وضعیت نگارش تاریخ در میان زیدیان ایران (322هـ ق تا 652 هـ ق)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشگاه هنر اصفهان

چکیده

شکل‌گیری نگارش تاریخ زیدیان ایران، در حاشیه آثار فقهی و کلامی و در قالب تک‌نگاریهایی پیرامون تبیین قیام امامان زیدی به ظهور رسید. این نوع تاریخ‌‌نگاری، شخصیت محور و با سیطره نگاه کلامی به گذشته و تلفیقی از مکتب عراق و حجاز بود. سپس در زمان یحیی بن حسین رسّی، گردش در تاریخ‌‌نگاری زیدیه یمن باعث شد شکل نگارش تاریخ زیدیان ایران به سیره‌نگاری متحوّل شود. این سیره‌نگاری که مرتبط با بحث‌های فقهی نگاشته می‌شد، تنها به حوادث بعدازامامت ائمه زیدیه می پرداخت. در چنین سیره‌نگاری و حتی طبقات نگاری که بعداً از تلفیق دو سنت سیره و تک‌نگاری شکل گرفت؛ یک نوع قومیت‌گرائی در تاریخ‌‌نگاری، مبتنی بر افضلیت امامان زیدی و همزمان نفی بقیه مکاتب ازجمله امامیه قابل مشاهده است. در جنبه نفی تاریخ امامیه، می‌توان از: الدعامه، المحیط فی تثبی الامامه یا العقد الثمین فی تبیین الائمه الزیدیه نگارش یحیی بن حسین و عبدالله بن حمزه زیدی یاد کرد. بر این اساس بعید نیست وجود جریانات کلامی و ناپیوستگی در ذکر رویدادهای تاریخی، خصوصیت بارز طبقات نگاری زیدیه قلمداد شود که در کتاب‌های المصابیح و الافاده فی الائمه الساده نیز نمود یافته است از سویی دیگر، زیدیان ایران نیز بواسطه مهاجرت و انتقال آثار مکتوب، درتجدید حیات تاریخی زیدیان یمن موثر گشتند. نظرات برخی از مستشرقین در این راستا قابل بررسی است.
 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Situation of historiography among Iranian Zaydies since 933-1254

نویسنده [English]

  • Dr. Sayed Mir Hossein Allameh
Assistant Professor, Isfahan University of Art, Isfahan, Iran.
چکیده [English]

Iranian Zaydyies historiography, evolved in parallel to the uprising of Zaydy Imams. This type of historiography is character-driven where theological perspectives to the past are dominant, influenced by Iraqid and Hejaz schools. In Yahya ibn Hussein-e-Rossi era a change in Yemeni Zaydieh historiography led to a deviation of Iranian Zaydieh historiography to biography style. This type of historiography was linked to theological discussions, focused on the events of Zaydy Imams era after their leadership (Imamat). The style of this journalism which is formed by classification and biography lead to a kind of ethnicity in historiography based on superiority of Zaydy Imams indicating the denial of other sects including Shiite. Accordingly, the theological currents and discontinuity in recording the historical events are the mere evident features of Zaydyeh’s historiography by classification. In this era Iranian Zaydies contributed to the historical revitalization of Yemen Zaydies by supplying them with essential literature.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Zydyies
  • Iran
  • Historiography
  • Shiite
  • Yemen – Zaydies

مقدمه

جستار حاضر کوششی است برای پاسخ به این سوال که سیر تحوّل و شکل گیری تاریخ زیدیه چگونه بوده است؟ آیا سیره‌نگاری زیدیه بر زیدیان ایران نیز تاثیر گذاشته است؟ طبقات نگاری زیدیه چه خصوصیتی دارد؟ آیا مورخین و دانشمندان زیدی ایرانی در یمن نیز تاثیری داشته‌اند؟ 

قیام زید بن علی همچون دیگر خیزش‌های علویان، در اواخر حکومت امویان روی داده بود (ابوالفرج اصفهانی،165:1385) و داعیان عباسی توانستند از این قیام‌ها به عنوان ابزاری جهت تهییج مکرّر احساسات فراگیر بر ضد امویان بهره برند (حسن، 1421 :146). عباسیان با گسترش مفهوم موسّع از اهل بیت پیامبر (ص)، امکان انتفاع سیاسی از ماجرای زید را برای خود فراهم آوردند. تغییر نظریه پیرامون مبحث مشروعیت حکومت عباسیان و اجبار مورّخان در حذف برخی از اخبار مبنی بر بیعت عباسیان با سادات علوی بعد از قیام نفس زکیه، در زمان منصور روی می‌دهد.

انتظار می رفت که با جایگزینی و حکومت عباسیان به جای امویان، ظلم بر علویان، رو به کاهش گذارد. اما در دوره اول عباسیان 1 (132 تا232 مرگ واثق ) سه قیام عمده علویان روی داد. قیام محمد بن عبدالله نفس زکیه (رجب- رمضان 145هـ) و قیام ابراهیم بن عبدالله برادرش در بصره (رمضان – ذوالقعده 145 ) و نهایتاً قیام حسین بن علی (ذوالقعده – ذوالحجه 169) که با شدت سرکوب شد (زعین العانی، 1403: 225) البته قیام علویان تا اوایل عصر دوم عباسی قابل مشاهده است.

قیام به عنوان اصل مشروعیت بخش زیدیه مورد توجه عالمان زیدی قرار داشت، لذا طبیعی بود که از قیام‌های علویان نیز به عنوان رویه و سنتی صحیح، به نفع خودشان بهره‌برداری کنند (ابوالفرج اصفهانی، 1385 : 200؛ اشعری 1400 : 76-75). دقت در نگارش های همزمان تاریخی سادات علوی پیرامون این قیام‌ها، نظیر آنچه عبدالله بن ابراهیم پیرامون مقتل محمد بن عبدالله و مقتل  صاحب فخ تالیف کرده است (نجاشی، 1407 : 216)، نظریه برخی از مستشرقین در نفی سنت مکتوب و جریان عام انتقال سنت شفاهی در قرن اول و دوم هجری بین علویان را (Cook , 1997: 437 , Berg, 2000: 64) مورد تردید قرار می‌دهد. اکنون از تالیف اول عبدالله بن ابراهیم، متنی در ضمن کافی (کلینی، 1365: 1/ 359) و دومی نیز از طریق اخبار فخ احمد بن سهل رازی (رازی،56:1995) قابل دسترسی است.

از بین مورّخان مدنی اخبار المدینه عمر بن شبّه (م 263هـ) در بخش هایی که از آن با قیمانده به آثار مکتوب عبدالله بن ابراهیم اشاره دارد (ابن شبه،1410:ج4،273). احمد بن سهل رازی نیز گزارش‌ها تاریخی این قیام‌ها را از طریق حسن بن عبد الواحد کوفی به آثار مکتوب عبدالله بن ابراهیم مستند می سازد و ارجاع مقاتل الطالبین ابوالفرج اصفهانی گزارش قیام‌های نفس زکیه و صاحب فخ را معطوف به همین حسن بن عبدالوهاب کوفی نقل می کند (ابوالفرج اصفهانی، 1385: 132). این یکی از نشانه‌هایی است که عالمان زیدی در نگارش تاریخ، متاثر از مکتب عراقی بوده‌اند که خود این مکتب از بن مایه‌های نحله حجاز استفاده کرده است.

حجم گزارش‌های کوفی نشان می‌دهد، به همان میزان که به قیام زید بن علی پرداخته به دیگر قیام‌های علویان همچون نفس زکیه و ابراهیم و قیام صاحب فخ و ابوالسرایا اهمیت داده است. کما اینکه احمد بن سهل رازی نیز تک نگاری هایی با عنوان اخبار فخ و خبر یحیی بن عبدالله و برادرش به رشته تحریر در آورده است (مدرسی، 1374: 203). رازی علاوه بر بهره‌گیری از منابع مکتوب پیش از خود، مثل خروج صاحب فخ و مقتله عبدالله بن ابراهیم یا کتاب حسن بن عبدالواحد و عمر بن شبّه از منابع شفاهی مثل محمد بن قاسم بن ابراهیم رسّی و محمد بن منصور مرادی نیز بهره‌برداری نموده است. به غیر از دانشمندان زیدی، علی بن محمد مدائنی نیز با نگارش کتاب اخبار ابی طالب و ولده یا یحیی بن حسن عقیقی با نوشتن انساب آل ابی طالب، به قیام علویان پرداخته‌اند. کتاب اخیر الذکر از یحیی بن حسن، از جمله منابع واسطه‌ای ابوالفرج اصفهانی نیز هست و ابن طقطقی (م، 709)در قرن هشتم با داشتن اصل نوشته یحیی بن حسن، آن را اولین سند مکتوب قیام‌ها می‌داند. عبارت او در کتاب (الاصیل فی انساب الطالبین) چنین است«اظن انّه اوّل من جمع و صنّف » (ابن طقطقی، 1418: 307).

بررسی اسناد اثر جامع ابوالفرج علی بن حسین اصفهانی که تا سال 313 هـ ق به قیام علویان پرداخته، نشان می‌دهد پنجاه و سه نفر از مشایخِ گزارش‌های تاریخی او کوفی و ده درصد از کل گزارش‌ها، از منابع مستقیم علوی بوده‌اند. ابوالفرج از مواریث مکتوبی نظیر: کتاب من شهد مع امیر المومنین ابن عقده، من قتل من الطالبین احمد بن حارث خرّاز، مقتل الحسین ابو مخنف لوط بن یحیی ازدی، اخبار صاحب فخ علی بن ابراهیم بهره برده است. البته نقل از احمد بن حارث خراز به صورت گزارش‌های مستقیم و تاریخ شفاهی نیز، صورت گرفته است (آذرنوش، 1373: 6 / 139).

 

تاثیر سیره‌نگاری بر زیدیان حاکم بر طبرستان ایران

نگارش شرح زندگانی امامان زیدیه تحت عنوان سیره، تحول شاخص سنت کوفه و حجاز است که همزمان با تسلط یحیی بن حسین رسّی یا الهادی الی الحق (م 298 هـ ق) در پایان قرن سوم روی می‌دهد. دور از ذهن نیست که وجود شرح حال‌های تاریخی در حاشیه آثار فقهی السیر زیدیه، که در محافل زیدی کوفی رواج داشته یا کتاب فقهی الجامع الکافی نوشته محمد بن علی کوفی با رویکرد فقهی- تاریخی (فواد، 1402: 137)، نظریه برخی از محققین در خصوص آغاز سنت سیره‌نگاری و وجود نداشتن شرح حال نگاری زیدیه قبل از سیره الهادی الی الحق (رحمتی، 1384: 52) را مورد تردید قرار دهد. سیره الهادی الی الحق یحیی بن حسین الرسّی از علی بن محمد بن عبید الله که در سال 280 هجری در پی ورود یحیی بن حسین به یمن به نگارش در آمده، سنت شرح حال نگاری را بارز می سازد. بعید نیست با مقایسه حجم کتاب ابوجعفر محمد بن سلیمان صحابه یحیی بن حسین تحت عنوان سیره امام الهدی کتاب الصدق سیره الهادی علی بن محمد بن عبید الله (فواد، 1402: 83)، به این نتیجه برسیم که دومی اثر مستقلی نبوده و استنساخ از اولی باشد. ساختار نگارشی این نوع آثار، حکایت از دلائل مشروعیت و ویژگی‌های خاص امامت و استحقاقات ائمه زیدیه (علی بن محمد، 1401: 31) و تبیین احادیثی از پیامبر دال بر وعده ظهور امام زیدی قیام کننده (علی بن بلال، 1423: 583) است.

همچنین سیر قرارگرفتن احادیث در مقدمه سیره الهادی، بر محوریت رد و نفی امامیه و امامت مبتنی بر قیام به سیف می باشد (علی بن محمد، 1401: 28). در مقابل نیز، امامیه بر مسأله نص جلی و عدم حجیت اخبار واحده دانشمندان زیدی تاکید کرده است (انصاری، 1379: 137). در مواریث بعدی مکتوب زیدیه، به اسناد و رسائل و نامه‌های حکومتی نیز احتجاج می‌شده چرا که گاهی کاتب رسمی امام زیدیه نویسنده سیره او بوده است (علی بن بلال، 1423: 485). پس از کتاب علی بن محمد برای الهادی، نوعی نگارش نهادینه در سیره ائمه زیدیه قابل مشاهده است. سیره المرتضی محمد و الناصر احمد فرزندان یحیی بن حسین الهادی نیز توسط عبدالله بن عمر همدانی به رشته تحریر در می آید. بخش هایی از آن در کتاب مسلم بن محمد اللحجی در خصوص سیره امام احمد بن یحیی قابل مشاهده است (اللحجی، 1411: 253). همچنین حسین بن احمد همدانی، سیره امام قاسم بن علی (فواد، 1402: 84) را به نگارش در می آورد. زیدیان حاکم بر طبرستان ایران نیز از سنت سیره‌نگاری تأثیر پذیرفته‌اند. سیره امام زیدی ایرانی به نام سیره امام احمد بن حسین هارونی توسط یحیی بن حسین گرگانی، به رشته تحریر در می آید. همچنین عبدالله بن حسین در الافاده فی تاریخ الائمه الساده نیز سیره حسن بن علی ناصر اطروش حاکم ایرانی را نقل می نماید(یحیی بن حسین، 1422: 118). به نظر می‌رسد هر چند متن سیره امام زیدی ایرانی احمد بن حسین هارونی را ویلفرد مادلونگ در کتاب اخبار ائمه زیدیه طبرستان، دیلمان و گیلان به عنوان پایه کتاب مورد استفاده قرار داده است (124: 1987 Madelung,) اما بهره‌گیری از اطلاعات تاریخی حمید بن احمد، در الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه (حمید بن احمد، 1423: 2/ 87) مطالب او را دربارة سیره امامان زیدی ایرانی تکمیل خواهد کرد.

 

شکل و ساختار سیره‌نگاری زیدیه

قبل از سیره یحیی بن حسین الرّسی، ساختارسیره با فراوانی مباحث فقهی همچون نحوه معامله باکفار، تعاطی با مشرکان و چگونگی برخورد با اهل کتاب رواج داشت. به طور نمونه کتاب السیره منسوب به نفس زکیه که متن آن توسط ابوعبدالله محمد بن علی بن حسن بن عبدالرحمن کوفی علوی در کتاب الجامع الکافی آمده است (فواد،135:1402) اما بررسی در هر دو اثر سیره که پیرامون یحیی بن حسین الرّسی نوشته شده است یعنی سیره الهادی الی الحق یحیی بن حسین علیه وآله السلام از علی بن محمد بن عبیدالله و سیره امام الهدی و الصدق امیرالمومنین یحیی بن حسین از محمد بن سلیمان کوفی – هرچند تشابه مطالب، گمان استنساخ محمد بن سلیمان کوفی از اثرعلی بن محمد بن عبیدالله را ایجاد می کند- ازآن جهت شرح حال نویسی با رنگ کلامی شاخص ساختار سیره‌نگاری می‌گردد که هر دو نفرآنها از صحابه یحیی بن حسین هستند (علی بن محمد، 33:1401)

در شکل آثار سیره نویسی زیدیه، اصحاب امام زیدی می کوشند درآغاز شواهدی مبنی بر مشروعیت آن امام زیدی را درضمن زندگانی او تبیین کنند و شاخص ها و خصوصیاتی از زندگی امام زیدی را مبنی بر مستحق بودن ذکر نام امام بر او مورد بحث قرار دهند. طبیعی است در مقدمه این سیره‌ها هم احادیثی ذکر می کنند که پیامبر اسلام در مورد ظهور آن امام زیدی پیشگویی کرده است به طور نمونه این دسته از احادیث نبوی بر پیشگوئی پیامبر برظهور یحیی بن حسین درمقدمه سیره الهادی الی الحق قابل مشاهده است (علی بن محمد، 29:1401). منابعی هم که علی بن محمد بن عبیدالله در نگارش سیره الهادی الی الحق یحیی بن حسین استفاده می کند در درجه نخست و به طور عمده بر مشاهدات شخصی خودش از احوالات و رفتار امام زیدی ومشاهدات دیگر اصحاب امام زیدی نظیر ابو جعفر محمد بن سلیمان متکی است و برای نشان دادن شرح حال یحیی بن حسین در مقام مجری احکام فقهی به آراء فقهی زیدی ازکتاب السیر والجهاد منتسب به نفس زکیه (علی بن بلال، 585:1423) متکی است و از احادیثی بهره می برد که احتمالا در همان اوان ورود یحیی بن حسین به یمن درسال 280 هجری به نفع امامت او از قول پیامبرجعل (فواد، 112:1402) شده است وجه دیگر سیره‌نگاری زیدیه، نقد دیدگاه امامیه در مبحث امامت است. در آغاز این سیره‌ها به احادیثی بر می‌خوریم که امامی را که در خانه می‌نشیند امام نمی‌داند به طور مثال استفاده از احادیثی منسوب به زید بن علی است که در سیره یحیی بن حسین آمده است و در آن کسی را که در خانه می‌نشیند و قیام نمی‌کند امام ندانسسته است (علی بن محمد، 27:1401). درآثار زیدیه به اخبار شاهدان همراه امام زیدی نیز تاکید می‌شود البته گاه با توجه به مقام مولف که کاتب رسمی امام نیز بوده از اسناد حکومتی نیز بهره‌برداری می‌گردد لذا علاوه بر خصوصیت تاریخی و وقایع نویسی، سیره‌نگاری به وجه عقیدتی و اخلاقی متمایل می گردد (علی بن بلال،473:1423) به خصوص این رویکرد عقیدتی – اخلاقی درسیره‌هایی که پس از سیره یحیی بن حسین الرّسی برای فرزندانش نوشته شده، یعنی سیره احمد بن یحیی و سیره محمد بن یحیی که توسط عبدالله بن عمر همدانی به نگارش درآمده (اللحجی، 251:1411) و سیره المنصور بالله قاسم بن علی(متوفی 9 رمضان 393) که حسین بن احمد بن یعقوب (فواد، 83:1402) آن را تألیف کرده قابل مشاهده است. بعدا همین شیوه سیره‌نگاری اخلاقی –عقیدتی بر زیدیان ایران نیز تأثیر گذار شد و هم در سیره حسن بن علی مشهور به ناصر اطروش و هم در سیره امام الموید بالله احمد بن حسین الهارونی نوشته المرشد بالله یحیی بن حسین جرجانی شجری این موضوع دیده می‌شود (حمیدبن احمد، 410:1423). دور از ذهن نیست جریان سیره‌نگاری زیدیه با تأثر کامل از نگاه کلامی و با رویکرد شکل گیری و تکوین پیروان زیدیه به شرح حال نویسی سیاسی امام به رسمیت شناخته شده، اقدام می‌کردند لذا در این سیره‌ها شرح حال امام از زمانی که امامت را متصدی شده، ذکر می گردد و اطلاعات بسیار محدودی از باب رویدادهای آن امام زیدی پیش از امامت آنها قابل دسترس است در واقع، عمود خیمه عموم سیره‌های زیدیه، مشروعیت امام زیدی و تنها تفاوت در سیره‌های زیدیه، شیوه‌های گوناگون تبیین و ایجاد مشروعیت برای آنها است به طور نمونه در سیره المنصور بالله قاسم بن علی تلاش حسین بن احمد بن یعقوب در طرح مشروعیت از طریق نسلی و از نسل امام یحیی بن حسین قرار می‌گیرد اما یحیی بن حسین در نگارش سیره الموید بالله احمد بن حسین، بدون استدلال مشروعیت از طریق نسل الهادی الی الحق یحیی بن حسین، مشروعیت را برمبنای خصوصیت‌های خاص امامت همچون علم و زهد الموید بالله احمدبن حسین (یحیی بن حسین، 95:1422) استوار می‌سازد.

 

تحول سیره و تک نگاری در قالب طبقات نگاری (322هجری)

در قرن چهارم هجری احمد بن ابراهیم دانشمند زیدی ساکن ری ایران، با نگارش کتاب المصابیح من اخبار المصطفی و المرتضی و الائمه من ولدهما، سنتی جدید در نگارش تاریخ زیدیه ایجاد کرد. او با بهره‌گیری از تک نگاری های قرن دوم و سوم و سیره‌نگاری پیشین، طبقات نگاری ائمه زیدیه را درسال322 هجری، جانشین دو روش تاریخ‌‌نگاری سابق کرد. هر چند احمد بن ابراهیم یا همان ابوالعباس حسنی بدلیل مرگ زود هنگام نتوانست شالوده پی ریزی شده اش را تمام کند (فواد، 1402: 84). اما علی بن بلال آملی، به رسم شاگردی با نگارش تکمله المصابیح، طبقات نگاری احمد بن ابراهیم را به فرجام رسانید. ابوالعباس احمد بن ابراهیم با نگارش آثاری همچون شرح النصوص، شرح المنتخب و شرح احکام در فقه زیدیه کوشید و به تبیین تفاوت دیدگاه قاسم بن ابراهیم رسّی با ابوحنیفه و شافعیان همت گمارد. ولی عمده شهرت او در جایگاه استادی سه دانشمند معروف زیدی به نام‌های احمد بن یحیی هارونی و ابوطالب بن یحیی هارونی و ابو عبدالله داعی زیدی، معروف به اخوان است (ابن اسفندیار، 1320 : 1/ 102).هر چند احمد بن ابراهیم در ناحیه ری ایران حضور داشت اما دور از ذهن نیست که با توجه به مقدمه المصابیح و مشترک بودن زادگاه علی بن بلال و احمد بن ابراهیم - آمل طبرستان- (احمد بن ابراهیم، 1423 :48)، بی تاثیر در ارتباط علمی بین این دو دانشمند زیدی ایرانی نیست.

دیگر تاریخ نگار ایرانی – زیدی که در ری حاضر بود، عیسی بن محمد معروف به ابوزید است که نقش استادی را برای احمد ابراهیم داشت (یحیی بن حسین، 1422 : 104). ادامه خط تاریخ‌‌نگاری زیدی به وسیله او با محوریت کسب مشروعیت برای ائمه زیدیه و نفی بقیه مکاتب از جمله امامیه در مکتب تاریخ‌‌نگاری زیدیه ایران مورد مشاهده است. کتاب الاشهاد ابوزید عیسی بن محمد می کوشد به نفی غیبت و امامت شیعیان اثنی عشری همت گمارد ولی در این میان، دانشمندان امامیه نیز به این حرکت فرقه‌ای پاسخ می‌دهند، کتاب نقض الاشهاد، گواه تاریخی برای شیعیان امامیه و جوابیه عبدالرحمن بن قبه رازی به زیدیان است. کتاب الرد علی الرافض نوشته عالمی زیدی از جبال ایران (مدرسی، 1374: 169) و منسوب به قاسم بن ابراهیم رسّی یا کتاب الدعامه فی تثبی الامامه یحیی بن حسین هارونی همان هدف نفی امامیه را دنبال می‌کند.

احمد بن ابراهیم علاوه بر استفاده از ابوزید عیسی بن محمد در نگارش بخش سیره پیامبر المصابیح از سلمه بن فضل و ابراهیم بن سعد زهری به عنوان طریق گزارش بهره گرفته، هر چند تکیه اشخاص اخیر الذکر نیز به سیره ابن اسحاق است، ولی نحوه نگارش، نشان از بهره‌گیری از جنبه‌های کلامی زیدیه در تدوین تاریخ‌‌نگاری سیره پیامبر در المصابیح دارد. (احمد بن ابراهیم، 1423 : 255) به نظر می‌رسد، بر خلاف نظر برخی از مستشرقین که طرح خلفای راشدین در المصابیح را نشان تأیید آنها توسط زیدیه می‌دانند (Kohlberg, 1976:98)، اما شرح خلفا به نحو مقدمه سلبی صورت گرفته، به ویژه که معاصرینی همچون الهادی و قاسم رسّی خلافت خلفای راشدین را بر حق نمی‌دانستند و غصب فدک را نیز رد کرده‌اند (طبری، 1421: 243). چگونگی تنظیم گزارش‌ها مربوط به دوران حکومت امام علی (ع) در مصابیح نیز حکایت از جریان ها کلامی زیدیان، در مورد امام علی (ع) و جدال عثمانیه و اهل حدیث در فتنه بودن دوران امام علی (ع) دارد. هر چند احمد بن ابراهیم از تک نگاری های مورخان عراقی در این زمینه بهره گرفته، اما منبع دست اول از عبید الله بن ابی رافع تحت عنوان تسمیه من شهد مع علی فی حروبه من المهاجرین و الانصار (ابن ندیم، 166:1393) است. او در نقل فضائل و حقانیت امام علی (ع) به جنگ جمل پرداخته که همچنان زاویه نگاه زیدیه او را می‌توان در بهره‌گیری از نوشته سیف بن عمر تمیمی در خصوص جنگ جمل مشاهده کرد. وقعه الصفین نصر بن مزاحم منقری به حسب اتکاء به الصفین جابر بن یزید جعفی و اشتمال کامل بر حوادث و گرایش های شیعیانه نویسنده، مهمترین منبع احمد بن ابراهیم در نقل نبرد با قاسطین است (احمد بن ابراهیم، 1423 : 423 )، هر چند همزمان به تک نگاری های ابومخنف لوط بن یحیی ازدی (نجاشی، 1407: 321) نیز توجه می‌نماید. احمد بن ابراهیم پس از مقتل محمد بن ابوبکر و مقتل الحسین تلاش کرد با استفاده از تلفیق گزارش‌ها تاریخی منقول از نزدیکان بلاواسطه زید بن علی، موضوع مشروعیت زیدیه و انتساب این مکتب به زیدبن علی را با اهمیت خاص تبیین نماید (یحیی بن حسین، 1422 : 166). هر چند درگذشت احمد بن ابراهیم، باعث شد کتاب المصابیح تا بخش ابتدایی قیام یحیی بن زید بیشتر نگارش نشود، اما رجوع زیدیان ایران به علی بن بلال و تقاضای کامل نمودن کار نیمه تمام احمد بن ابراهیم، باعث شد علی بن بلال در مقام شاگرد برجسته احمد بن ابراهیم، تاریخ قیام دیگر نخبگان زیدی را در قالب تتمه المصابیح به فرجام برساند (علی بن بلال، 1423: 414). ویژگی بارز این بخش تاریخ‌‌نگاری توسط عالمان زیدی ایرانی توجه کامل به اندیشه مهدویت درباره یحیی بن زید و رسائل او در شناسائی عقاید زیدیان قرن دوم و ماهیت مقام امامت از نگاه زیدیه است. همچنین تکیه تتمه المصابیح در قیام شهید فخ و ابوالسرایا بر مدائنی و نصر بن مزاحم منقری است (علی بن بلال، 1423 :553). علت حجم مطالب فراوان علی بن بلال در خصوص قیام الهادی الی الحق، به رسمیت شناختن قیام او در بین زیدیان ایران است به ویژه آنکه پس از تاسیس دولتش در یمن آرای فقهی او در بین زیدیان ایران و به ویژه طبرستان ترویج می‌شد (علی بن بلال، 1423 :597).

نگارش این مطالب در واقع، وقایع نامه رسمی ایام حکومت الهادی را گزارش می کند. همان طور که سیره احمد و الناصر فرزند الهادی با تکیه بر تک نگاری عبدالله بن عمر همدانی نگارش یافته اما در پایان، انتقال امامت زیدیه به ایران هدف‌گذاری شده است و علی بن بلال کوشیده استوار سازی امامت زیدیه را در ایران با امامت حسن بن علی الاطروش تبیین نماید (علی بن بلال، 1423: 606). به نظر می‌رسد نگاه خاص تاریخ نگاران زیدی ایران نظیر احمد بن ابراهیم یا علی بن بلال باعث شود، ناپیوستگی در ذکر رویدادهای تاریخی و تنها ذکر حوادث مربوط به قیام ائمه زیدی، ویژگی بارز سنت طبقات نگاری زیدیه تلقی شود و این محصولِ نوع نگاه به حوادث در پرتو قیام رهبران زیدی و چشم انداز ائمه آنها به تاریخ، تحت عنوان تاریخ فرقه‌ای باشد کما اینکه همین شیوه طبقات نگاری، در اثر بعدی یعنی الافاده فی تاریخ الائمه الساده قابل مشاهده است (یحیی بن حسین، 1422: 100)که در آن یحیی بن حسین همان روش احمد بن ابراهیم و علی بن بلال را دنبال نموده است (فواد، 1402: 92). تبدیل مذهب یحیی نیز یکی از مصادیق کوشش زیدیه ایران در تغییر مذهب امامیه به زیدیه است. عمق تاثیر روش و منش احمد بن ابراهیم بر یحیی تا آنجا بود که آموخته‌های پدرش حسین را که از دانشمندان امامیه بود رها کرد و به درس و مکتب زیدی احمد بن ابراهیم پیوست.

دقت در مواریث زیدی به جا مانده از این عالم ایرانی نظیر : الدعامه فی تثبیت الامامه 2، شرح البالغ، التحریر فی الکشف عن النصوص و شرح الاصول نشان می‌دهد او میراث دار علمی امامیه، از طریق پدرش بود که آن را در قالب فقه و کلام زیدیه تحریر کرد (یحیی بن حسین، 1420: 43).در سال 411 هـ با یحیی بن حسین3 به عنوان امام زیدی ایرانی بیعت کرد و پس از سیزده سال در آمل ایران در گذشت و همان جا به خاک سپرده شد (ابن اسفندیار، 1320: 102).

یحیی در الافاده، ابتدا شرح حال مجملی به همراه فهرست اسامی امامان زیدی آورده، اشاره می کند که ابتدا مایل بوده شرح مفصلی از احوال علویان قیام کننده یا مبیضه را در یک اثر تحت عنوان الحدائق فی اخبار ذوی السوابق بنگارد ولی اشتغال کاری و کمی وقت به ویژه در بخش احوال امام حسین (ع) باعث تلخیص اثر، تحت عنوان مختصر الافاده گشته است. اما روش  تاریخ‌‌نگاری او منحصر به شرح احوال علویانی است که در سنت زیدیه به عنوان امام شناخته می‌شوند (یحیی بن حسین، 1422: 18).

برجسته سازی در ارائه تاریخ زیدیان ایران و بویژه طبرستان از جمله تفاوت های الافاده نسبت به المصابیح است. در این راه، یحیی بن حسین از گزارش‌ها ابراهیم بن هلال بهره برده و کوشیده است تکوّن مذهب فقهی زیدیه ایرانی در گیلان و دیلمان را با محوریت ابوعبدالله المهدی بررسی کند (یحیی بن حسین،1422: 190). در بین زیدیان ایرانی ابتدا نظر فقهی قاسم بن ابراهیم توسط جعفر بن محمد نیروسی گسترش یافت اما از زمان ناصر اطروش دیدگاه فقهی جدیدی در برابر دیدگاه فقهی قاسمیه به وجود آمد و طرفدارانی را به ویژه در گیلان به خود جذب کرد. مادلونگ کوشیده است از طریق اثر رساله الطبریین قاسم، وجود مکتب فقهی قاسمیه را در بین زیدیان ایران بررسی کند (Madelung, 1967: 87). مطلب او با در نظر گرفتن حضور الهادی الی الحق در ایران و سپس همراهی عده‌ای از زیدیان ایران در سفر او به یمن و کمک کردن زیدیان ایران در به قدرت رسیدن الهادی در یمن (یحیی بن حسین، 1422: 107)تکمیل می‌شود. از طرف دیگر؛ مادلونگ معتقد است منازعات زیدیان ایرانی تا سال ها بعد در مسائل فقهی ادامه داشته است (Madelung, 1967: 488) اما به نظر می‌رسد با در نظر گرفتن نقش ابوعبدالله المهدی در رواج دادن نظریه مصاب بودن مجتهدان زیدی که یحیی بن حسین نیز به آن اشاره دارد (یحیی بن حسین، 1422: 148)، موضوع تجمیع فقهی بین زیدیان قاسمیه و ناصریه به انجام رسیده است. جامع ترین اثر در تداوم سنت طبقات نگاری زیدیان کتاب الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه نگارش یافته در 652 هجری است. حمید بن احمد در این کتاب، تاریخ زیدیه را از زندگانی پیامبر (ص) تا ایام امامت امام معاصر زیدی خودش یعنی عبدالله بن حمزه نقل کرده و در نگارش الحدائق از اصول علمی دو دانشمند زیدی ایرانی که مدتی در یمن حضور یافتند، یعنی مرتضی بن سراهنگ و زید بن احمد بیهقی بهره‌برداری کرده است (حمید بن احمد، 1423: 2/ 146).این دو عالم بخشی از میراث زیدیه خراسان را به یمن منتقل کردند (فواد، 1402: 264). قبل از آنها نیز در جریان انتقال میراث مکتوب زیدیه ایران به یمن، عمده‌ترین نقش مربوط به تاج الدین بن حسن بروقنی است که مجموعه عظیم و نفیسی از منابع زیدیه ایران را به یمن منتقل کرد و در جمادی الاول سال 541 هـ ق مورد استقبال احمد بن سلیمان و جانشین ابوالفتوح دیلمی، مهاجر ایرانی که امامت زیدیه یمن را بر عهده داشت، قرار گرفت (الموید بالله، 1421 : 1/ 273)اما نباید تاثیر احمد بن ابی الحسن اردستانی را در جریان انتقال این آثار فراموش کرد. ملاقات او با تاج الدین بروقنی در مسیر هجرت و در ری باعث افزون سازی آثار منتقل شده گشت. کما اینکه پس از استقرار تاج الدین بن حسن و تدریس در کنار مزار الهادی در صعده یمن، برخی از نخبگان زیدی یمن نظیر؛ شمس الدین بن احمد مسوری4 توسط تاج الدین بروقنی، به ایران و نزد احمد بن ابی الحسن اردستانی در ری فرستاده شدند (الموید بالله، 1421: 1/ 774).

برخی از آثار نیز به درخواست دانشمندان زیدی یمنی از عالمان زیدی ایرانی به یمن ارسال شده است. به طور نمونه سیره الناصر توسط یوسف بن ابی الحسن گیلانی از ایران و به درخواست عمران بن حسن عذری در ابتدای قرن هفتم به یمن فرستاده شد و همین کتاب به همراه المراتب بستی از منابع حمید بن احمد در نگارش الحدائق بوده است (حمید بن احمد، 1423: 113).

همان طور شرح حال تفضیلی زیدیان ایران در الحدائق، تحت عنوان زیدیان خزری متکی بر الافاده و سیره المهدی که شرح حال محمد بن حسن، امام زیدی ایرانی بعد از اطروش بوده، آمده است (حمید بن احمد، 1423: 150) المراتب بستی به ویژه در تدوین بخش فضائل امام امیرالمومنین (ع) و علویان، از منابع الحدائق است (اسماعیل بن احمد، 1421 : 14). همچنین تفصیلی در شرح سیره الموید بالله در الحدائق آمده که متکی بر نوشته‌های تاریخی یحیی بن حسین، امام زیدیان ایران است (حمید بن احمد، 1423: 164). اما شرح دیگر امامان زیدی ایرانی، نظیر: علی بن جعفر حقینی، ابو عبدالله بن حسین هوسمی و ابوطالب الخیر که حسین بن هادی را با تعدادی از کتاب‌های زیدیان ایران روانه یمن کرد، به اختصار بیان شده است (حمید بن احمد، 1423: 218). دیگر مواریث مکتوب حمید بن احمد عبارتند از: محاسن الازهار فی مناقب الائمه، عمده المسترشدین، نصیحه الولاه که کتاب اخیر در امور حسبه (فواد، 1402: 128)به نگارش درآمده است.

تحقیق در تاریخ طبرستان، دیلم و ری بی نیاز از آثار مکتوب تاریخی زیدیان نیست که آن هم براساس روش سیره‌نگاری نوشته شده است. بر خلاف نظر برخی از محققین مبنی بر لزوم تلفیق بین سیره‌نگاری و تک نگاری در تاریخ زیدیه (رحمتی،1384: 51)می‌توان هر دو شیوه تک نگاری، و سیره‌نگاری را در قالب هم و بدون تلفیق در جهت مشروعیت بخشی به امامت امامان زیدی مشاهده کرد. کما اینکه محمد بن علی زحیف در قرن دهم کتاب اللواحق الندیه و جواهر را بر اساس الحدائق و متکی بر مشروعیت دهی به امامان زیدی به رشته تحریر در آورد (فواد، 1402: 196).

زیدیان دیگر مناطق ایران نظیر خراسان و نیشابور نیز پیرامون شکل گیری طبقات نگاری و مشروعیت بخشی امامان زیدی، موثر بوده‌اند. ابوسعد محسن بن کرامه جشمی نیشابوری با نوشتن جلاء الابصار فی احوال ائمه الزیدیه از این نمونه است. به نظر می‌رسد ابن اسفندیار در کتاب تاریخ خودش توانسته از کتاب جشمی استفاده کند چرا که شرح حال دو امام زیدی ایرانی، الموید بالله و الناطق بالله در تاریخ ابن اسفندیار با آنچه در جلاء الابصار دیده می‌شود، یکسان است (ابن اسفندیار، 1320 : 101؛ حاکم جشمی، 89:1380). احمد بن سعد الدین مسوری نیز در ابتدای قرن یازده (1079هـ ق)در نگارش تحفه الابرار، از جلاء الابصار و دیگر کتاب ابو سعد بن کرامه یعنی السفینه الجامعه و نامه یوسف بن ابی الحسن گیلانی بن حسن به ناصر عذری، که حاوی شرح حال تاریخی امامان زیدی ایرانی است، بهره برده است (الموید بالله، 1421 : 2/ 839).

تداوم این سنت طبقات نگاری زیدیه، متکی برآثار برشمرده و به ویژه الحدائق که در سال 652هـ نگارش یافته، در قرون بعدی و در قالب جواهر، اللواحق الندیه و جلاء الابصار به منصه ظهور می‌رسد.

 

نتیجه

سیره‌نگاری امامان زیدیه، تحول شاخص سنت تاریخ‌‌نگاری کوفه و حجاز است. پس از نگارش سیره یحیی الهادی الی الحق نوعی نگارش نهادینه سیره درباره ائمه زیدیه قابل مشاهده است.

آثار دانشمندان ایرانی نظیر؛ ابوالفتوح دیلمی که تا امامت زیدیان یمن پیش رفت، زید بن حسن بروقنی، زید بن احمد بیهقی و مرتضی بن سراهنگ، در تجدید حیات تاریخی زیدیان یمن تاثیرگذاشت. آنها با نگارش کتاب و مهاجرت به یمن چنین نقشی را ایفا کردند و زید بن احمد و مرتضی هر دو در انتقال میراث زیدیه خراسان به یمن نقش مهمی داشتند و تاج الدین بن حسن بروقنی میراث عظیم و نفیسی از منابع زیدیه ایران را به یمن منتقل کرد.

طبقات نگاری زیدیه نیز از تلفیق تک نگاری و سیره‌نگاری با زمینه کلامی و فارغ از پیوستگی رویدادهای تاریخی بروز یافت اما تعدادی از این آثار طبقات نگاری بانگاه فرقه‌ای مبتنی برنفی امامیه نگاشته شدکه دانشمندان ایرانی امامی همچون ابن قِبَه رازی آن را بی پاسخ نگذاشتند. به سانی که احمد بن ابراهیم زیدی ساکن ری با نگارش المصابیح، طبقات نگاری ائمه زیدیه را ابداع نمود.

 

 پی‌نوشت‌ها

1- دوره خلافت عباسی به چهار دوره متداول تقسیم می‌شود: 1) از ابتدای تأسیس (232 تا 132هـ ق) مرگ واثق2) از مرگ واثق  تا تسلط آل بویه بر بغداد (334-232هـ ق ) 3) از آل بویه تا ورود طغرل بیگ سلجوقی(447-334هـ ق) 4) از حکومت سلاجقه تا هجوم مغول به بغداد 447-656 هـ ق. ر.ک به کتاب دولت عباسیان،محمد سهیل طقوش،ترجمه حجت  جودکی: 28.

2- عده‌ای این کتاب را منسوب به صاحب بن عباد دانسته‌اند (حسن، 1421: 10)

3- برخی از زیدیان علاوه بر قیام به سیف، نسب را نیز در امامت موثر می‌دانستند. به طور مثال عده‌ای از پیروان یحیی بن حسین، امامت قاسم بن علی را چون از نسل عموی الهادی بود، قبول نداشتند (طبری،1421: 172).

4- مسوری خود در بازگشت، برخی از منابع زیدی موجود در جبال، ری و طبرستان را که بین قرن دوم تا هفتم نگاشته شده، به یمن منتقل کرد. او در حذف اعتقاد به تطریف و اعتزال در یمن موثر بوده است (الموید بالله، 1421: 1 /278).

الف) کتاب‌ها
- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین (1385هـ ق)، مقاتل الطالبیین، تحقیق کاظم مظفر، نجف: المکتبه الحیدریه.
- ابن اسفندیار، بهاء الدین محمد بن حسن (1320هـ ق)  تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال، تهران: اسلامیه.
- ابن شبه، ابوزیدالنمیری البصری (1410هـ ق) تاریخ المدینه المنوره، تحقیق فهیم محمد شلتوت، قم: دارالفکر.
- ابن طقطقی (1418هـ ق) الاصیل فی انساب الطالبیین، تحقیق سید مهدی رجایی، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
- ابن ندیم (1393ق) الفهرست،تحقیق رضا تجدد، تهران: انتشارات مروی.
- احمد بن ابراهیم (1423 هـ ق) المصابیح، تحقیق عبدالله بن عبدالله بن احمد الحوثی، صنعاء: موسسه امام زید بن علی الثقافیه.
- اشعری، علی بن اسماعیل (1400 هـ ق) مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، قم: جامعه مدرسین.
- اللحجی، مسلم بن محمد بن جعفر (1411هـ ق) سیره الامام احمد بن یحیی الناصر لدین الله، تحقیق ویلفرد مادلونگ، بی جا، صنعاء.
- الموید بالله (1421هـ ق) طبقات الزیدیه الکبری، تحقیق عبدالسلام بن عباس الوجیه، عمان: موسسه الثقافیه.
- انصاری، حسن (1379هـ ق) ابوزید علوی و کتاب او در رد امامیه، معارف، 17 / 1 : 125 تا 129 .
- آذرنوش، آذرتاش و بهرامیان، علی (1373هـ) ابوالفرج اصفهانی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، 6: 126 تا 138 .
- بستی، اسماعیل بن احمد (1421هـ ق) المراتب، تحقیق محمد رضا انصاری، قم: انتشارات دلیل.
- حاکم جشمی،محسن بن کرامه (1380) جلاء الابصار فی متون الاخبار، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
- حسن، ناجی (1421هـ ق) ثوره زید بن علی، بیروت: الدار العربیه للموسوعات.
- حکیمیان، ابوالفتح (1348هـ ق) علویان طبرستان، تحقیق دراحوال،آثاروعقایدفرقه زیدیه ایران، تهران: دانشگاه تهران.
- حمیدبن احمد (1423هـ ق) الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، تحقیق مرتضی بن زید الحسنی، صنعاء: مکتبه بدر.
- رازی، احمدبن سهل (1995م) اخبارفخ وخبریحیی بن حسین، تحقیق ماهرجرار، بیروت: دارالغرب .
- رحمتی، محمد کاظم (1384 هـ ق) شکل گیری و تکوین تاریخ‌‌نگاری زیدیه، مطالعات تاریخی،   دانشگاه فردوسی مشهد: ص 60-37.
- زعین العانی، حسن فاضل (1403هـ ق) سیاسه المنصورابی جعفر الداخلیه و الخارجیه، بغداد: دارالرشید.
- طبری، احمد بن موسی (1421هـ ق) المنیر علی مذهب الامام الهادی الی الحق یحیی بن الحسین علیهما السلام، تحقیق علی سراج الدین عدلان، بیروت: مرکز اهل البیت (ع) للدرسات الاسلامیه.
- طبری، محمدبن جریر (1960م) تاریخ الرسل و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف.
- طقوش، محمدسهیل (1380ش) دولت عباسیان، مترجم حجت الله جودکی، قم: انتشارات حوزه و دانشگاه.
- علی بن محمد بن عبیدالله (1401 هـ ق) سیره الهادی الی الحق یحیی بن الحسین علیه و آله السلام، تحقیق سهیل زکار، بیروت: دار الفکر.
- علی بن بلال (1423 هـ ق) تتمه المصابیح، تحقیق عبدالله بن عبدالله احمد الحوثی، صنعاء: موسسه الامام زیدبن علی الثقافیه.
- فواد، ایمن (1408 هـ ق) مصادر تاریخ الیمن فی العصر الاسلامی، قاهره: المعهد .
- کلینی، ابوجعفر  محمد بن یعقوب (1365) الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران: دارالکتاب الاسلامیه.
- مادلونگ، ویلفرد (1987م) اخبار ائمه الزیدیه فی طبرستان و دیلمان و جیلان، بیروت: المعهد الشرقیه.
- مدرسی طباطبایی، سید حسین (1374) مکتب در فرایند تکامل، نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمه هاشم ایزدپناه، نیوجرسی: انتشارات داروین.
- مدرسی طباطبایی، سیدحسین (1383) میراث مکتوب شیعه، ترجمه رسول جعفریان، قم: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران.
- نجاشی، احمدبن علی (1407 هـ ق) الرجال، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، قم: جامعه مدرسین.
- یحیی بن حسین، (1424 هـ ق) سیره الامام الموید بالله احمدبن الحسین الهارونی، تحقیق صالح عبدالله قربان، صنعاء: موسسه امام زید بن علی الثقافیه.
- یحیی بن حسین (1422 هـ ق) الافاده فی تاریخ الائمه الساده، تحقیق ابراهیم بن مجد الدین بن محمد المویدی، صعده: مرکز اهل البیت للدراسات الاسلامیه.
- یحیی بن حسین ( 1422 هـ) تیسیر المطالب فی امالی ابی طالب، قاضی جعفر بن احمد بن عبدالسلام، تحقیق عبدالله بن حمود العزی، صنعاء: موسسه الامام زید بن علی.
 
ب) منابع لاتین
-Berg ,H ,(2000), The Development of Exegesis in Early Islam, London.
-Cook, M., ( 1997),The Opponents of the Writing of Tradition in Early Islam, Berlin.
-Kohlberg,E., (1976) Some Zaydi Views on the Companions of the prophet, African Studies, Wisbaden.
-Madelung,W., (1967) ,The Alid Rulers of Tabaristan, Deylaman and Gilan, New York.