم سوسور (Ferdinand de Saussure)، آلتوسر (Louis Althusser)، استراوس (Claude Lévi Strauss) و بسیاری دیگر، از ساختار در ساحت‌های گوناگون، تعریف‌ها و تحلیل‌های نوینی ارائه کرده‌اند.

بیشتر گفته می‌شود اراﺋﮥ تعریفی از ساختارگرایی امری دشوار است؛ زیرا ساختارگرایی به‌طور روزافزونی دلالت‌های متفاوتی به خود می‌گیرد و به‌سختی ممکن است به وجه مشترکی میان آنها دست یافت (Piaget, 1968: 5). به نظر ما این امکان وجود دارد که ساختارها را عناصر کم‌وبیش پایداری قلمداد کرد که باعث شکل‌گیری کنش‌های انسانی می‌شوند.

یکی از معانی ساختار ناظر به کاربرد این واژه در معماری است. ﻧﻜﺘﮥ جالب اینکه واژﮤ (Structura) در رﻳﺸﮥ لغت لاتین به معنای چارچوب یک بنا یا ساختمان بوده است؛ شالوده‌ای که با آن می‌توان عناصری را قرار داد و این چارچوب تعیین‌کنندﮤ پیوندهای درونی عناصر یا اجزاست (احمدی، 1387: 37). بنابراین در روش ساختارگرایی این نگرش را که انسان‌ها سازنده و موجد تاریخ به شمار آیند، به چالش می‌طلبند و ساختارها تعیین‌کنندﮤ اصلی کنش‌های بشری و حتی صورت‌بندی باورها به شمار می‌آید.1 نگارنده در اینجا با دیگر معانی و تعریف‌های ساختار کاری ندارد و هر جا سخن از ساختار می‌رود همین معنا و مفهوم افاده می‌شود.

از سویی، راقم این سطور برای توصیف و تحلیل ساختار زندان مدرن از مفاهیم گافمنی استمداد گرفته است. اروینگ گافمن (Erving Goffman)، جامعه‌شناس کانادایی و عضو مکتب شیکاگو، دربارﮤ فضاهایی با نام «نهاد تام» (Total Institution) صحبت کرده است. پژوهش او باعنوان تیمارستان (Asylums)، بیماران روانی را بررسی می‌کند (Smith,2006, p:69 , 70). نهاد تام همچون تیمارستان و زندان جایی است که مردم از روی میل یا به‌اجبار، کنترل زندگی خود را در اختیار کارمندان رسمی آن نهاد قرار می‌دهند. آنها در این نهادها ساکن می‌شوند و اعمال روزانه از قبیل خوردن، خوابیدن و... خود را در حضور دیگران انجام می‌دهند. از ویژگی‌های مشترک این نهادها این است که همگی موانعی نظیر درهای بسته، دیوارهای بلند و پرتگاه را بر سر راه کنش متقابل قرار می‌دهند (عضدانلو، 1384: 658و659)..

زندان آن هم از نوع مدرن آن یکی از نهادهای تامی است که شاید بیش از نهادهای مشابه، نظم و قواعد پیش‌بینی‌شده در آن تحمیل می‌شود. حال خواست پژوهش حاضر این است که از ساختار دو زندان انبار و قصر پژوهشی ارائه کند و عناصر ساختاری و هستی‌بخش هریک را مشخص کند. با روشن‌شدن ساختار هریک از این دو زندان، این امکان وجود دارد که تمایزها و به‌احتمال تشابه‌های آنها را ارزیابی کرد؛ همچنین با شناخت از ساختار هریک از این زندان‌ها، شاید موفق شویم نوع کنش‌ها و غیبت و حضور آنها را ادراک کنیم. در ضمن باید یادآور شد کتاب راقم این سطور، یعنی فرایند ساخت‌یابی نهاد زندان، مبحثی تحلیلی دربارﮤ ساختار زندان عصر قاجار و پهلوی ارائه کرده که این پژوهش بر بنیاد بخش‌هایی از اثر مزبور به رﺷﺘﮥ تحریر درآمده است.

 

زندان یا سیاه‌چال‌های پیشامدرن

به‌منظور فهم ساختار زندان پیشامدرن، شناخت ساختار سیاسی پیشامدرن هم ضروری است. ساختار سیاسی ایران پیشامدرن را به تسامح می‌توان استبداد فردی تلقی کرد. در این ساختار سیاسی پادشاهان ایران هر سه قدرت تقنینی، اجرایی و قضایی را در اختیار خود داشتند؛ چنانکه فرمان‌های کسانی همچون داریوش و شاه عباس اول قانون بود و به دست خود و زیردستانشان هم آن را اجرا می‌کردند و گه‌گاه بر مسند قضاوت نیز می‌نشستند. درواقع در اندﻳﺸﮥ سیاسی پیشامدرن، فرمانروایان در نقش چوپانان انسان‌ها، از فرمانبرداران خود سرشتی والاتر داشتند (روسو، 1380: 64).

زندان پیشامدرن متناظر با ساختار سیاسی پیشامدرن است که ساختاری ضد دموکراتیک دارد2 و ازآنجایی‌که مردم باعنوان رعیت (گله) هیچ‌گونه حقوقی نداشتند، حبس آنها در سیاه‌چال نیز امری بدون اشکال بود. امپراتوری آشور دزدها، رشوه‌خواران،‌ مالیات‌بگیران خطاکاران، خیانتکاران و اسیران خارجی را به زندان می‌‎انداخت. زندانیان اجنبی در میان آشوریان به کار انبارکردن غله و آردکردن گندم گمارده می‌شدند و زندانشان درست در کنار آسیاب‌ها قرار داشت. بعضی از اسرا در همان انبار غله زندانی می‌شدند. بیت کیلی واژه‌ای بابلی به معنای زندان بود و به مکان‌هایی گفته می‌شد که محل نگهداری بزهکاران، گناهکاران، جنایتکاران و... بود (موریس، 1390: 42).

در دوران باستان از قلعه‌ها، زیرزمین‌های قصرها، چاه‌ها و... در حکم مکان حبس استفاده می‌شد؛ به‌طوری‌که خسروپرویز در یکی از حجره‌های کاخی زندانی شد (دینوری، 1364: 137). زندانی را با غل‌وزنجیر به قعر چاه‌های متروک یا چاه‌های تازه‌حفرشده می‌افکندند و روزانه غذای مختصری به او می‌دادند. زندانی در ته چاه دچار انواع بیماری‌ها می‌شد و به‌علت مدفوع‌های انسانی، کرم‌های ریز گوشت بدن او را می‌خوردند. نبود نور کافی و رطوبت درون چاه موجب نابینایی و نیز روماتیسم مفاصل می‌شد. همین‌طور قلعه که در دورﮤ ساسانی کاربری زندان نیز داشت و قلعه‌ای به نام فراموشی مشهورترین زندان در تاریخ ایران باستان است.

در دورﮤ خلفای اموی و عباسی، زندان‌های بسیاری برای حبس و شکنجه مخالفان ایجاد شد. در سال 144ق/761م، منصور خلیفه عباسی دوازده تن از فرزندان حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طالب را از مدینه به کوفه انتقال داد3 و آنها را در زندانی تنگ محبوس کرد؛ به‌طوری‌که جایی برای نشستن آنها نبود و برای قضای حاجت اجازﮤ جابه‌جایی نداشتند. در این محبس، منفذی برای ورود هوای آزاد وجود نداشت و بوهای متعفن از آنجا خارج نمی‌شد. افراد مذکور در این وضعیت بودند تا همگی درگذشتند (ابن‌العبری، 1377: 167و168). به‌علاوه در جاهایی مثل دارالخلافه، دارالوزیر و برخی دیوان‌ها محل‌هایی برای حبس‌ مخالفان تعبیه شده بود. به‌منظور مراقبت بیشتر از برخی افراد، آنها را در خاﻧﮥ برخی وزراء و امیران زندانی می‌کردند؛ چنانکه امام‌موسی‌کاظم را در خاﻧﮥ سندی‌بن‌شاهک زندانی کردند (یعقوبی، 1366: 419)..

اما قلعه‌ها زندان اصلی و عمده برای زندانیان سیاسی بودند. در یک تقسیم‌بندی، قلعه‌ها را می‌توان به قلعه‌های کوهستانی و جلگه‌ای تقسیم کرد. در قلعه‌های کوهستانی شاهد طرح‌ها و نقشه‌های هندسی و از پیش طراحی‌شده نیستیم؛ زیرا ﻧﻘﺸﮥ آنها متناسب با سطح صخره‌ها و قله‌ها شکل می‌گرفت و همان‌گونه‌که این صخره‌ها شکل و طرح مشخصی نداشتند قلعه‌های ساخته‌شده نیز چنین وضعیتی می‌یافتند. قلعه‌های کوهستانی از نظر مصالح و ساخت نیز تنوع بسیاری را نشان می‌دهند؛ درحالی‌که تعدادی از فضاهای معماری در دل صخره کنده می‌شدند فضاهای دیگر با مصالح متداول، به‌صورت آزاد بنا می‌شدند. به علت فراوانی مصالح سنگی در محل، مصالح استفاده‌شده در قلعه‌های کوهستانی به‌طورعمده از سنگ‌لاشه، قلوه‌سنگ و در مواقعی سنگ تراشیده و فرم‌گرفته بود که با ملات، ساروج، آهک و در جاهایی به‌صورت خشکه‌چین کار شده‌اند. دروازۀ اصلی قلعه‌ها به‌طور معمول در انتهای بارﻳﻜﮥ راه منتهی به قلعه قرار می‌گرفت و در دو طرف آن دو برج مستحکم دفاعی ساخته می‌شد. در فضای داخلی دروازﮤ قلعه اتاق‌هایی برای نگهبانان در نظر گرفته می‌شد که به‌طور معمول‌ روزنه‌هایی به بیرون قلعه داشت (ملازاده، 1385: 17).

در ساخت قلعه‌های جلگه‌ای، به تپه‌های طبیعی و مصنوعی و بلندی‌ها به علت اشراف بر منطقه‌های پیرامون و توان دفاعی بیشتر توجه می‌شد. قلعه‌های جلگه‌ای به‌طور معمول ‌براساس طرح و نقشه از پیش طراحی‌شده و شکل هندسی ساخته می‌شد. در قلعه‌های جلگه‌ای، خندق و برج‌وبارو عنصر اصلی و دفاعی را تشکیل می‌داد (ملازاده، 1385: 17و18).

برخی از قلعه‌هایی که به‌منزﻟﮥ زندان سیاسی اشتهار داشتند عبارت بودند از ﻗﻠﻌﮥ سعیدآباد یا اسفیدبذ در دارابگرد فارس،4 ﻗﻠﻌﮥ نای زندان سیاسی دورﮤ غزنویان و ﻗﻠﻌﮥ قهقهه زندان سیاسی دورﮤ صفویه.

 

ساختار انبار تهران

استفاده از قلعه‌ها در حکم زندان، در تمام تاریخ ایران پس از اسلام نیز تداوم یافت و به‌سان دوران گذشته، از قلعه‌ها استفاده‌های متنوعی می‌شد. دو ﻗﻠﻌﮥ اردبیل5 و کلات از حیث کاربری که داشتند، در دورﮤ قاجاریه در نقش زندان اهمیت بسیاری داشتند و بسیاری از زندانیان سیاسی در دو ﻗﻠﻌﮥ مذکور زندانی می‌شدند.

در قلعه‌های معروفی همچون اردبیل و کلات که بیشتر افرادی از خاندان قاجار و متهمان سیاسی محبوس می‌شدند، حمام وجود نداشت و ممکن بود رفت‌وآمد آنها به شهر برای استحمام، خود عاملی برای فرار آنها باشد. در دورﮤ قاجار، باغ نیز کاربری زندان داشت. باغشاه اندکی پس از مشروطه به زندان مبدل شد و محل یادشده فقط محل نگهداری زندانیان سیاسی مهم بود و باغ نمازیه که دفتر پلیس جنوب ایران در آن واقع بود، به محل حبس زندانیان مخالف انگلیس تبدیل شده بود. حتی زندان تبریز، معروف به لیل‌آباد که پیشتر در دورۀ جنگ جهانی اول شرکتی آلمانی آن را برای کارخاﻧﮥ ریسندگی و قالی‌بافی احداث کرده بود، در دورﮤ رضاشاه با تغییراتی به زندان مبدل شد (زنگنه، 2535: 104).

اما به غیر از قله‌هایی که در بیرون از ساحت شهرها قرار داشتند، در درون شهرها هم زندان‌هایی وجود داشت که در دورۀ قاجاریه به زندان درون‌شهری «انبار» می‌گفتند. یکی از زندان‌های قدیمی تهران، زندانی به نام انبار شاهی بود که در زیر نقارخاﻧﮥ ارگ قرار داشت.6 در دورﮤ قاجار، «انبار» معادل زندان و «انباری» معادل زندانی شد. صرف‌نظر از انبار تهران، به‌واﺳﻂﮥ خاطرات مجدالاسلام کرمانی که مدتی در انبار مشهد زندانی بود، اطلاعات ما دربارﮤ انبار مشهد خوب است.7

برخلاف بیشترِ نویسندگان که انبار را محل حبس زندانیان عادی دانسته‌اند، جودت آن را زندان سیاسی دورﮤ قاجاریه تلقی کرده است. جودت موقعیت انبار تهران و ساختار آن را با ترسیم شکل نشان داده است. بنابه‌نوﺷﺘﮥ او، انبار در جنوب‌شرقی میدان ارک واقع بود؛ جایی‌که راهرو سرپوشیده و تاریکی به عرض چهار متر و طول پنجاه قدم داشت که به در کوچک انبار منتهی می‌شد. با ورود از درب انبار، حیاطی به عرض پنج متر و به طول تقریبی هشتاد متر در مقابل انسان خودنمایی می‌کرد. در قسمت جنوبی این حیاط باریک، طاق‌نمایی بود که کف آن از کف حیاط دو پله بالاتر بود. در طرف راست و چپ طاق‌نمای مذکور، میخ‌طویله‌های بزرگی به دیوار نصب بود. در پشت این طاق‌نماها، سالن سرپوشیده‌ای به عرض هشت متر و به طولی برابر حیاط اولیه قرار داشت که چندان روشن نبود و زندانیان را در این سالن بزرگ زندانی می‌کردند.

وقتی هوا آفتابی بود زندانیان را با زنجیری که در گردن داشتند از تالار مذکور به این طاق‌نماهای جلو می‌‌آوردند و سر زنجیر آنها را به آن میخ‌طویله‌هایی قفل می‌کردند که در طاق‌نماها بود؛ به‌این‌ترتیب، زندانیان را برای هواخوری و آفتاب‌گیری به نوبت از تالار به طاق‌نماها منتقل می‌کردند. در طول تالار عقب تیری سرتاسری به زمین نصب شده بود و حلقه‌های آهنین محکمی در فواصل داشت. زندانیان پس از صرف شام و رفع حاجت، در دو طرف این تیر چوبیِ ثابت بر روی زمین طوری مقابل یکدیگر دراز می‌کشیدند که پای آنها روی تیر وسط قرار می‌گرفت؛ چون همه زندانیان به این وضع دراز می‌‌کشیدند زندانبان وضع را بررسی می‌کرد. در حلقه‌های نصب‌شدﮤ تیر وسط، میله‌ای آهنین قرار می‌گرفت و پاها در کند سرتاسری قفل می‌شد. باوجوداینکه پاهای زندانیان در کند بسته می‌شد، برای احتیاط، سر زنجیرهای زندانیان در بالای سرشان به دیوار در میخ‌طویله قفل و بست می‌شد. در قسمت حیاط جلو زندان اتاق سرپوشیده‌ای بود که در وسط آن چاهی عمیق حفر کرده بودند و زندانیان محکوم به اعدام را در سر این چاه سر می‌بریدند و اجساد آنها را به چاه می‌انداختند (جودت، 2536: 6و7).

جودت براساس شرحی که گفته، شکل زندان را ترسیم کرده است:

 

 

 

شکل 1- ساختار انبار تهران

 

دولت‌آبادی دربارﮤ انبار اظهار می‌کند: «انبار محبس قدیم دولت است که در دوره قاجاریه فجایع بسیار در آن واقع شده است و هرکس را می‌خواستند حبس او به مرگ منتهی شود در انبار محبوس می‌کردند» (دولت‌آبادی، 1361: 373). زنجیر زندانیان در انبار آن‌قدر سنگین بود که زندانی به‌زحمت می‌توانست وزن آن را تحمل کند. زندانیان در انبار ﻁﻌﻤﮥ انواع و اقسام حشرات موذی می‌شدند و در آنجا گرسنگی بیداد می‌کرد؛ زیرا جز تکه‌ای نان خالی و کوزه‌ای آب توﺷﮥ دیگری به آنها داده نمی‌شد. ساکنان انبار برای رهایی کامل از چنین وضعیت فلاکت‌باری فقط در انتظار مرگ بودند. امید و انتظاری که بسیار زود محقق می‌شد (سرنا، 1362: 125).

حاج‌سیاح که در 16رمضان1308ق/1891م دستگیر شد، در انبار تهران زندانی شد و او را کندوزنجیر کردند. او در غذاخوردن امساک می‌ورزید تا مگر کمتر به قضای حاجت نیاز باشد؛ زیرا برای قضای حاجت می‌بایست زنجیر او را باز می‌کردند و بعد بیرون می‌رفت (حاج‌سیاح، 1359: 359). فردی سرشناس همچون او را گاهی به حمام شهر می‌بردند؛ بنابراین برای این منظور، زندانی را همراه محافظ از زندان بیرون می‌بردند (حاج‌سیاح، 1359: 370و371)..

آنچه مشخص است انبار تهران ساختاری بسیار ساده داشت و زندانیان در قسمت سرپوشیده و تاریکی در کندوزنجیر محبوس بودند. درواقع، تاریکی ازجمله صفاتی است که همواره به زندان‌ها نسبت داده‌اند؛ زیرا زندان‌ها دخمه‌هایی تنگ و تاریک بود که زندانی از رؤیت نور خورشید و ماه محروم بود و گاهی تنها از روزنی با دنیای خارج ارتباط داشت و فضا به‌گونه‌ای طراحی شده بود که زندانیان مگر در ساعتی برای هواخوری در حیاط، امکان تحرک و جابه‌جایی نداشتند؛ بنابراین با نبود دستشویی و حمام، می‌توان تصور کرد محل حبس زندانیان چگونه جایی بوده است.

 

فرایند گذار از انبار به قصر

از دوران قاجار، اندک‌اندک در عرصه‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی و حقوقی تغییراتی پیش آمد و مشروطیت برپاﻳﮥ آن تغییرات شکل گرفت. با صورت‌بندی ساختار نوین، رعیت پیشین در شأن نوین خود به ملت موسوم شد و در قانون اساسی، ملت دارای حقوقی انکارناپذیر شد؛ به‌طوری‌که آنها بودند که منبع مشروعیت‌بخش نظام سیاسی قلمداد می‌شدند. البته این تغییرات روند کُندی داشت و پس از برقراری مشروطیت، همچنان از قلعه‌ها در حکم زندان استفاده می‌شد؛ ولی براساس مصوبه‌های دولتی در سال 1299ش/1920م، حبس در قلعه‌ها باید لغو می‌شد. با روی کار آمدن پهلوی اول، روﻳﮥ حبس در قلعه‌ها کاهش یافت و زندانیان سیاسی را نه به قلعه‌ها یا انبارها بلکه به زندان‌های جدیدی روانه می‌کردند که به‌این‌منظور ساخته بودند. یکی از علت‌های حذف تدریجی قلعه‌ها در تمام کاربری‌هایی که داشتند این بود که حکومت پهلوی ساختار جامعه و شهرها را دگرگون کرد و در ساختار نوین، برای حفظ امنیت دیگر به خندق پیرامون شهر و قلعه‌ها نیازی نبود. ازاین‌رو به‌تدریج قلعه‌ها از ساحت شهرها و نقاط پیرامونی آن محو شدند (خزائی، 1396: 108و109).

در دوران پیشامشروطه‌ای، جزء آنچه کنت از خود به یادگار گذاشته بود، قوانینی برای مجازات تدوین نشده بود و این براساس عرف و شرع و تاحد بسیاری به میل و خواست حاکم بستگی داشت که چگونه و با چه شدتی با مجرم و محکوم برخورد کند. چنانکه در چنین نظامی، مجرمان خطرناک این امکان را داشتند که عفو شوند و افراد بی‌گناه نیز تعقیب و شکنجه می‌شدند؛ اما با شکل‌گیری مشروطه، در جامعه شعار قانون بر سر زبان‌ها افتاد و قانون اساسی در حکم میثاق ملت و حکومت مبنای عمل سیاسی قرار گرفت. درحالی‌که پیشتر بین جرم و مجازات تناسبی وجود نداشت در دورﮤ مشروطه، قانون جدید می‌بایست این نقیصه را پر می‌کرد. در متمم قانون اساسی و در اصل دهم آن آمده بود: «غیر از مواقع ارتکاب جنحه و جنایات و تقصیرات عمده، هیچ‌کس را نمی‌توان دستگیر کرد؛ مگر به حکم کتبی رئیس محکمه عدلیه براساس قانون و درآن‌صورت نیز باید گناه مقصر بلافاصله یا منتهی در ظرف بیست‌وچهار ساعت به او اعلام و اشعار شود». در اصل دوازدهم متمم قانون اساسی نیز آمده بود: «حکم و اجرای هیچ مجازاتی نمی‌شود مگر به حکم قانون» (مجموعه قوانین و مقررات عصر مشروطیت، 1388: 4).

درواقع اینکه با صدور فرمان مشروطیت و تدوین قانون اساسی، زندان‌ها به یک‌باره دگرگون شوند انتظار و توقع درستی نبود و در عرﺻﮥ عمل، این تغییرات با حرکت بسیار کندی پیش می‌رفت. نظام سیاسی استبدادی به مشروطیت مبدل شده بود؛ اما بسیاری از رویه‌های پیشین کماکان تداوم داشت؛ برای مثال در اوان مشروطیت، در کرمانشاه عدلیه و محاکم دیگر وجود نداشت و والی خود دستور حبس و آزادی مجرمان را صادر می‌کرد. گاه با وساطت یک فرد و گاه با دادن وجهی در حکم رشوه، زندانیان از حبس رهایی می‌یافتند؛ وگرنه ممکن بود تا مدتی طولانی در زندان باقی بمانند (امیراحمدی، 1373: 89).

برای به سامان رسیدن تغییر و تحولاتی که در آیین‌نامه‌ها و قانون‌ها پیشنهاد شده بود، تحول در عرصه‌های دیگر نیز ضرورت داشت. یکی از این عرصه‌ها اقتصاد بود و شاید با اقتصاد سنتی، امکان ﺗﺄمین هزینه‌های سرسام‌آور نهادهایی مثل زندان متصور نبود. از هنگامی‌که نخستین چاه نفت در مسجدسلیمان کشف شد، یکی از منابع مالی دولت پدید آمد. زندان مدرن بدون تأمین اعتبار و تخصیص بودجه کافی تصورکردنی نیست. اگر قرار است زندانی ساخته شود می‌بایست هزینه‌های خرید زمین، مصالح ساختمانی، دستمزد معماران و... پرداخت شود. پس از آنکه زندان آمادﮤ بهره‌‌برداری شد و زندانیان در آن جای گرفتند می‌بایست سالانه بودجه‌ای برای نگهداری زندانیان اختصاص داده شود. این بودجه صرف هزینه‌هایی همچون خرید لباس، غذا، دارو و... می‌شود. در سیاه‌چال‌های پیشین بسیاری از این هزینه‌ها به‌طور کلی موضوعیت نداشت؛ زیرا آن سیاه‌چال‌ها مشتمل بر محوطه‌ای بودند که تمام زندانیان در یک جا حبس می‌شدند؛ اما زندان نوین از ساختاری پیچیده متشکل بود و برای ساختمان آن هزینه‌های هنگفتی نیاز بود.

برای مثال در جلسه 30شهریور1310ش/1931م، مجلس شورای ملی ماده‌واحده‌ای تصویب کرد که براساس‌آن، سی‌وپنج هزار تومان اضافه اعتبار برای ساخت ده زندان در ولایت‌ها در نظر گرفته شد (اطلاعات، س6، ش1421، 3شهریور1310: 2). شاهد دیگر اینکه در سال 1313ش/1934م مبلغ چهار هزار ریال اعانه برای زندانیان ارگ کریم‌خانی پرداخت شد. این مبلغ برای خرید پارچه پیراهن و زیرشلوار، لحاف، حصیر، آفتابه حلب و... برای 156 زندانی صرف شد (سازمان اسناد ملی، سند شماره 350006724).

به‌این‌ترتیب معلوم می‌شود فرایند گذار از انبار به زندان مدرنی همچون قصر، متضمن تغییر و تحولات در عرصه‌های دیگر بوده است و در این دوران، به‌تدریج این تغییرات حادث شد و با تغییر ساختار سیاسی و حقوقی، زندان هم دستخوش تغییر شد.

ساختار زندان قصر

زندان قصر معروف‌ترین زندان دورﮤ پهلوی اول بود8 که به‌طور عمده، به علت حبس زندانیان سیاسی شهرت داشت. همان‌طورکه از نام زندان پیداست این محل در ابتدا کاخ سلطنتی بود. در سال 1213ق/1799م، فتحعلی‌شاه قاجار به‌منظور ساخت قصری، قطعه زمینی را در نیم فرسنگی تهران در نظر گرفت (دنبلی، 1383: 101و103). تمام این قصر به نام «قصر قاجار» از آجر پخته ساخته شد و در پیرامون آن باغ بسیار بزرگی از درختان سرو و چنار وجود داشت. ازآنجایی‌که زندان‌های دورﮤ قاجار گنجایش زندانیان سیاسی را نداشت رضاشاه دستور ساخت زندان جدیدی را صادر کرد (طبری، 1382: 53). در ابتدای امر، پیشنهادهایی به مقام‌های مربوط ارسال و تقاضا کردند محل مناسبی از مکان‌های دولتی خارج شهر9 را که خوش آب‌وهوا نیز باشد برای زندان محکومان اختصاص دهند (پلیس، 1306: 815). به‌این‎منظور، معماران و مهندسان نقشه‌های خود را به نظمیه ارسال کردند و درنهایت پس از بررسی‌های صورت‌گرفته، در اسفند 1306ش/1927م ﻧﻘﺸﮥ مارکف (Nikolai Markov) پذیرفته شد (اسنادی از زندان و زندانیان در عصر پهلوی، 1384: 262).

مارکف10 ساخت زندان را در اراضی قصر قاجار سابق شروع کرد و پس از قریب به دو سال آن را به اتمام رساند. در طرح زندان قصر، باوجود عملکردی متفاوت، مارکف شیوه‌های به‌کارگرفته‌شده در سایر بناهای اداری و مسکونی را به کار بست. برج بلند مشابه با برج ورودی ورزشگاه امجدیه، ایوان‌های مشابه با ایوان خانه‌های مسکونی کارخاﻧﮥ قند ورامین و پنجره‌هایی با قوس تیز که مکرر در زندان قصر به کار رفته‌اند از ویژگی‌های معماری زندان قصر است (دانیلی، 1382: 92).

زندان قصر به هنگام افتتاح در 11آذرماه1308/1929م، گنجایش 800 زندانی را داشت و براساس مراجع رسمی علاوه‌بر باغ عمومی، حمام، مریض‌خاﻧﮥ عمومی و مریض‌خاﻧﮥ مخصوص امراض مسری تعداد بسیاری سلول نیز داشت (اطلاعات، 1308: 3). در چهار سوی زندان چهار برج وجود داشت. در این برج‌ها نگهبانان مسلح مشغول کشیک بودند و شب‌ها با نورافکن دورتادور زندان را مراقبت می‌کردند. باغ بزرگ زندان قصر دورِ ساختمان اصلی زندان را احاطه کرده بود و دور باغ دیوارهای بلند زندان کشیده شده بود که آن را از خارج جدا می‌کرد (جهانشاه‌لو افشار، 1380: 119).

زندان قصر از بخش‌های مختلفی تشکیل شده بود که به‌طور کامل آن را از زندان‌های گذشته متمایز می‌کرد و اینک عناصر تشکیل‌دهندﮤ زندان قصر:

 

سلول

در زندان مدرن برای نگهداری محکومان و متهمان اتاق‌هایی تعبیه شده بود که زندانیان را برحسب عوامل مختلف در آن ساکن می‌کردند. در سیاه‌چال‌های پیشین چنین اتاق‌هایی تعریف نشده بود و درواقع، زندانیان را داخل محوطه‌ای سرپوشیده و وسیع کنار هم قرار می‌دادند؛ اما در زندان مدرن هر بند متشکل از چندین سلول بود که در این بندها و سلول‌ها زندانیان را برحسب متغیرهایی مانند نوع جرم (عادی یا سیاسی)، سن افراد، وضعیت حقوقی فرد (متهم یا مجرم) یا متغیرهای دیگر تقسیم‌بندی می‌کردند. این سلول‌ها یا مانع ارتباط و تعامل زندانیان با یکدیگر می‌شدند یا آن را محدود می‌کردند. این جداسازی مزیت‌های فراوانی داشت: ازجمله اینکه درصورتی‌که فردی به بیماری مسری مبتلا بود از سرایت بیماری به دیگران اجتناب می‌شد؛ دیگر اینکه حبس در سلول‌ها از همکاری زندانیان با یکدیگر به‌منظور فرار از زندان، شورش و... ممانعت به عمل می‌آورد؛ ازسوی‌دیگر این ساختار برای تنظیم روابط جمعی و نظم و انضباط مهم بود. به‌قول فوکو انضباط با ساماندهی «سلول‌ها» و «مکان‌ها» و «ردیف‌ها»، هم از لحاظ معماری و هم کارکردی، مکان‌های درهم‌بافته‌ای می‌سازند و همین مکان‌ها هستند که استقرار در جایی را امکان‌پذیر می‌کنند و جای‌گیری افراد در مکان‌ها و توزیع آنها در جای معین، اطاعت و انقیاد آنها را تضمین می‌کند (Foucault, 2004: 149).

در زندان، هر سلول شمارﮤ خاصی داشت و زندانی تازه‌وارد را با شمار ﮤ سلولش می‌شناختند؛ برای مثال نصرت‌الدوله در زندان قصر در سلول شماره 127 حبس بود (نصرت‌الدوله، 1375: 41). بنابراین شماره‌گذاری سلول‌ها یکی از علائم تشخص و تمایز زندانیان از یکدیگر بود. مساحت هر سلول به‌طور عادی یک متر و نیم در دو متر و نیم بود و درون هر سلول برای هر زندانی یک تختخواب قرار داده بودند که به‌طور تقریبی نیمی از فضایی آن را اشغال می‌کرد. کف سیمانی سلول نیز با زیلویی مفروش می‌شد و هر سلول گنجایش سه زندانی را داشت. در سلول‌های زندان قصر پنجره‌هایی تعبیه شده بود که ابتدا در قسمت پایین‌تری قرار داشت. هنگامی‌که رضاشاه از زندان دیدار کرد دستور داد پنجره‌های سلول‌ها را در قسمت بالاتری قرار دهند تا زندانیان نتوانند به تماشای حیاط مشغول شوند و به‌این‌ترتیب، خود را در محیط بسته‌تر سلول احساس کنند (طبری، 1382: 53)..

در درب هر سلول سوراخی به شکل لوزی تعبیه شده بود که این سوراخ فقط از بیرون بازوبسته می‌شد. این سوراخ به نگهبانان این امکان را می‌داد که هرازچندگاهی داخل سلول را مشاهده و اقدامات خلاف مقررات زندانیان را گزارش کنند (علوی، پنجاه‌وسه نفر، 1357: 56؛ پیشه‌وری، 1384: 93؛ خامه‌ای، 1362: 123).

زندانیان نیز هنگامی که در سلول خود کارهای خلاف مقررات انجام می‌دادند همواره در حین انجام کار یک چشم خود را به سوراخ درب سلول می‌دوختند تا با آمدن پاسبان خود را جمع‌وجور و وسایل ممنوعه نظیر شطرنج و کاغذ را پنهان کنند.

 

کریدور (بند)

کریدور یا بند از دیگر قسمت‌های مهم زندان نوین بود و سلول‌های انفرادی و سالن‌های بزرگ عمومی را شامل می‌شد. از عمده‌ترین کارویژه‌های کریدور جداسازی زندانیان مختلف از یکدیگر بود. هر کریدور با شماره مخصوص به خود، جایگاه زندانیان ویژه‌ای بود. زندان قصر از چهار کریدور بزرگ و پنج کریدور کوچک تشکیل شده بود. کریدور یا بندهای بزرگ قصر شامل یک، پنج، شش و نه به‌صورت مربعی در وسط محوطه زندان قرار داشت. سلول‌های این بندها بزرگ بود و هریک گنجایش ده تا بیست نفر را داشت. در بندهای یادشده راهزنان، قاتلان و اختلاس‌کنندگان جای داشتند و زندانیان سیاسی در این بندها سکونت نداشتند. در زندان‌های پیشین به علت نبود کریدور گاه زندانیان مختلف را کنار یکدیگر حبس می‌کردند و این نداشتن تناسب و تجانس زندانیان در یک مکان، خود اسباب ستیز و نقار میان زندانیان را فراهم می‌کرد (کمره‌ای، 1384: 1/425).

شیوع بیماری در زندان نیز، با جمعیت زندانی‌ها و گنجایش کریدورها ارتباط تنگاتنگی داشت؛ به‌طوری‌که منابع تصریح کرده‌اند در سال‌های اولیه، بیشترِ کریدورهای زندان قصر خالی از سکنه بود. یوسف افتخاری و دوستش، رحیم همداد، که در شمار نخستین زندانیان سیاسی قصر بودند خود به‌تنهایی یک کریدور با حیاط آن را در اختیار داشتند و در حیاط کریدور باغبانی می‌‌کردند؛ اما با افزایش زندانی‌ها، بیماری تیفوس در زندان شیوع یافت و بسیاری را در کام خود گرفت (افتخاری، 1370: 45تا47).

در چهار گوﺷﮥ بندهای بزرگ قصر، چهار هشتی قرار داشت. هشتی عبارت بود از دایره‌ای که درِ بندها به آن باز می‌شد و قرارگاه نگهبانان این بندها بود. در زندان قصر، داخل بندها نگهبان وجود نداشت و فقط یک نظافتچی مأمور جاروکردن بند و شاید گزارش وقایع روزاﻧﮥ داخل بند بود (خامه‌ای، 1372: 130و131؛ آزاد، 1351: 58و59). هشتی نخست که درِ ورودی به داخل زندان و درِ بندهای یک و نه به آن باز می‌شد محل بازرسی و تفتیش زندانیان بود و اتاق ریاست زندان نیز در آنجا قرار داشت.

از هشتی دوم غیر از بندهای بزرگِ یک و پنج، سه بند کوچک دو و سه و چهار منشعب می‌شد که بند سه محل بیمارستان زندان و بند دو و چهار مخصوص زندانیان سیاسی بود. در هشتی سوم غیر از بندهای پنج و شش فقط آشپزخانه قرار داشت و از هشتی چهارم غیر از بندهای بزرگ شش و نه، دو بند کوچک هفت و هشت منشعب می‌شد که آن دو نیز مخصوص زندانیان سیاسی بود. به‌این‌ترتیب بندهای دو، چهار، هفت و هشت مقر زندانیان سیاسی بود. سلول‌های این بندها به‌طور تقریبی 3×2 بود و در هرکدام دو یا سه نفر ساکن بودند (خامه‌ای، 1372: 131)..

بند هفت زندان قصر ویژﮤ زندانیان کمونیست بود و در مجاورت این بند، خان‌های قشقایی و بختیاری محبوس بودند. در بند نه اختلاس‌کنندگان و در بند یک سارقان محکوم به حبس‌های کوتاه‌مدت زندانی بودند (طبری، 1382: 53؛ علوی، ورق‌پاره‌های زندان، 1357: 74).

گنجایش هر بند معمولی پنجاه تا شصت نفر بود و زندانیان برای برقراری ارتباط با سایر بندها با مشکلات بسیاری مواجه می‌شدند. برای وصول به کریدورهای دیگر می‌بایست از چند در آهنی قفل‌شده گذشت که کلید آنها در دست پاسبانان بود و اجازﮤ بازکردن آن کلیدها با سرپاسبان و گاهی با صاحب‌منصب کشیک یا مدیر زندان بود. زندانیان برای رفتن به کریدور دیگر، باید اجازة مخصوصی از مسئولان می‌داشتند. هفته‌ای یک‌مرتبه که زندانیان سیاسی به حمام می‌رفتند از وسط کریدور می‌گذشتند و برای زندانیان این اتفاق مهمی تلقی می‌شد.

 

اتاق ملاقات

در ساختار زندان مدرن، اتاق یا اتاق‌هایی تعبیه شده بود تا زندانی در آن با اعضای خانواده و بستگان خود ملاقات و گفت‌وگو ‌کند. با پدیداری مشروطیت در ایران، به زندانیان حق ملاقات اعطا شد. محتمل است پیش از آن هم برخی زندانیان با کسان خود ملاقات‌هایی داشته‌اند؛ اما برای آنها این یک حق به شمار نمی‌آمد و زندانی هم این امکان را نداشت که به اجازه‌ندادن مسئولان زندان در دادن ملاقات اعتراضی کند.

خانواده‌هایی که به‌منظور ملاقات به زندان می‌آمدند می‌بایست دارای ورﻗﮥ ورودی به زندان بودند (علوی، ورق‌پاره‌های زندان ،1357: 49). در روز ملاقات نیز برای زندانی برگه‌ای ارسال می‌شد که این برگه در چندین دفتر ثبت می‌شد و به‌منزﻟﮥ جواز عبور زندانی از کریدورهای زندان بود (علوی، پنجاه‌وسه نفر، 1357: 109).

فردی که برای ملاقات با زندانی قصد ورود به زندان را داشت در کنار در ورودی زندان تفتیش می‌شد تا مبادا در ملاقات، به‌طور مخفیانه به زندانی بسته‌ای بدهد. بسیار بعید بود هنگام ملاقات خبری از بیرون به زندانی برسد؛ زیرا ﻣﺄموران از هر حیث زندانیان، به‌ویژه زندانیان سیاسی‌ را زیر نظر داشتند؛ اما باوجوداین، گاه اخباری به آنها می‌رسید (آوانسیان، 1358: 45و46).

در دورﮤ رضاشاه نیز هر هفته دو روز برای ملاقات زندانیان در نظر گرفته شده بود؛ یک روز برای زندانیان غیرسیاسی و یک روز برای زندانیان سیاسی. ازاین‌رو، زندانیان دو روز یادشده را به‌شوخی «یوم‌الملاقات» نامیده بودند. روز پیش از ملاقات، ادارﮤ زندان وسایل صورت‌تراشی زندانیان را که در انبار بود در اختیار آنها قرار می‌داد که زندانیان آن روز را «یوم‌التراش» نام‌گذاری کرده بودند (جهانشاه‌لو افشار، 1380: 96).

باید توجه کرد ملاقات یکی از راه‌های ارتباط زندانی با دنیای خارج است و در این تعامل، باید نقش خانواده زندانیان را تحلیل کرد. در این ارتباط، یکی از مسائل اساسی فاﺻﻠﮥ زندان با محل سکونت خانوادﮤ زندانی بود. در آیین‌نامه‌های این دوره، حبس زندانیان در محلی نزدیک به محل سکونتشان گنجانده نشده بود؛11 ازاین‌رو خانواده‌های زندانیان می‌بایست از راه‌های دور و نزدیک برای ملاقات بستگان خود می‌آمدند که با وسایل و امکانات آن روزگار این امر برای هرکسی مقدور و میسر نبود. بسیاری از زندانیان سیاسی از نقاط مختلف کشور به تهران جلب شده بودند و به‌طور طبیعی، خانواده‌های آنها این امکان را نداشتند از حق ملاقات خود استفاده کنند. کردها و لرها با دوری از خانه و کاشاﻧﮥ خود، در تبعید تهران به سر می‌بردند و ارتباط آنها با خانواده و ایلشان منقطع شده بود و با دوری مسافت، امکان ملاقات خودبه‌خود از بین رفته بود. سلطانی در جایگاه یک زندانی کُرد تصریح می‌کند تمام کردها ملاقاتی نداشتند. کردها و لرها در منطقه خود آن‌قدر ستمدیده و منزوی بودند که فقط اجازه داشتند ماهی یک‌بار نامه یا پیغامی ارسال کنند (سلطانی، 1380: 44و222).

آنچه پیش از این دربارﮤ ملاقات زندانیان در دورة مشروطه گفته شد نشان‌دهندﮤ آن است که ملاقات زندانی با افراد خانواده و بستگان خود آشکارا و به‌صورت حضوری صورت می‌گرفت و دو طرف اجازه داشتند با یکدیگر تماس بدنی برقرار کنند و از یکدیگر دلجویی کنند. به نظر می‌رسد با حضور نظمیه ایران در کنگره‌های بین‌المللی پلیس و زندان، تکنیک‌های نوین فرا گرفته شد و در نهادهای مرتبط استفاده شد؛ باوجوداین در سال‌های نخست دورﮤ پهلوی این تغییرات حادث نشده بود. بنابه‌نوشته پیشه‌وری، مسئولان امر در ادارﮤ زندان و ادارﮤ سیاسی، به خواست و میل خود در باب ملاقات‌ها نظر می‌دادند و عمل می‌کردند؛ چنانکه در سال 1309ش/1930م که سال نخست حبس او بود می‌گفتند زندانیان سیاسی باید در ادارﮤ سیاسی و در حضور بازپرسان آن اداره با بستگان و خانواد ﮤ خود ملاقات کنند و زندانیان به این روند معترض بودند.

در میان زندانیان سیاسی تنها پیشه‌وری و طبری هوشمندانه به تغییر وضعیت و فضای درونی اتاق ملاقات اشاره کرده‌اند. در این باب، پیشه‌وری با تفصیل بیشتری سخن گفته است. بنابه‌نوﺷﺘﮥ او، ادارﮤ زندان نمی‌خواست هر هفته زندانیان سیاسی، به‌ویژه زندانیان فقیر را از زندان به ادارﮤ سیاسی منتقل کند. در ابتدا ملاقات‌های زندانیان، حتی در ادارﮤ سیاسی، آزادانه‌تر بود. برخی مواقع هم ملاقات‌ها در خارج از محوﻁﮥ اصلی زندان قصر، در درون باغ زندان و با حضور یک نگهبان، انجام می‌گرفت (پیشه‌وری، 1384: 104).

اما به‌تدریج شرایط ملاقات‌ها سخت‌تر شد و هر نگهبان مقررات جدیدی وضع می‌کرد و ملاقات‌ها از باغ به پشت در داخلی زندان کشیده شد و مدتی بعد هم، در درون اتاق ملاقات نرده‌های آهنین ایجاد شد که به‌واﺳﻂﮥ فاﺻﻠﮥ دور، صدای ملاقاتی‌ها به‌زحمت به گوش می‌رسید. ازسوی‌دیگر در ملاقات‌ها، افراد به‌سختی قادر بودند از پشت دو شبکة آهنی بستگان خود را بشناسند (پیشه‌وری، 1384: 104و105). احسان طبری نیز به این تغییرات توجه کرده است. او نیز انجام ملاقات‌ها را تا پیش از ایجاد شبکه‌های سیمی در اتاق ملاقات، تا اندازه‌ای آزادانه‌تر دانسته است.

 

بیمارستان

یکی دیگر از اجزای زندان مدرن بیمارستان بود. وجود بیمارستان در درون زندان نشان‌دهندﮤ حقوق‌داشتن افراد در این نهاد است. درواقع، زندان مدرن ترکیبی از نهادهای مختلف بود که در پیوند با هم، نهادی باعنوان زندان شکل می‌گرفت. از دوران درگاهی، ایجاد شعبه‌ای از صحیه12 در زندان برای مداوای بیماران در دستور کار قرار گرفت. در آیین‌ناﻣﮥ سال 1307ش/1928م، مواد 23تا25 به مریض‌خانه و بیماران اختصاص یافته بود. مریض‌خاﻧﮥ زندان قصر از شش اتاق شش نفری و شش اتاق یک نفری تشکیل شده بود (اطلاعات، ش898: 3). در حیاط مریض‌خاﻧﮥ زندان قصر دری وجود داشت که از آنجا متوفیان زندان را با آمبولانس به قبرستان می‌بردند. این در به «علیم‌الدوله» شهرت داشت؛ زیرا بنیان‌گذار بیمارستان زندان محمودخان ثقفی، ملقب به علیم‌الدوله، بود. درِ مذکور تنها هنگامی باز می‌شد که می‌خواستند از آنجا مرده‌ای را به قبرستان ببرند (طبری، بی‌تا: 144و145؛ جهانشاه‌لو افشار، 1380: 52؛ آوانسیان، 1358: 25و26).

دایرﮤ‌ صحیه چند دکتر با تخصص‌های متفاوت داشت. برای آنکه بیمارستان زندان کارآیی لازم را داشته باشد می‌بایست وسایل ضروری آن تأمین می‌شد و برای این منظور، نظمیه از وزارت داخله منابع مالی آن را تأمین می‌کرد. زمانی‌که بیماری زندانی‌ تشخیص داده می‌شد، گزارشی نوشته می‌شد تا براساس‌آن، بیمار از سلولش به بیمارستان منتقل شود.

 

کارگاه

کارگاه یا به‌قول منابع کارخانه‌، یکی دیگر از اجزای زندان مدرن بود که با ایجاد آن در محوطه زندان، زندانیان می‌توانستند خود را به کاری مشغول کنند و از بیکاری که منشاء بسیاری از بزهکاری‌هاست، مصون بمانند. براساس قانون مقرر شده بود تنها زندانیان عادی در کارگاه‌ها اشتغال یابند و بابت آن دستمزد دریافت کنند.

پس از تأسیس زندان قصر، در آن کارگاه‌های مختلفی از قبیل نجاری، کفاشی، خیاطی، جوراب بافی و... ایجاد شد. بیشترِ دزدان در این کارگاه‌ها مشغول به کار بودند. کسانی که در کارخانه کار می‌کردند ده‌درصد پولشان را نگه می‌داشتند تا اگر روزی از زندان آزاد شدند، خرجی داشته باشند (طبری، بی‌‌تا: 49).

در کارگاه زندان مواد اولیه از قبیل چوب، عاج، نقره و... برای کارهایی همچون خاتم‌کاری و ظریف‌کاری وجود داشت. کالاهایی را که زندانیان تولید می‌کردند ادارۀ زندان به فروش می‌رساند و در مواقع برگزاری نمایشگاه‌های دائمی ایران،13 غرفه‌ای هم به کالاهای زندانیان اختصاص داده می‌شد؛ برای مثال در سال 1320ش/1941م در نمایشگاه مذکور، تالاری به کارهای دستی زندانیان تهران و شهرستان‌ها اختصاص یافته بود. در این تالار انواع تابلوهای نقاشی، فرش‌های نفیس، ابریشم‌دوزی‌های عالی و مبل‌های چرمی و چوبی به نمایش درآمده بود (سالنامه پارس، 1319، س15: 130؛ 1321، س17: 191).

 

حمام

در زندان مدرن مکانی برای شست‌وشوی زندانیان ایجاد شد که در زندان و سیاه‌چال‌های پیشین محلی از اعراب نداشت. پیشتر زندانیان مشهور یا متنفذ را برای استحمام به حمام شهر می‌بردند. علی دشتی در سال 1300ش/1921م، مدتی را در حبس گذراند؛ چون در آن زمان هنوز در زندان‌های نظمیة تهران حمام ایجاد نشده بود او با همراهی دو آژان مسلح از زندان به حمام شهر رفت. دشتی اظهار می‌کند مدت‌ها به حمام نرفته بود و به‌هنگام عزیمت برای حمام، نگاه‌های متجسس مردم او را آزار می‌داد. آژان‌ها حتی در خزﻳﻨﮥ حمام هم دشتی را مشایعت می‌کردند؛ اما اﺳﻠﺤﮥ خود را به گرم‌خاﻧﮥ حمام نیاورده بودند (دشتی، 1380: 102). این وضعیت زندانیان سیاسی معروف، نظیر دشتی، بود؛ ولی زندانیان در محبس عمومی نظیر قاتلان، سارقان حرفه‌ای و... حق حمام‌رفتن نداشتند.

با افتتاح زندان قصر، حمام‌های نوین و باکیفیتی در آن ایجاد شد که باید گفت یکی از معدود زندان‌های این دوران بود که حمام مناسبی داشت. بااین‌حال آب خنک زندان قصر از قنات‌های پیرامون آن تأمین می‌شد که به علت گذر آب از سربازخاﻧﮥ قصر غیربهداشتی بود (مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، دوره13، کارتن111، جزوه‌دان1/3، پوشه273).

زندان در خلال هشت روز، از قنات دارآباد یک ساعت و نیم آب می‌گرفت و این مقدار آب برای مصرف زندانیان و شست‌وشوی آنها و نیز مشروب‌ساختن باغ زندان کافی نبود و به این علت زندانیان از حیث مصرف و استحمام، به‌ویژه در تابستان، در مضیقه بودند (اسنادی از زندان و زندانیان در عصر پهلوی، 1384: 296). آب زندان قصر در آن موقع لوله‌کشی نبود و از چشمه یا کاریز مستقیم به زندان می‌آمد (جهانشاه‌لو افشار، 1380: 95). حما‌م‌های زندان قصر دو شیر آب سرد و گرم داشت (طبری، بی‌تا: 125).

استحمام برای زندانیان و نحوة زیست آنها در زندان اهمیت بسیار داشت و در حیات و مرگ آنها تأثیرگذار بود. ازاین‌رو هنگامی‌که زندانیان برای حمام آماده می‌شدند این‌گونه به نظر می‌رسید که برای عزیمت به مراسم جشن مهیا می‌شوند.

پیش‌تر بیان شد ساختار قصر ساختاری مدرن و دارای گسست از انبارها بود. حال آبراهامیان دربارﮤ زندان قصر آورده است که این زندان از «سراسربین» (Panopticon) بنتام (Jeremy Bentham) الهام گرفته است14 (آبراهامیان، 1382: 56)..

اکنون این پرسش به ذهن متبادر می‌شود آیا در کل بین زندان قصر و طرح سراسربین تشابه‌هایی وجود دارد؟ فوکو (Michel Foucault) معماری سراسربین را این‌گونه توصیف کرده است: «ساختمانی حلقه‌ای در پیرامون و برجی در مرکز؛ برج پنجره‌های عریض مشرف بر نمای داخلی ساختمان حلقه‌ای پیرامون دارد و ساختمان پیرامونی نیز از سلول‌هایی تشکیل شده است که تمام عرض ساختمان را از یک سرتاسر دیگر دربرمی‌گیرند و هر سلول دو پنجره دارد، یکی به سمت داخل و رو به پنجره‌هایی برج و دیگری رو به بیرون چندان که نور خورشید سرتاسر سلول را درمی‌نوردد... . سازوکار سراسربین واحدهایی مکانی را سامان می‌دهد که مشاهدة بی‌وقفه و شناسایی بی‌درنگ را امکان‌پذیر می‌کنند. روی‌هم‌رفته [در سراسر بین] اصل سلول تاریک وارونه شد؛ به عبارت بهتر، از سه کارکرد آن، یعنی حبس‌کردن و محرومیت از نور و پنهان‌کردن، فقط اولی حفظ و دو کارکرد دیگر حذف شد. روشنایی کامل و نگاه یک مراقب بهتر از تاریکی که نهایتاً محافظت می‌کند، در اسارت می‌گیرد» (فوکو، 1388: 248و249). براساس نظر خود بنتام، در زندان سراسربین حضور در همه جا آشکار یک بازرس با سهولتِ بی‌حدوحصرِ حضوری واقعی در هم آمیخته می‌شود (Bentham, 1995: 8).

ازاین‌رو ساختمان این زندان به‌گونه‌ای طراحی شده بود که نظارت بر تمام زندانیان را در یک زمان میسر می‌کرد (کاپالدی، 1383: 17). به‌طور کامل روشن است که ادعای آبراهامیان با سخن فوکو موافقت و تطابق ندارد. در معماری، قصر به سراسربین بنتام شباهتی ندارد و قصر برج مرکزی و ساختمانی حلقه‌ای با سلول‌های مجزا نداشته است. ضمن اینکه در سراسربین سلول انفرادی میله‌ای حائز اهمیت است که به‌واﺳﻂﮥ آن، نظارت دقیق بر زندانیان اعمال می‌شود و همین سلول میله‌ای حریم خصوصی زندانیان را از بین می‌برد (خزائی، 1396: 27). مسئله‌ای که زندان قصر، به استثناء چند سلول انفرادی در حبس تاریک، در کل فاقد آن بوده است.

 

 

ساختار زندان‌های پیشامدرن و مدرن (انبار تهران و زندان قصر) (خزائی، 1396: 209)

کیفیت نور

کالبد درونی

سازه

موقعیت جغرافیایی

نوع نهاد

نوع زندان

ویژگی

نام زندان

تاریک (فاقد پنجره)

ساده (فاقد سلول،بند، اتاق ملاقات و...)

بومی

داخل شهر تهران (جنوب‌شرقی میدان ارگ)

غیر تام

پیشامدرن

انبار تهران

روشن (دارای پنجره‌های متعدد)

پیچیده (ترکیبی از خرده نهاد‌هایی مانند بیمارستان، دارالتادیب، کارگاه و...)

غیربومی

خارچ شهر تهران (جاده شمیران)

تام

مدرن

زندان قصر

 


نتیجه

پژوهش کنونی به‌دنبال تحلیل ساختار زندان پیشامدرن و مدرن، با تکیه‌بر انبار و قصر بود. ساختار فیزیکی زندان‌های پیشامدرن با ساختار سیاسی و فکری آن دوران مشابه بود. ساختار سیاسی که در آن رابطه ارباب‌رعیتی حاکم بود. همان‌طورکه پادشاهان گذشته اختیار جان و مال مردم را داشتند و اجازه داشتند آنها را با گناه و بی‌گناه اعدام کنند، در انبار هم وجود چاه و بریدن سر زندانیان و انداختن اجساد آنها درون چاه در همین چارچوب فکری درخور تبیین است. باوجود اختلاف در شکل ظاهر و معماری می‌توان برخی ویژگی‌های مشترک را در زندان‌های پیشامدرن احصاء کرد؛ ازآن‌جمله می‌توان به تاریکی و نبود نور، نداشتن سلول و به‌دنبال‌آن تفکیک‌نشدن زندانیان، کاربرد کندوزنجیر و... اشاره کرد. انبار تهران در حکم زندانی از نوع پیشامدرن، ساختاری معین داشت؛ این‌گونه‌که زندانیان همه در محوطه‌ای سرپوشیده، کنار یکدیگر و در کند و زنجیر دربند بودند و در این محوطه برای ورود نور هیچ روزن و پنجره‌ای وجود نداشت و از این نظر چنین ساختاری، زندانی را در تاریکی محض فرو می‌برد؛ بنابراین برای اطلاق نام زندان‌های پیشامدرن، سیاه‌چال از هر نامی بامسماتر است.

اما ازسوی‌دیگر، از دوران مشروطیت به‌تدریج تغییر و تحولاتی در ساختار سیاسی و به‌دنبال‌آن ساختار نهاد زندان صورت پذیرفت. با حذف رابطه ارباب‌رعیتی، ساختار سیاسی دموکراتیکی تعریف شد که در آن پادشاه مقید شد و مردم دارای حقوقی انکارناپذیری شدند. در این تحولات، زندان مدرن قصر گسستی ساختاری از انبارها به شمار می‌آمد. زندان قصر در حکم نخستین زندان مدرن ایران و البته نه از نوع سراسربین آن، با انبارهای ساختاری به‌طور کامل تفاوت داشت. در ساختار و فضای کالبدی زندان مدرن، حقوق زندانیان لحاظ شده بود؛ بنابراین در آنها خرده‌نهادها و عناصری مانند بیمارستان، کارگاه، اتاق ملاقات، حمام و دستشویی ایجاد شده بود که در ساختار زندان‌های گذشته محلی از اعراب نداشت. جالب اینکه حبس تاریک یا سیاه‌چال یکی از بخش‌های زندان قصر بود که از آن برای مجازات زندانیان خاطی استفاده می‌شد.

این مجازات شدید درواقع زیست عادی زندانیان در انبارها و سیاه‌چال‌های گذشته بود. از حیث نشانه‌شناسی باید گفت درحالی‌که در دوران گذشته، در ساحت زندان قدرت خود را در تاریکی متجلی می‌کرد در دورﮤ جدید، قدرت در نور و روشنایی اعمال می‌شد. ازاین‌رو زندان مدرن تجمیعی از خرده‌نهادهای گوناگون بود که قرارگیری آنها در کنار یکدیگر، امکان ارتباط زندانیان را با دنیای خارج قطع یا محدود می‌کرد. درحالی‌که در زندان‌های گذشته، زندانیان متنفذ را گاه برای درمان یا حمام به بیرون از زندان می بردند، در زندان قصر با ایجاد حمام و بیمارستان از خروج زندانیان به نیت‌های اشاره‌شده ممانعت می‌شد و این یکی از ویژگی‌هایی است که در مقایسه با گذشته، قدرت و انضباط افزون‌تر را در زندان نوین نشان می‌دهد. ازاین‌رو باید گفت زندان در جایگاه یک «نهاد تام» گافمنی فقط می‌توانست با ساختار نوین و پیچیده موضوعیت داشته باشد. در چنین ساختاری است که بازیگران صحنۀ زندان، به کنشگری دست می‌زنند و همین ساختارهاست که تمام رویدادهای صحنۀ زندان را به نمایش می‌گذارد. بنابراین اگر از منظر ساختارگرایان که عینیت‌گرا هستند، به زندان نظر بیفکنیم، همین ساختارهای انضمامی‌اند که موجد صورت‌بندی کنش‌ها به حساب می‌آیند؛ به سخن دیگر، تا در زندان مدرن عناصری همچون کارگاه، بیمارستان، اتاق ملاقات و... به وجود نیامده باشد، نمی‌توان به تکوین کنش‌هایی همچون کار، درمان، ملاقات و... امیدوار بود و در اینجا، برخلاف اگزیستانسیالیست‌ها، امید به آزادی و ارادۀ کنشگران چندان معنی ندارد.

 

پی‌نوشت

1. برخلاف ساختارگرایی مکاتبی چون اگزیستانسیالیسم و لیبرالیسم به کنش ارادی افراد باور دارند.

2. به‌منظور فهم ساختار طبقاتی دموکراتیک و ضد دموکراتیک به آثار لیپست ازجمله انسان سیاسی مراجعه کنید.

3. به نظر می‌رسد ابن‌العبری دراین‌باره دچار خطا شده است؛ زیرا بسیار بعید است بیش از 80 سال پس از شهادت امام‌حسین(ع) هنوز فرزندانی از ایشان در قید حیات بوده باشند. به‌احتمال مقصود نوادگان امام‌حسین بوده است.

4. زندان سیاسی یعقوب لیث صفاری.

5. قلعه اردبیل را عباس‌میرزا نایب‌السلطنه ساخت (رضاقلی‌میرزا، 1346: 37).

6. کرزن در ایران و قضیه ایران تصویری از زندان تهران ارائه کرده که به‌احتمال همان انبار بوده است (کرزن، 1380: 595).

7. .برای اطلاع از وضعیت انبار مشهد (نک: مجدالاسلام، بی‌تا: 141و142).

8. بسیاری از نویسندگان از زندان قصر باعنوان «زندان بالا» یاد ‌کرده‌اند و «بالا» را در قیاس با زندان موقت در جنب شهربانی مراد می‌کنند که در مرکز آن روز شهر تهران واقع بود (افتخاری، 1367: 60). برخی نویسندگان و سیاستمداران از قصر با اسامی دیگری همچون «زندان مرکزی»، «باستیل ایران» و «سینگ سینگ ایران» یاد کرده‌اند. در آبان1391، باغ‌موزه قصر مشتمل بر موزه زندان مارکف، سالن فرخی یزدی و بسیار بخش‌های دیگر برای بازدید عموم افتتاح شد.

9. در دوران جدید به‌طور کلی نظر بر آن است که زندان خارج از شهر و با لحاظ‌کردن احتیاج‌های آتی ساخته شود. ازاین‌رو در حوالی زندان نباید مکان‌هایی همچون مدرسه و کارخانه و بناهای بلندی که مشرف بر زندان باشد، وجود داشته باشد (دانش، 1372: 201و202).

10. نیکلای مارکف یکی از معماران تأثیرگذار دوران تحول است. او در ساخت بناهای آموزشی نظیر مدرسه البرز، مدرسه عالی فلاحت و... به معماری ایرانی‌اسلامی توجه داشت؛ ولی در ساختمان‌های عمومی و اداری نظیر ساختمان پست و ورزشگاه امجدیه، برخلاف مراکز آموزشی، متوجه مراجع غیررسمی و غیرایرانی بود.

11. برای نخستین‌بار در آیین‌نامه سال 1354 حبس زندانیان در جایی نزدیک به محل اقامتشان لحاظ شد.

12. بهداری..

13. رضاشاه در 20آبان1313 نمایشگاه دائمی کالای ایران را در تهران افتتاح کرد.

14. بنتام در سال 1794م طرحی از یک زندان را به پارلمان انگلستان داد که آن را (Panopticon) نامید (کاپالدی،1383: 17).

الف. کتاب
. آبراهامیان، یرواند، (1382)، اعترافات شکنجه‌شدگان، ترجمه رضا شریفها، سوئد: باران.
. آوانسیان، اردشیر، (1358)، یادداشت‌های زندان 1942-1928، بی‌جا: حزب توده.
. ابن‌العبری، (1377)، مختصر تاریخ الدول، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران: علمی و فرهنگی.
. احمدی، بابک، (1387)، ساختار و هرمنوتیک، چ4، تهران: گام نو.
. اسنادی از زندان و زندانیان در عصر پهلوی، (1384)، زیر نظر علی شمس، با همکاری علی کریمیان و حسین زرینی، تهران: راه تربیت.
. افتخاری، یوسف، (1370)، خاطرات دوران سپری‌شده، به کوشش کاوه بیات و مجید تفرشی، تهران: فردوس.
. امیراحمدی، احمد، (1373)، خاطرات نخستین سپهبد ایران، به کوشش غلامحسین زرگری‌نژاد، ج1، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی.
. پلیس ایران، (2535)، بی‌جا: روابط عمومی شهربانی کشور.
. پیشه‌وری، جعفر، (1384)، زندان رضاشاه، تحقیق و تدوین شاهرخ فرزاد، تهران: شیرین.
. جهانشاه‌لو افشار، نصرت‌الله، (1380)، ما و بیگانگان، تهران: ورجاوند.
. جودت، حسین، (2536)، از انقلاب مشروطیت تا انقلاب شاه و ملت، بی‌جا: درخشان.
. حاج‌سیاح، (1359)، خاطرات حاج‌سیاح یا دوره خوف و وحشت، به کوشش حمید سیاح، به تصحیح سیف‌الله گلکار، چ3، تهران: سپهر.
. خامه‌ای، انور، (1362)، پنجاه‌وسه نفر، تهران: هفته.
. ــــــــــــ، (1372)، خاطرات سیاسی، تهران: گفتار.
خزائی، یعقوب، (1396)، فرایند ساخت‌یابی نهاد زندان، چ2، تهران: آکه.
. دانش، تاج‌زمان، (1372)، حقوق زندانیان و علم زندانها، تهران: دانشگاه تهران.
. دانیلی ویکتور و بیژن شافعی و سهراب سروشیانی، (1382‌)، معماری نیکلای مارکف، تهران: دید.
. دشتی، علی، (1380)، ایام محبس، تهران: اساطیر.
. دنبلی، عبدالرزاق مفتون، (1383)، مآثرالسلطانیه به ضمیمه جنگ‌های دوره دوم از تاریخ ذوالقرنین، تهران: روزنامه رسمی ایران.
. دولت‌آبادی، یحیی، (1361)، حیات یحیی، ج2، چ3، تهران: عطار.
. دینوری، ابوحنیفه، (1364)، اخبارالطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران: نی.
. رکن‌زاده آدمیت، محمدحسین، (1357)، فارس و جنگ بین‌الملل، ج2، چ4، تهران: اقبال.
. روسو، ژان‎ژاک، (1380)، قرارداد اجتماعی، ترجمه مرتضی کلانتریان، چ2، تهران، آگاه.
. زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر تاج‌زمان دانش، (1388)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
. زنگنه، احمد، (2535)، خاطراتی از ﻣﺄموریت من در آذربایجان، تهران: شرق.
. رضاقلی‌میرزا، (1346)، سفرنامه رضاقلی‌میرزا، به کوشش اصغر فرمانفرمائی قاجار، تهران: دانشگاه تهران.
. سرنا، کارلا، (1362)، سفرنامه مادام کارلا سرنا؛ آدم‌ها و آیین‌ها در ایران، ترجمه علی‌اصغر سعیدی، تهران: زوار.
. سلطانی، محمدطاهر، (1384)، خاطرات سلطانی؛ از قصرشیرین تا قصر قجر، به اهتمام محمدعلی سلطانی، تهران: سها.
. طبری، احسان، (1382)، از دیدار خویشتن، به کوشش محمدعلی شهرستانی، تهران: بازتاب نگار.
. ــــــــــــ، (بی‌تا)، شکنجه‌های رضاخان قلدر، بی‌جا: ا . آهن.
. عضدانلو، حمید، (1384)، آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه‌شناسی، تهران: نی.
. علوی، بزرگ، (1357)، پنجاه‌وسه نفر، تهران: امیرکبیر.
. ـــــــــــ، (1357)، ورق‌پاره‌های زندان، تهران: جاویدان.
. فوکو، میشل، (1388)، مراقبت و تنبیه، ترجمه نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، چ8، تهران: نی.
. کاپالدی، نیکولاس، (1383)، بنتام، میل و مکتب فایده‌گرایی، ترجمه محمد بقائی، تهران: اقبال.
. کرزن، جرج . ن، (1380)، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، ج1، چ5، تهران: علمی و فرهنگی.
. کمره‌ای، سیدمحمد، (1384)، روزنامه خاطرات سیدمحمد کمره‌ای، به اهتمام محمدجواد مرادی‌نیا، 2ج، تهران: اساطیر.
. مجدالاسلام کرمانی، احمد، (بی‌تا)، سفر نامه کلات، به تحشیه محمود خلیل‌پور، چاپ افست، اصفهان: دانشگاه اصفهان.
. موریس، نوروال و دیوید ج. روتمن، (1390)، سرگذشت زندان، ترجمه پرتو اشراق، تهران: ناهید.
. ملازاده، کاظم و مریم محمدی، (1385)، قلاع و استحکامات نظامی، تهران: سوره مهر.
. مجموعه قوانین و مقررات عصر مشروطیت، ( 1388)، بخش اول، تهران: روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران.
. نصرت‌الدوله، (1375)، خاطرات محبس، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران: تاریخ ایران.
. یعقوبی، ابن‌واضح، (1366)، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، ج2، چ5، تهران: علمی و فرهنگی.
 
ب. روزنامه و مجله
آزاد، عبدالقدیر، (1351)، « 15 سال در زندان»، خاطرات وحید، ، دوره10، ش11.
. ـــــــــــــ، (1351)، «گوشه‌ای از تاریخ»، خاطرات وحید، دوره 10، ش14.
. اطلاعات، ش898، 8آبان1308.
. اطلاعات، س6، ش1421، 3شهریور1310.
. پلیس، ش17 ، آذر و دی1306.
. سالنامه پارس، س15و17، 1319و1321.
 
ج. اسناد
. مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، دوره13، کارتن111، جزوه‌دان1/3، پوشه273.
. سازمان اسناد ملی، سند شماره350006724.
 
د. منابع انگلیسی
. Bentham, Jeremy, (1995), The Panopticon Writings, Editad by Miran Bozovic, London: Verso
. Foucault, Michel, (2004), Surveiller et punir, Naissance de la prison, Paris: Gallimard
. Piaget, jean, (1968), Le structuralisme, Paris: Presses universitaires de France.
. Smith, Greg, (2006), Erving Goffman, London and New york: Routledge
. Zoungrana, Jean, (1998), Michel Foucault un parcours croisé;Lévi-Strauss, Heidegger,Paris: Editions L,harmattan INC