بررسی دوره اول حیات حزب دموکرات فارس ( 1329-1333ه.ق/1911-1915م)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار تاریخ دانشگاه شیراز ، ایران

2 مدرس دانشگاه پیام‌نور بیضا

چکیده

حزب دموکرات فارس در اواخر ربیع­الاول 1329 ه.ق / مارس 1911م به عنوان شعبه­ای از حزب دموکرات ایران در دوره احمدشاه قاجار با اعزام حیدرخان عمو اوغلی و میرزا قاسم خان (آصف­الملک) از تهران، در شیراز تشکیل شد. این حزب به عنوان اولین تجربه حزبی در فارس با مسائل عدیده­ای روبه­رو گشت. ایام حیات این حزب شامل 4 دوره بود: دوره اوّل از آغاز پیدایش تا اشغال بوشهر توسط انگلیسی­ها ادامه داشت (از اواخر ربیع­الاول1329ه.ق/ اواخر مارس 1911م تا 27 رمضان 1333 ه.ق/ 8 اوت 1915م).
- دوره دوّم همزمان با تشکیل کمیته حافظین استقلال از برخی نیروهای ژاندارمری و همکاری و ائتلاف آن با حزب دموکرات جهت مقابله با تهاجم بیگانه بود (از 2 محرم 1334ه.ق/ 10 نوامبر 1915م تا 1336 ه.ق/ 1918م).
- دوره سوّم پس از انتخاب عبدالحسین میرزا فرمانفرما به والی­گری فارس آغاز شد و حدود 4-3 ماه طول کشید (1336 ه.ق/ 1918م).
- دوره چهارم با تشکیل حزب دموکرات شرق توسط شیخ عبدالرسول نیّر شیرازی همزمان بود و از 1336 ه.ق/1918م تا 1341 ه.ق/1923م را شامل می­شد.
در این پژوهش دوره اول حیات این حزب و اقدامات آنان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.این پژوهش در پی یافته‌هایی برای این پرسش‌هاست که اولا:حزب دموکرات فارس چگونه شکل گرفت و چه عواملی در پیدایش آن موثر بود؟ ثانیا: این حزب در دوران اول فعالیت خود چه اقداماتی را انجام داد؟ ثالثا: چگونه در نواحی جنوبی کشور گسترش یافت و شعباتی در برازجان و بندرعباس ایجاد کرد؟ 
 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Initial stages of Democratic Party of Fars (1911-1915)

نویسندگان [English]

  • h Hajianpour 1
  • r Monfared 2
1 Assistant Professor Shiraz University, Shiraz, Iran
2 Lecturer Beyza Payame Noor University, Iran.
چکیده [English]

 The democratic party of Fars as a branch of the democratic party of Iran in Quajar era was established by Heydar khan Amoo oughli and Mirza Ghasem khan (Asef-ol-Molk) who went from Tehran to Shiraz province in March 1911. This party faced many problems as being the first political party, even in Fars. Four periods constitute the duration of this party. The first period lasted from its est. data up to the occupation of Bushehr by British forces in 1915. The second period coincided with the establishment of the Independence Keepers committee by some of the Gendarmerie top officials and the cooperation of the Democratic party sector that were against foreign invasion, (this committee operated from 1915 to 1918). The third period began after Abd-ol-Hossein Mirza Farmanfarma was appointed as the governor of Fars, and this period Lasted 3-4 months in 1918. The fourth period coincided with the establishment of the Democratic party of east by Sheikh Abdo-Rassol Nayyer Shirazi beginning on 1918, ending on 1923 AD. In this study, the first period of this party’s function will be investigated. This study seeks some answers to the following questions: How were the Democratic party of Fars formed and which factors were effective in its emergence? What was its function at the beginning? And, how did this party expand in the southern parts of the country and registered branches in Boazjun and Bandar Abbas?
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Democratic Party
  • party
  • Shiraz
  • Bandar Abbas
  • Borazjun
  • Fars

مقدمه

پیش از ورود به بحث در مورد حزب دموکرات فارس، لازم است بسترهایی که سبب ایجاد این حزب در ایران و به تبع آن حزب دموکرات فارس گردید مورد بررسی قرار گیرد. نهضت مشروطیت ایران، دگرگونی­های بسیاری را در ابعاد سیاسی – اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرد. در جریان این نهضت حضور گسترده مردم و درگیر شدن بخش قابل توجهی از افراد جامعه شکل گرفت. نهضت مشروطیت از نوع جنبش­های آزادی‌خواهی طبقه متوسط شهرنشین بود که مهم­ترین عناصر تعقّل اجتماعی و ایدئولوژی آن نهضت را دموکراسی سیاسی یا لیبرالیسم پارلمانی تشکیل می­داد. در این نهضت، همچون اغلب حرکت‌های اجتماعی، طبقات و گروه­هایی با افق اجتماعی گوناگون و نظرهای متمایز مشارکت داشتند. روشنفکران اصلاح طلب و انقلابی، بازرگانان ترقی­خواه و روحانیون روشن­بین، سه عنصر اصلی سازنده آن نهضت بودند.

روشنفکران که جملگی در زمره درس­خواندگان جدید به شمار می­رفتند، نماینده تعقّل سیاسی غربی بودند، آنها خواهان تغییر اصول سیاست و مروّج نظام پارلمانی بودند و تکیه­گاه فکریشان در درجه اول اندیشه­های انقلاب فرانسه بود و در پی تشکیل مجلس برآمدند و این امر مقدمه ایجاد حزب در ایران گردید. بازرگانان که مدتی بود فعالیت اقتصادی جدید را آغاز کرده بودند، به علت آمد و شد و مسافرت‌ها، و آشنایی با نظام جهانی تجاری و حمایت دولت‌ها از تجار خود دریافتند که نظام سیاسی تکامل یافته تری می‌تواند در دفاع از سرمایه‌ها و فعالیت بازرگانان، امور کشور را در دست داشته باشد. این طبقه با نیروی انگیزشی که نشانه‌ هوشیاری اجتماعی­اش بود، در سیاست ظاهر گشت و همراه اصلاح طلبان در جهت مشروطه­خواهی قدم برداشت. روحانیون تحت تأثیر و تلفیق و نفوذ اجتماعی عقاید روشنفکران آزادی­خواه قرار گرفتند و به مشروطه گرایش یافتند و بر اثر آن بود که در صدد تأویل شرعی و توجیه اصول مفهوم مشروطیت برآمدند.

با پیشرفت حرکت ملی و اعلام مشروطیت و تأسیس مجلس، زمینه‌ تحول فکری و سیاسی تازه­ای فراهم شد. جنبش مشروطه­خواهی نیرویی روزافزون یافت. در سایه آزادی، فعالیت اجتماعی رونق گرفت. تحرّک اجتماعی از شهر به روستا سرایت کرد و طبقه دهقان که هیچ دخالتی در پیدایش آن نهضت نداشت، هوشیار شد و به حرکت درآمد؛ عنصر مجاهدین و اجتماعیون با تفکر سوسیال دموکراسی به پهنه سیاست مشروطیت پا نهاد؛ اندیشه دموکراسی اجتماعی در ایدئولوژی مشروطیت پدیدار گشت.

رهایی از قید استبداد و استعمار و آزادی و استقرار قانون، و مفهوم عدالت و آزادی، به گونه‌های متفاوت، مشروطه­خواهان ایران را تحت تاثیر قرار داد و آنان را همراه و هم سخن ساخت. در ایالات نیز مانند تهران،‌ مشروطه­خواهان فعالیت‌‌های گسترده­ای انجام دادند. باید اذعان داشت با همراهی و همگامی «مشروطه ولایات» بود که مشروطیت در پایتخت به پیروزی رسید. نقش آذربایجان، گیلان و بختیاری‌ها به دلیل نزدیکی بیشتر به تهران و سهم ارزنده­ای که در استقرار مشروطه داشته­اند مشهور و معروف است. اما در این میان نمی­توان نقش فارس را نادیده گرفت. فارس نیز همچون سایر ایالات همراه با مشروطه خواهان مرکز فعالیت خود را شروع کردند. فارس در آغاز قرن بیستم شامل چهار استان کنونی فارس، هرمزگان، کهکیلویه و بویراحمد و بوشهر بود که حدود آن صد هزار مایل مربع تخمین زده شده که از شمال به منطقه بختیاری و اصفهان، از مشرق به کرمان، از مغرب به نواحی خوزستان و از جنوب به دریای فارس محدود می‌شد.

فارس در آخرین ماه‌های سال 1324 هـ.ق/ 1906 م دوران تازه‌ای را در همگامی با مشروطیت و تشکیل اولین نهادهای مدنی آغاز کرد. مشروطه طلبان فارس از طبقات مختلفی از جمله علما، اصناف و اعضای برجسته و محترم محلات بودند. اولین اقدام فارس در جنبش مشروطه خواهی، انتخاب نمایندگان خود در مجلس شورای ملی بود که نمایندگان فارس در این دوره محمد حسن ثقه الاسلام، سید فخرالدین فخرالسادات، حبیب الله قوام دیوان، میرزا محمد علی خان، شیخ یوسف حدایق، میرزا ابوالحسن خان بانکی (شیرازی)، امین التجار شیرازی، سید جعفر مزارعی بودند که جمعاً 8 نفر می‌شدند.

اقدام بعدی شیرازی‌ها تشکیل انجمن‌های مردمی از جمله انجمن ایالتی و انجمن‌های ولایتی و انجمن اسلامی بود که سعی داشتند بر مجلس نظارت داشته باشند. با بررسی اسامی شخصیت‌هایی که به عضویت این انجمن‌ها درآمده بودند آشکار می‌شود که برخی از اعضای حزب دموکرات فارس از جمله محقق العلما، سید عبدالحسین لاری و علی آقا، ذوالریاستین در این انجمن‌ها حضور داشتند. اما اوج حوادث مشروطه خواهی در شیراز با تاسیس تشکیلات سیاسی جدید به نام انجمن انصار شکل گرفت که متشکل از عناصر مشروطه طلب بود و به مبارزه با استبداد و همراهی با مشروطه خواهان پرداخت. با ورود سید عبدالحسین لاری به شیراز، افراد و گروه‌ها و انجمن‌های مشروطه خواه و جناح‌های ضد قوام الملک از جمله صولت الدوله گرد وی جمع شدند و جبهه واحدی را علیه دستگاه قوامی ها تشکیل دادند. حضور ایشان و هوادارانش در شیراز، ضمن آن که موجب تقویت موضع جناح مشروطه خواه گردید، زمینه تشدید رقابت و کشمکش میان دو جبهه درگیر را به وجود آورد.

برای درک صحیح تحول مشروطه خواهی در فارس و اتّفاقات بعد از آن، توجه به چند نکته ضروری است:

1- قیام تنباکو که مقدمه مشروطه­خواهی محسوب می­شود از فارس آغاز شد.

2- در زمان وقوع نهضت مشروطه نیز تعدادی از رجال بزرگ مشروطه از جمله جهانگیرخان شیرازی (صور اسرافیل) و سید محمد رضا مساوات برازجانی از این ایالت بودند.

3- بعد از مشروطه همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و حضور انگلیس و آلمان در منطقه جنوب، فارس نقش مهمی در برابر بیگانگان ایفا کرد.

از جمله کنشگرانی که در این برهه زمانی در فارس فعالیت داشتند عبارتند از:

الف) علما و روحانیونی که رهبری مردم را چه در انقلاب و چه در حوادث بعد از آن برعهده داشتند. از جمله شیخ ابراهیم محلاتی، ‌ سید ابراهیم مدرس اردکانی، سید عبدالحسین لاری،‌ شیخ جعفر محلاتی و شیخ محمد حسین برازجانی.

ب) گروه‌های قومی که شامل ایلات خمسه، ایل قشقایی و بختیاری‌ها می‌شد که همواره با هم درگیر بودند.

ج) کنسولگری انگلیس که علاوه بر فعالیت‌های معمول سیاسی، وظیفه حمایت و همکاری با تجاوز انگلیس در فارس را بر عهده داشت. آنها در جهت گسترش نفوذ خود در جنوب با توجه به اهداف سیاسی و اقتصادی شان به غیر از تاسیس کنسولگری، مراکز دیگری از جمله احداث خطوط تلگراف، بانک شاهنشاهی، مدارس، نمایندگی‌ها و شرکت‌های تجاری، دفاتر گمرکی، ارائه خدمات بهداشتی و پزشکی،‌ اعزام هیأت‌های تبشیری و در نهایت به تأسیس پلیس جنوب اقدام کردند.

از آنجایی که تاکنون تحقیق جامع و مستقلی درباره حزب دموکرات فارس صورت نگرفته است و برخی مطالعات آغازین جهت شروع تحقیقات بنیادی وجود دارد. لذا به لحاظ ضرورت و اهمیّت موضوع، سعی شده با استفاده از نشریات به جامانده و کتب خاطرات و کتاب‌هایی که به طور پراکنده راجع به فعالیت این حزب مطالبی را به دست داده­اند، تحقیق مستقلی صورت گیرد.

 

پیشینه

انقلاب مشروطه آغازگر حزب گرایی در ایران بود. اگر چه پیش از این، تجمع‌های سیاسی بسیاری گاه مانند فدائیان اسماعیلی به صورت حزب و تشکل سیاسی- نظامی فعالیت می‌کردند و گاه همچون اخون الصّفا سیاست را در کنار اندیشه و اصلاح اخلاقی و فلسفی پیشه خود­ می‌ساختند و به شکل یک تشکل سیاسی- فرهنگی تبلور یافته بودند (مدیر شانه­چی، 1375: 35 ).

همزمان با مشروطیت، در ایران یک دسته کوچک به نام «اجتماعیون عامیون» به رهبری حیدرخان عمواوغلی که تبعه روس و عنصر سوسیال دموکرات روسیه بود به صورت مخفیانه تشکیل شد (دنیا، 1345ه.ق: سال 7 ، شماره2). اولین جمعیت سوسیال دموکرات به نام «همت» در سال 1322 ه.ق/ 1904م بین کارگران ایرانی قفقاز و با کمک مستقیم کمونیست های روسیه تشکیل شد. در جریان انقلاب مشروطه نمایندگان گروه همت در تهران، مشهد و تبریز، کمیته «اجتماعیون عامیون» را تأسیس کردند (دهباشی، 1377: 123-122؛ ذبیح،1364: 12). بنابراین کمیته «سوسیال دموکرات ایران »یا «اجتماعیون عامیون »اولین حزب ایران محسوب می‌شد که در سال 1324 ه.ق/ 1905م در بادکوبه تشکیل شد. ایرانیان نیز به حزب مزبور وابستگی فراوان داشتند؛ زیرا حزب سوسیال دموکرات همواره ایرانیان را در مبارزه با روس‌ها یاری می کرد (نوائی، 1375: 59-158). تأسیس جمعیت مجاهدین(اجتماعیون عامیون) اهمیتی بسزا داشت چرا که برخی از اصول عمده سوسیال دموکراسی در برنامه حزبی آنها بود که بعدها پیشرو فرقه دموکرات ایران شد (رکن‌زاده آدمیت، 1354: 46). این کمیته بعد از تاسیس خود در بادکوبه، چند شعبه در تهران، مشهد، رشت، انزلی، تبریز و اصفهان تشکیل داد و همچنان رابطه خود را با بادکوبه حفظ کرد (رکن زاده آدمیت، 1354: 16-15 ؛ آبراهامیان، 1377: 132). نفوذ این عده بالاخره رابطه شاه را با مجلس به طور کلی به هم زد و کار به جایی رسید که شاه، مجلس اول را در جمادی الاول 1326ه.ق/ ژوئن 1908م به توپ بست.

بعد از افتتاح مجلس دوم دو حزب به نام‌های«حزب دموکرات»که نام رسمی­اش«فرقه دموکرات ایران»بود؛ و فرقه «اعتدالیون» که آن‌را«فرقه اجتماعیون اعتدالیون»می‌نامیدند، به وجود آمدند. به علاوه حزب«اتفاق و ترقی»نیز خالی از اهمیت نبود ولی چون نماینده ای در مجلس نداشت پیشرفت نکرد. به جز این احزاب، عناصر منفرد بی طرفی نیز بودند (بهار، 1380: 2/11؛ رکن‌زاده‌ آدمیت، 1354: 136؛ رائین، 1355: 109؛ تقی زاده، 1338: 116). در واقع اولین حزبی که در مجلس دوم به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد، حزب دموکرات ایران بود و این حزب سعی کرد شعبه‌هایی را در مناطق دیگر ایجاد کند. حزب دموکرات فارس شعبه ای از این حزب بود که توسط یکی از روسای حزب دموکرات مرکز در فارس به رسمیت شناخته شد (مدیر شانه­چی، 1375: 35 ). لازم به ذکر است که دموکرات‌ها مخالفان خود- اعتدالیون -را ارتجاعی می‌نامیدند زیرا آن حزب هوادار روش ملایم‌تر و متمایل به رعایت مسیر تکامل بودند و اعتقاد به کشتن و از میان بردن مستبدان و ارتجاعی ها نداشتند. از این رو بیشتر اعیان و مرتجعین به این حزب پناه می‌بردند. سپهدار تنکابنی، سردار محیی، دولت‌آبادی­ها، سید عبدالله بزرگ بهبهانی، سید محمد بزرگ طباطبایی، دو پیشوای مشروطه و غالب متنفذین و ناصرالملک و فرمانفرما و غالب اعیان و روحانیون و اکثریت مجلس دوم طرفدار یا عضو این حزب بودند. آن‌ها دموکرات‌ها را انقلابی و تندرو می‌خواندند و در جراید خود از آنان انتقاد می‌کردند (بهار، 1:1380/ 9 ).

بنابراین حزب دموکرات ادامه همان کمیته «اجتماعیون عامیون» بود که از دوران مجلس اول، سرّی و کوچک باقی مانده بود. رهبری حزب کماکان با حیدرخان عمواوغلی و محمد امین رسول زاده از نویسندگان نامدار سیاسی قفقاز و تئوریسین این حزب بود که در سال 1326 ه.ق/ 1908 م از طرف حزب سوسیال دموکرات قفقاز به رشت آمد و در نهضت انقلابی گیلان شرکت کرد و با مجاهدان روانه تهران شد. حیدرخان عمواوغلی یکی از موسسان حزب دموکرات ایران بود. حضور او در کمیته مرکزی حزب می تواند نشانه‌ای از تاثیر پذیری حزب دموکرات ایران از حزب سوسیال دموکرات قفقاز باشد (آبراهامیان، 1377: 125 و 132). در واقع در میان اعضای این حزب دو گرایش متفاوت وجود داشت: یکی سوسیالیست و دیگری مشروطه‌خواه و ملی (اتحادیه، 1361: 200). وکلای دموکرات در مجلس در اقلیت بودند و به ناچار با افرادی مانند مستوفی الممالک و صنیع الدوله که می‌توان آن‌ها را لیبرال نامید همکاری می‌کردند. از طرف دیگر اعضای این حزب از طبقات گوناگون با عقاید مختلف تشکیل می‌شدند و ناچار بودند برنامه‌های خود تعدیل کنند و یا پافشاری ننمایند تا مورد قبول و قابل اجرا گردد (هاشمی، 1372: 214 ).

 

پیدایش حزب دموکرات فارس

بعد از تشکیل حزب دموکرات ایران در تهران، در اواخر ربیع­الاول 1329 هجری قمری/ اواخر مارس 1911م، شعبه­ای از این حزب در شیراز تشکیل شد. در اواخر حکومت نظام‌السلطنه (اواخر ربیع‌الاول 1329 هـ..ق/ مارس 1911 م) حیدرخان عمواوغلی با میرزا قاسم خان آصف الملک از تهران به شیراز آمدند و اولین کمیته‌ی حزب دموکرات را در خانه میرزا قاسم خان تشکیل دادند. این حزب به عنوان اولین تجربه حزبی در فارس با مسائل عدیده­ای روبه­رو گشت. از یک سو رقابت‌های محلی میان قشقایی‌ها و خاندان قوام و از دیگر سو فعالیت حزب رقیبش اعتدال و کمیته حافظین استقلال در چگونگی ساماندهی فعالیت‌های این حزب نقش داشت. افزون بر آن عملکرد والیان فارس (نظام‌السلطنه، مخبرالسلطنه، نصرت‌السلطنه (قوام الملک )و عبدالحسین میرزا فرمانفرما) و شروع جنگ جهانی اول و نقش دولت‌‌های انگلیس و آلمان در ایام حیات این حزب که سال‌های 1329 ه.ق/1911م تا 1336 ه.ق/1918م را در بر می‌گرفت، از جمله مسائلی بودند که بر حیات سیاسی این حزب اثر می‌گذاشت.

دوره اول حیات حزب از آغاز پیدایش تا اشغال  بوشهر توسط انگلیسی ها در تاریخ 27 رمضان 1333 ه.ق/ 8 اوت 1915 م به طول انجامید. در این مدت حزب مشغول عضوگیری و کسب نفوذ اجتماعی در میان مردم بود. این دوران مقارن با جنگ جهانی اول و اشغال ایران از سوی متفقین بود. در این شرایط تاریخی، حزب دموکرات فارس به جذب گروه‌های اجتماعی پرداخت. اعضای این حزب از گروه‌ها و طبقات مختلف تشکیل شده بودند و به موجب اساسنامه حزبی می‌بایست مخفی و ناشناس باشند (استخر، 29 خرداد 1338هـ.ش: شماره 1783 ).

اعضای اولیه حزب عبارت بودند از: میرزا احمد حکیم رابط، شیخ محمدرضا ابوالاحرار،‌ شیخ عبدالرسول نیّر شیرازی، علی آقا ذوالریاستین، میرزااحمد باقر دستغیب، میرزا محمدحسن دوافروش، ناظم‌السلطان، میرزا عبدالباقی، سیدجواد محقق العلما، علی فروزان، محمود معاون، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، معدل الممالک، محمد اسماعیل تاجرکازرونی (نیّر شیرازی، ، 1383 :1/ 169 ؛ ملکزاده هیربد، 1328: 11؛ رکن‌زاده آدمیت، 1357: 95؛ سپهر،‌1362: 79 ). منشی کمیته نیز محمد دانشور بود (ملکزاده هیربد، 1328: 11 ).

هر یک از اعضای حزب مامور تشکیل چند حوزه شدند و به فاصله کمی، سی حوزه را تشکیل دادند و در هر حوزه، پنجاه تا شصت نفر عضویت داشتند. مردم با شور و هیجان عجیبی وارد حزب شدند و برای خدمت و فداکاری در راه مشروطیت، با ایمان و عقیده صافی به کلام الله مجید قسم یاد می‌کردند (استخر،‌28 آذر 1330ه.ش: سال 43، شماره 1463).

اعضای جدیدی که به مرور زمان به این حزب پیوستند عبارتند از: مدیرالدوله فانی، سید محمد رضوی، معین الاسلام بهبهانی، سید ابراهیم ضیاء الواعظین، ضیاءالتجارضیائیان، محمدتقی گلستان، امام صمدانی، سردار فاخر حکمت، شیخ محمدحسین حیات، میرزا مهدی نقیب الممالک، محمدقالی فروش، میرزا احمدخان پژوه، عباس شمس‌الاحرار اصفهانی، ‌سید اسدالله تاجر، میرزا فتح‌الله خان عکاس، سید جواد خراز، سید عبدالحسین صدرالاسلام کازرونی، سید علی محمد حمزوی ملقب به امین خاقان، پسران شیخ‌الاسلام وثقه‌الاسلام، شیخ علی محمد امام جمعه، وقارالدوله، علی محمد شیرازی، عبدالحسین ناپلئون شیرازی، ابراهیم خان مشیری، شیخ محمد تقی خوانساری (معرفت)، سرهنگ سیدعبدالله مجاب (ضیاء السلطان)، عبدالله ناصردیوان کازرونی، صولت الدوله قشقایی، بهاء‌ السلطان ، محمد حسین استخر، علی اکبر تنباکو فروش، خلیل مشیری (سپهر،‌1362: 79؛ رکن‌زاده آدمیت، 1357: 95؛ ملکزاده هیربد، 1328: 11؛ استخر، ، 29 خرداد 1338ه.ش: شماره 1783؛ فراشبندی، 1359: 46-45 ).

قبول عضویت افراد در این  فرقه انقلابی- سیاسی، محدود به شرایطی از جمله حسن شهرت، داشتن معتقدات مذهبی، تمایلات ملی، احساسات آزادی‌خواهی و ناسیونالیستی، روح فداکاری، ثبات قدم، پشتکار و خلاصه سجایای اخلاقی و درک اجتماعی بود که در گسترش تشکیلات و نفوذ معنوی حزب تأثیر بسزایی داشت. در بررسی اعضای حزب دموکرات فارس آشکار می‌شود که در حزب مزبور نمایندگانی از طبقات مختلف جامعه حضور داشتند. از طبقه روحانیون شخصیت‌هایی همچون میرزا احمد حکیم رابط، شیخ محمدرضا ابوالاحرار،‌ شیخ عبدالرسول نیّر شیرازی، علی آقا ذوالریاستین، شیخ محمدحسین حیات، میرزا احمد باقر دستغیب و دیگران حضور فعال داشتند. از طبقه کاسبان و صاحب حرف افرادی مانند محمد قالی فروش، ‌سید اسدالله تاجر، میرزا فتح الله خان عکاس، سید جواد خراز ، علی اکبر تنباکو فروش و از شخصیت‌های مردمی می توان به سردار فاخر حکمت، عبدالله ناصردیوان کازرونی، صولت- الدوله قشقایی و محمد حسین استخر اشاره کرد.

این حزب در طول فعالیت خود، دچار دگرگونی و تغییراتی شد. گزارش‌های این دوران حاکی از آن است که این حزب از آفات فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی برکنار نماند و در گذر زمان برخی از اعضای حزب از جایگاه حزبی برای کسب مناصب سیاسی و ثروت اندوزی بهره گرفته‌اند. این امر موجب کاهش اعتبار حزب دموکرات فارس در دوران‌های پیشین گردید. مطبوعات این دوران می‌نویسند:

«در این حزب نه پولی در کار بود نه آش و پلو و آجیلی، نه دورویی وجود داشت و نه بد عهدی و دروغ گویی، ولی به تدریج افراد منافق و بی ایمان به هوای جاه و مقام و ریاست و پول وارد این حزب شدند و آن را آلوده کردند و از نیرو وقدرت و اعتبار و اهمیت اولیه‌اش انداختند» (استخر، 28 آذر 1330ه.ش: سال 43، شماره 28). در مورد هدف و شیوه کار حزب دموکرات فارس در روزنامه‌ی «جام جم» ارگان حزب چنین آمده است : «حزب مقدس دیموکرات که همیشه اندیشه‌اش حفظ استقلال وطن عزیز و بقاء قومیت و اسلامیت بود هیچوقت از پیشرفت مردم خود غفلت نورزید و مقتضیات وقت را از دست نداد مخصوصاً در ایام عاشورا که بهار تعزیه‌داری [بود] ... با یک جنبش و حرکت سیاسی از روی یک نظام و تربیت اساسی با کمال خلوص عقیدت لوای عزا را افراشت. در این ایام آقایان ابوالسادات، ابوالاحرار، ضیاء الواعظین سخنرانی کرده و ملک المحققین نوحه سرایی کردند» (جام جم، شماره 35، 22 محرم 1334،1). افزون بر روزنامه‌ی حزب، مرامنامه و بیان نامه‌ی حزب دموکرات فارس، اهداف و رویکرد‌های آنان را در بر داشته و در شناخت اصول و نگرش‌های این حزب کمک شایانی می‌نماید.

مرامنامه حزب دموکرات فارس که در روزنامه‌ فارس سال 1332ه.ق/ 1914م به چاپ رسیده است، بدین شرح است:

1- حزب دموکرات فارس است که هر چه قدر دنیا پیشرفت کند و روابط تجاری، مناسبات مدنی و آلات و ادوات صنعتی بیشتر شود، حرکات آزادی خواهانه نیز وسعت خواهد یافت و تمام تلاش بشریت به طرف سعادت و آزادی و مساوات است.

2- حرکت آزادی خواهانه با ظهور کاپیتالیزم از اروپا شروع شد، فئودالیزم را در هم شکست و همین امر اساس تحولات در غرب گشت.

3-در این مرامنامه آمده است که ایران نمی تواند از قافله تمدن و تکامل به دور باشد و بر استبداد مطلق استوار باشد.

4-ایران در این راه زحمات زیادی کشیده و قربانی‌ها داده است اما هنوز به مقصد نرسیده است و باید تلاش کند تا از تکامل عالم عقب نماند. برای رهایی از وضع موجود، باید وضع کنونی را شناخت. ایران در گذشته دارای مشکلات و بحران‌های سیاسی بوده است اما اکنون دچار انقلاب اجتماعی و سیاسی شده است.

5-تغییرات اجتماعی و اقتصادی در حال شکل گیری است و از فئودالیزم به کاپیتالیزم در حال گذر است و در صدد حکومت قانون است اما بستر درونی آن فراهم نبوده و رقابت سرمایه خارجی از طرف دیگر آن را دچار مشکل کرده است.

6- برای عبور از بی نظمی موجود و آنارشی بعد از انقلاب مشروطه، باید یک حکومت قانونی قوی و متمرکز ایجاد کرد.باید صنایع سرمایه ملی از سوی حکومت به گونه ای تنظیم شود که قدرت رقابت با تضییقات خارجی را داشته باشد و در قافله پیشرفت بشر مؤثر باشد.

7-برای به فعالیت در آوردن این مقاصد، افراد دانا و وطن پرست را باید در یک فرقه سیاسی متحد کرده، برای استقلال کشور و ابقای مشروطیت بکوشند و با از میان بردن مشکلات گوناگون در شاهراه تمدن بشری قرار بگیرند. در واقع، حزب دموکرات ایران برای این مقصود و برای اتحاد مردم تاسیس شده است تا دولتی دموکرات که در دست عامه‌ ملت باشد تشکیل گردد تا بدین وسیله مطالبات سیاسی، مدنی، اقتصادی، اجتماعی و دینی‌‌ آن‌ها را تحقق دهد.

این خواسته‌ها در هفت اصل بیان شده است:

1-                 اولین اصل عنوان شده در مرامنامه، اصول سیاسی است که باید بر اساس انتخاب عمومی بوده، تمامی امتیازات، منسوخ گردد. قدرت دولت فقط باید در

2-                 دست مجلس شورای ملی باشد و فقط مجلس حق وضع قوانین را خواهد داشت. وزراء نیز باید از اعضای مجلس انتخاب شوند.

2- در اصول مدنیه آمده که همه‌ مردم در مقابل دولت و قانون و بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب و ملیت، برابرند. همه‌ مردم از هر نوع تعرضی مصون  بوده ، در کلام، مطبوعات و اجتماعات کاملاً آزاد هستند.

3- در مورد قانون انتخابات آمده است که: انتخابات باید عمومی، مساوی، مستقیم صورت بگیرد و آنجا که انتخاب مستقیم امکان پذیر نیست، انتخاب بالواسطه معمول شود و هر یک از افراد بالای بیست و یک سال حق انتخاب کردن دارند و آنان‌که بیست و پنج سال دارند هم حق انتخاب کردن دارند و هم حق انتخاب شدن.

4- در مبحث قضاوت، قوه قضائیه را از قوه مجریه جدا دانسته و محاکمه همه افراد ملت را متساوی و سریع می‌داند.

5- در مورد امور روحانی و معارف آمده است که: قوه سیاسیه و قوه روحانیه نیز باید از هم جدا بوده و تعلیم و آموزش برای همه‌ افراد اجباری و مجانی باشد. با توجه به عضویت روحانیون در حزب دموکرات که به نوعی در سیاست نیز نقش اساسی داشتند این اصل قابل تأمل است.

6- در این مرامنامه خدمت سربازی را برای هر یک از افراد جامعه که تندرست باشند اجباری کرده، مدت سربازی را دو سال اعلام کردند که در اصل دفاع ملی عنوان شده است.

7- مهم‌ترین بند این مرامنامه مربوط به اصول اقتصادی است که در هفده ماده گنجانده شده است در این بند، مالیات مستقیم را بر مالیات غیر مستقیم ارجح دانسته و طرح مالیات را بر اساس عایدات قرار دادند نه بر حسب مساحت زمین کار. مزدوری را برای بچه‌های زیر چهارده سال ممنوع کرده و مدت کار در شبانه روز را ده ساعت دانستند و استراحت عمومی را یک روز در هفته اعلام کردند. احتکار غلات را به خاطر مالیات سنگین ممنوع کرده و همه نوع عوارض و مأخوذات از طرف مالکین بر رعایا به غیر از حقوق قانونی آن‌ها را به هر اسم و رسمی- هدایا، تعارف و...- ممنوع و مستلزم مجازات دانستند. حکومت ارباب‌ها و مالکین را در اراضی خود به کلی منسوخ نموده و تبدیل به حکم مامورین دولت کردند. در بند پایانی اشاره شده که اراضی خالصه بین زارعین و رعایا تقسیم شود و همچنین شعبه‌های بانک زراعی نیز در اراضی اربابی ایجاد شود. در این مرامنامه حق تقدم خرید زمین در موقع فروش به زارعین داده شد. موارد پایانی که در مورد رعایا و مالکین آمده، همه به نفع رعایا و زارعین تمام شده است.

متن بیان‌نامه که مستقیماً از روزنامه جام جم ارگان حزب استخراج شده است برای اولین بار در یک تحقیق جدید به چاپ می‌رسد. متن کامل بیان نامه عبارت است از:

«هموطنان عزیز - فرقه دموکرات فارس مقصدش استقلال ایران و یگانه عنصر فعال وطن پرست،‌ آزادی خواه، مقدس‌ترین  احزاب سیاسیه مملکت را تشکیل می دهد، ‌مرام او ترقی و نجات مملکت و ملت ایران و آسایش در زیر لوای عدالت و مساوات و برطرف داشتن هر قسم اختلافات و برقرار نمودن اتحاد و ترقی فی مابین ابناء وطن عزیز است. فرقه دموکرات فارس با کمال اتحاد و اتفاق در تحت یک دیسپیلین منظم و از روی یک نظامنامه مسلم، خط سیر خود را تعیین نموده، یک قدم بر خلاف مصالح نوع و مملکت بر نمی دارد. فرقه دموکرات فارس طرفیت با اشخاص ننموده فقط طرفیت و تنفر وی از دشمنان و خائنین مملکت ایرانست. فرقه دموکرات فارس بی طرفی را که در این بحران عظیم دنیا از طرف دولت محبوبش اعلان شده به چشم تقدیس و تنزیه و تجلیل نگریسته و این بی‌طرفی را نیز متوقع است که همسایگان دولت علیه نظر توقیر و صرفه خود منظور دارند. فرقه دموکرات در سیاسات مملکتی با احدی از نمایندگان و اتباع دول اجنبی به نام فرقه، داخل در هیچ قسم مذاکرات پولتیکی نمی شود. فرقه دموکرات فارس از کسانی که به تحریک دشمنان مملکت و بدخواهان اسلام و ایرانیت می خواهد بین القای نفاق و تولید فساد و فتنه نموده و بدین وسیله اغراض خود را پیش برده محرکین را نیز ضمناً از خود راضی و ممنون نمایند، بیزار است.

فرقه دموکرات فارس داخل هیچ گونه دسیسه و انتریک که عمده وسیله پیش رفت مقاصد دشمنان ایران است نبوده و خود را از این اتهامات برّی دانسته و هر کس را که یک قدم برخلاف آنچه در صدد این بیان نامه ذکر شده بردارد منسوب به این فرقه نمی داند. فرقه دموکرات فارس با یک دنیا جرأت و جسارت بدون هیچگونه ترس و بیم در حفظ حقوق و استقلال وطن مقدس خود ایران ایستاده، جان نثاری و سربازی را از وظایف ایرانیت و اسلامیت می داند.

فرقه دموکرات فارس همه وقت مال و جان را در وقایه خاک پاک وطن عزیز به چیزی نشمرده و روز افزون در مقابل تجاوزات همسایگان بروز فعالیت خواهد داد. فرقه دموکرات فارس نشر پاره اوراق به عنوان شب نامه را قبیح و مطالب خود را بدون بیم در جراید درج و مبلغینش علناً اظهار می دارند.» کمیته ایالتی فارس- فرقه دموکرات ایران (جام‌جم، 16 ذی‌حجه 1333ه.ق، 2 و 1).

در بررسی بیان نامه حزب دموکرات فارس آشکار می‌شود که حزب مزبور در این بیان نامه ده نکته را مورد توجه قرار داده است: 1- هدف حزب را استقلال ایران دانسته و معتقد است عناصر وطن پرست و آزادی‌خواه، مقدس‌ترین حزب سیاسی کشور را تشکیل می‌دهند که مرام آن‌ها ترقی و نجات مملکت و دولت ایران، برطرف کردن اختلافات و برقراری اتحاد و اتفاق بین افراد است که این تنها تحت لوای عدالت و مساوات، امکان پذیر است.

2- این حزب با کمال اتحاد و اتفاق تحت یک سیاست منظم و از روی یک نظام‌نامه مسلم خط سیر خود را تعیین کرده و یک قدم بر خلاف مصالح مملکت بر نمی‌دارد.

3- این فرقه با اشخاص مخالف نبوده و تنفر آن‌ها تنها از دشمنان و خائنین به مملکت است. از این رو اعضای حزب در برابر قوامی‌ها که آن‌ها را خائن به مملکت می‌دانستند، ایستادگی کردند.

4- فرقه دموکرات فارس بی‌طرفی کشور را در جنگ جهانی اول که از طرف دولت اعلان شده، قبول دارد و از کشورهای همسایه متوقع است که این بی طرفی را مورد توجه قرار دهند. با وجود این اصل در بیان‌نامه، در بررسی عملکرد حزب آشکار می‌شود که این حزب به نوعی طرفدار آلمان‌ها بوده و از آن‌ها در برابر دولت‌های روس و انگلیس حمایت می‌کردند.

5- فرقه دموکرات در سیاست‌های مملکتی با هیچ یک از اتباع دولت‌های بیگانه وارد مذاکره سیاسی نمی‌شود.

6- این حزب از کسانی‌که به تحریک دشمنان مملکت و بدخواهان اسلام و ایران می خواهند فساد و فتنه کرده، اهداف خود را پیش ببرند، بیزار است. چنانچه هنگامی که کمیته حافظین استقلال برای همکاری با آن‌ها تشکیل شد و به اقداماتی از قبیل جمع آوری اعانه و گرفتن پول از مردم به عناوین مختلف دست زدند و باعث فساد شدند، اعمال آنان را قبول نکردند و انحلال خود را اعلام کردند .

7- این فرقه وارد هیچ گونه دسیسه‌ای که باعث پیشرفت مقاصد دشمنان شود، نشده و خود را از این اتهامات دور نگه می‌دارد و هر کس را که غیر از این بیان‌نامه اقدامی انجام دهد منسوب به این فرقه نمی‌داند. 8- فرقه دموکرات فارس با جرأت و جسارت و بدون ترس و وحشت، در حفظ حقوق و استقلال وطن جان نثاری کرده و این را از وظایف خود می داند. این اصل را عده‌ای از اعضای حزب مانند سلطان مسعود خان، معاضد السلطان، ضیاءالواعظین، سید جواد محقق العلما، یاور علی قلی خان پسیان، سلطان غلامرضا خان رعایت کرده و به طوری که در این راه زندانی و اعدام نیز شدند و حتی برخی خودکشی کردند اما برخی دیگر، همچون نایب داوود خان، منافع شخصی‌شان را ترجیح داده، این اصل را زیر پا گذاشتند.

9- این اصل به نوعی ماده پیشین را مورد تاکید قرار داده و عنوان می‌کند که فرقه دموکرات فارس مال و جان خود را در هر زمانی فدای میهن کرده، در برابر تجاوزات همسایگان ایستادگی خواهد کرد.

10- این فرقه انتشار شب نامه را قبیح دانسته و تأکید کردند که تمامی اظهارات خود را بدون هیچ هراسی در جراید به چاپ خواهند رساند. آنان به این اصل نیز پایبند بودند و اهداف و اقدامات خود را در روزنامه‌های ارگان حزب منتشر می‌کردند.

حزب دموکرات فارس، در اوج فعالیت شدید میهنی و ضد استعماری در فارس، به صورت یک جمعیت سیاسی فعال درآمد و نقش رهبری انقلاب را به دست آورد. حزب اعتدال به علت پیشرفت این حزب در سیاست فارس و تأثیر فراوانی که در رشد افکار عمومی داشت، درصدد ائتلاف با حزب مزبور برآمد. بنابراین علمای اعلام و نمایندگان احزاب (اعتدال و دموکرات) و رؤسای ادارات و اعیان و تجار و ملاک و اصناف، در غره صفرالمظفر در منزل ثقه‌الاعلام که سیدی جلیل القدر و آزادی‌خواه بود و در دوره اول مجلس شورای ملی از طرف تجار فارس به نمایندگی مجلس برگزیده شد( شجیعی، 1344: 1381؛ حیوه، جدی 1294 هـ.ش: شماره 45 )حضور به هم رسانیدند( رکن‌زاده آدمیت، 1357: 171 ). ائتلاف بین این حزب در دوره اول حیاتش با حزب اعتدال، به منظور دفاع دسته جمعی از استقلال و تمامیت اراضی میهن و حاکمیت ملی و دفاع خائنین و مقابله با عمال استعمار و طرفداران ارتجاع و استبداد بود. در واقع احزاب مذکور به خاطر تحکیم موقعیت خود در یکدیگر ادغام شدند تا با تمام قوا به مقابله با دشمن مشترک بپردازند. اما در اثر وجود اختلاف نظر و عقیده میان اعضای این دو حزب شکاف ایجاد شد و طولی نکشید که اتفاق آنان به نفاق تبدیل شد و رفته رفته کار اختلاف و کدورت به آنجا کشیده شد که در برابر یکدیگر قرار گرفتند (فراشبندی، ‌1359: 86 ). حزب اعتدال دارای مرام  سیاسی ملایم بود و با سیاست حزب دموکرات که از افراد تندرو تشکیل شده بود، مغایرت داشت. این امر رفته رفته بین اعضای این دو حزب اختلاف دامنه‌داری را ایجاد کرد و کار این اختلاف عقیده به کشمکش و صف آرایی در برابر یکدیگر منجر شد. در نتیجه دامنه تبلیغات اعضای این دو حزب علیه یکدیگر روز به روز وسعت یافت. تندروی‌های اعضای حزب دموکرات که معمولاً آن‌ را فرقه‌ انقلابی می‌نامیدند و رهبری مبارزه ضد اجنبی را به دست گرفته بودند موافق طبع آزادی‌خواهان میانه رو و معتدل نبود. اعتدالیون،‌ دموکرات‌ها را انقلابیون افراطی و تندرو و ماجراجو و منشأ فتنه و نابسامانی و سبب بروز آشوب و تشنج می‌دانستند و در جراید خود آنان را نقد می‌کردند. دموکرات‌ها، اعتدالیون را که طرفدار روش ملایم و معتدل و حامی منافع فئودال‌ها، مالکان و بورژوازی بودند مرتجع، خودخواه و محافظه کار می‌نامیدند و آن‌ها را به باد انتقاد می‌گرفتند (فراشبندی، 1359: 88-87 ). وجود اختلاف نظر بین اعضای دو حزب مخالف که هر روز به شکلی تجلی می کرد، بالاخره مسیر فعالیت آن‌ها را دگرگون ساخت و کار را به جایی رسانید که آن دو فرقه سیاسی را به پرتگاه نیستی و اضمحلال و انحلال سوق داد (فراشبندی، 1359: 88-84 ).

حزب دموکرات جهت هماهنگی و رهبری اعضای حزب سعی داشت شعبه‌هایی را در مناطق گوناگون تأسیس کند.از این رو غضنفر السلطنه برازجانی و احمد پژوه شیرازی درصدد تأسیس شعب حزب در برازجان و بندرعباس برآمدند. اگرچه آنان موفق به راه اندازی حزب دموکرات در این شهرها شدند اما فعالیت آنان به علت اقدامات تهاجمی نیروهای انگلیسی در برازجان و بندرعباس تداوم نیافت. پس از تشکیل حزب دموکرات در شیراز، این حزب با سرعت شگفت انگیزی گسترش یافت و در میان طبقات مختلف مردم رسوخ کرد به طوری که توانست نفوذ معنوی فوق العاده و موقعیت اجتماعی قابل توجهی کسب نماید، تا آنجا که علاوه بر شخصیت‌های محلی، گروهی از صاحب منصبان و افراد ژاندارمری فارس هم عضویت آن‌ را پذیرفتند و به دستور العمل کمیته مرکزی حزب مبنی بر تشکیل سازمان نظام ملی در شیراز به سرعت جامه عمل پوشاندند و دست به این اقدام زدند. غضنفر السلطنه با زعمای حزب دموکرات شیراز و مخبرالسلطنه والی وقت فارس و عضو آن حزب، تماس و ارتباط داشت و با یاور علی قلی خان پسیان هم که مدتی در برازجان بود مناسبات حسنه و مراوده و مکاتبه برقرار کرده بود. از طرفی بر اثر سجایای اخلاقی و فکر خلاق و احساسات شدید میهن دوستی و ضد اجنبی و سایر اوصاف حمیده، در منطقه برازجان از محبوبیت زیادی برخوردار بود. او از شور و هیجان خاصی که آن روز بر اوضاع برازجان حکمفرما بود بهره جست و به منظور تقویت جنبش‌های ملی در گوشه و کنار فارس زمینه و مقدمات تشکیل حزب دموکرات را که رنگ ملی داشت و در مقابل استعمار موضع گرفته بود از هر جهت در برازجان فراهم ساخت. طرح تأسیس شعبه حزب مذکور در برازجان،‌ به وسیله غضنفر السلطنه ریخته شد و عده کثیری از مردم و روشنفکران آن خطه به حزب مورد بحث پیوستند (فراشبندی ، 1365: 115-114) سپس با مساعی سلطان احمد خان اخگر که حلقه ارتباط مجاهدان جنوب و تشکیلات ژاندارمری فارس و کمیته حزب دموکرات شیراز به شمار می رفت، سر و سامان و نضج گرفت (احرار،  بی‌تا: 1/336). به همین جهت ضیاءالواعظین مأمور دعوت روسای قشقایی به برازجان شد. اما با اشغال برازجان توسط نیروهای انگلیسی و پناه بردن اضطراری غضنفر السلطنه به کوه گیکان و تغییر اوضاع و سیر حوادث ناگوار که در مسیر تاریخ آن خطه، زندگی مردم آن را به کلی دگرگون ساخت، ‌بساط حزب مذکور که صبغه ملی داشت و قاطعانه علیه استعمار فعالیت می‌کرد و تأثیر شگرفی در روحیه و طرز فکر آن ناحیه بخشیده بود کلاً برچیده شد (فراشبندی، 1365: 117-116).

احمد پژوه شیرازی ملقب به «بشرهمایون» در سال 1333 ه.ق/ 1915م عضو حزب دموکرات فارس شد و به فعالیت‌های ملی و میهنی پرداخت و از دموکرات‌های فعال به شمار می رفت. او ابتدا به عنوان ریاست حسابداری اداره پست فارس به شیراز آمد وی پس از یک سال نامزد ریاست اداره پست بندرعباس شد و در این سال رهسپار بندرعباس گشت اما کارش به اسارت کشید. احمد پژوه از طرف کمیته حزب دموکرات فارس مأمور سازمان دهی حزب دموکرات در بندرعباس شد. از این رو از بدو ورود به این شهر به دستور کنسول انگلیس تحت نظر قرار گرفت. در نهایت علی کرم بیگ توپچی بوالوردی (ابیوردی) ملقب به شجاع السلطنه، نایب‌الحکومه بندر عباس، به دستور احمد خان دریابیگی حکمران بندرها جنوب با عده ای تفنگچی و فراش به پست خانه رفته، و او را در 29ربیع الثانی 1333 ه.ق/ 30 فوریه 1916م در حین انجام وظایف بازداشت نمودند و پس از چند روز او را به احمد خان دریابیگی که برای ملاقات ژنرال سرپرسی سایکس به بندرعباس رفته بود، تسلیم کردند. دریابیگی هم در مراجعت، وی را با کشتی دولتی پرسپولیس به بوشهر برد و در لنگرگاه تحویل مقامات انگلیسی کشتی، پستی داد و کشتی او را به بصره و از آنجا به هندوستان برد و در اردوگاه سمرپور که از ایالت مرکزی هندوستان و شاهزاده نشین و تحت‌الحمایه دولت انگلیس بود، به عنوان اسیر جنگی شماره 4336 زندانی شد و مدت 19 ماه در اسارت‌گاه سمرپور به سر ‌برد (فراشبندی، 1359: 77-76 ). بنابراین حزب دموکرات فارس به علت توطئه‌های کارگزاران انگلستان در منطقه، موفق به ایجاد شعبه‌هایی در مناطق گوناگون جنوب نشد.

پس از تشکیل پلیس جنوب در شیراز و اشغال نواحی جنوبی ایران،‌ مردم خطه جنوب به خصوص فرقه دموکرات فارس، احساسات خصمانه خود را علیه انگلیسی­ها ابراز کردند و برای مقابله و مبارزه با اشغالگران به پاخاستند. شدت احساسات ناسیونالیستی و ضد انگلیسی در خطه فارس به گونه‌ای بود که حتی منابع انگلیسی به قوت آن صراحتاً اقرار و اذعان کرده‌اند :

«دولت ایران در ماه رجب 1336ه.ق/ آوریل 1918م پلیس جنوب را مردود اعلام کرد و آن را نیرویی بیگانه شمرد و خطری برای استقلال ایران دانست، دولت ایران خواستار آن شد که آن نیرو از خاک ایران برچیده شود در نتیجه احساسات ضدانگلیسی در ایالت فارس نضج گرفت. استقرار گروه­های کثیری از سربازان انگلیسی و هندی در ایران، احساسات ناسیونالیستی شدیدی برانگیخت، اعدام نفرات فراری پلیس جنوب، بازداشت و تبعید آشوبگران سیاسی توسط انگلیسی­ها، برکناری سریع مأمورانی که نسبت به بریتانیا نظر مساعدی نداشتند و فشارهایی که برای انتصاب آنگلوفیل­ها به وزارت بر شاه وارد می­آوردند از عواملی بود که به انزجار شدید انجامید» (رایت، 1357: 206-203 ).

وجود پلیس جنوب در فارس که مغایر استقلال و تمامیت ارضی وطن بود و فجایع و مظالم بی­شمار مقامات انگلیسی، خشم دموکرات­ها و ناسیونالیست­های فارس را شدیداً علیه انگلیسی­ها برانگیخت و اقشار مختلف مردم را به صف­آرایی و مبارزه در برابر استعمارگران ناگزیر ساخت. حاج شرفه واعظ شهیر که سیدی جلیل­القدر و آزاده بود و از طرفداران صولت­الدوله به شمار می­رفت، در مسجد نو بر فراز منبر در مقابل انبوه مردم، مکتوب هیجان انگیز صولت­الدوله را قرائت کرد. در نتیجه احساسات ضداجنبی آنان را تحریک و سپس قاطبه مردم را به اتحاد و ترقی و تشکل برای مقابله با دشمن غدار دعوت کرد (فراشبندی، 1365: 44- 243 ).

روزنامه «حیوه» نیز اعلامیه­های آتشین و توفنده­ سردار عشایر را که ملهم از روح استقلال­طلبی و احساسات میهن­دوستی بود خطاب به علماء اعلام، تجار، کسبه و دیگر قشرهای مردم درج و پخش می­کرد و بدین وسیله احساسات خصمانه و کینه توزانه توده خشمگین را علیه انگلیسی­ها برانگیخت (حیوه، 25 شوال 1333 ه.ق: شماره 15،4و3 ). اعضای حزب دموکرات فارس با دیگر مجاهدین هم قسم گشته، با قوای متجاوز و اشغالگر به دشمنی پرداختند و از هیچ گونه مجاهدت علیه نیروی مزبور فروگذاری نکردند. زعمای حزب دموکرات فارس با وجود خفقان و اختناق شدید و تضییقات فراوانی که از طرف مقامات انگلیسی و والی وقت فارس اعمال می­شد به مقابله و معارضه با انگلیسی­ها پرداختند و مردم را به ضدیت و معاندت با انگلیسی­ها ترغیب و تشویق نمودند. اعضای کمیته حزب دموکرت فارس با تشکیل جلسات و ایراد نطق­ها و خطابه و انتشار شب­نامه­های شدید اللحن و صدور اعلامیه­ها و بیانیه­های مخالف منافع و مصالح انگلیسی­ها و دعوت مردم به تعطیل بازار و اعتصاب عمومی، عرصه را بر پلیس جنوب تنگ کردند (فراشبندی، 1365: 225- 224). از سخن­گویان تندرو آن‌ها، «محمدباقر دستغیب» و «سید جواد محقق العلما» را می­توان نام برد (سفیری، 1364: 238 ).

در این میان روحانیون نیز در برابر این نیروی نظامی قیام کردند. صدور فتوای جهاد و ابلاغ پیام سید عبدالحسین مجتهد  لاری که در آن زمان از جمله علما و فقهای فارس به شمار می‌رفت به سردار عشایر، گواه این مدعاست. با اقدامات اعضای حزب دموکرات و روحانیون، قیام های دیگری نیز در جاهای مختلف فارس شکل گرفت که همه نشانه‌ نارضایتی از اقدام انگلیسی ها در این مورد بود از آن جمله می توان قیام افشارها، بچاقچی فارسی (سیرجان) سرحدی و پلنگی (نواحی بم و نرماشیر)، ‌افشار عموئی و سرخی عرب خان (بردسیر) را نام برد. در نتیجه کم‌کم انگلیسی‌ها از ادامه کار پلیس جنوب به ستوه آمدند و سعی کردند به کار آن پایان دهند. بنابراین دولت انگلیس که با سماجت از طریق پلیس جنوب در سال 1334 ه.ق/ 1916 م وارد منطقه جنوب شده بود، در سال 1339 ه.ق/ 1921م در شرایط سردرگمی از ایران اخراج گردید و در این رویارویی تعداد زیادی از آزادی‌خواهان جان خود را از دست دادند (سفیری، 1364 : 237-233 ؛ مابرلی، 1369: 380-377 ) .

تشکیل حزب دموکرات فارس مصادف با ریاست وزرایی محمد ولی خان تنکابنی (سپهدار اعظم) بود. در این زمان نظام‌السلطنه مافی را به والی گری فارس فرستادند. نظام‌السلطنه مافی در اندک زمانی توانست با کمک صولت‌الدوله آرامش را برقرار کند و امنیت را به راه‌های تجاری باز گرداند. وی پیش از اقدام به اصلاح امور، صلاح را بر آن دید که کار قوامی‌ها را یکسره نماید تا سایر امور سامان یابد. بر این اساس سعی کرد با صولت‌الدوله و قوام رابطه برقرار کند تا به نحوی در اقدامات بعدی جلو قوامی‌ها را بگیرد. بنابراین با قوام و نصرالدوله بسیار مماشات کرد و بعد از مدتی دستور دستگیری آنان را داد. بدین خاطر قوام پنج ماه در کنسولگری انگلیس تحصن کرد. این اتفاقات باعث عزل نظام‌السلطنه شد (بشیری، 1363: 5/1242؛ ایرجی، 1378: 19-18 ).

در این زمان در تهران بعد از سپهدار اعظم، صمصمام‌السلطنه بختیاری رئیس دولت شد و مخبرالسلطنه به حکومت فارس منصوب گردید (مجلس، شماره81: 3؛ غنی، 138:1378 ). مخبر السلطنه اهل قلم و سیاست بود. زمان شش پادشاه را درک کرده بود و سی سال در صحنه سیاسی ایران بازیگری کرده و در غالب کابینه‌ها عضویت داشت. وی در 30 شوال 1330ه.ق/12 اکتبر 1912 م به حکومت فارس منصوب شد (بامداد،1347 : 4/184؛ هاشمی، 1327: 113؛ یغمایی،1370: 254-253؛ هدایت، 1344: 311؛ بروجنی، 1350: 85). در زمان حضور او در فارس جنگ جهانی اول نیز شروع شد و انگلیسی‌ها در کار اداره فارس دخالت کردند. این امر و حوادث دیگر باعث شد مخبرالسلطنه مبارزه سخت و جدی علیه نفوذ بیگانگان آغاز کند. وی قلمرو فارس را از بی‌نظمی و هرج و مرج و دزدی نجات داد (استخر، 6 آذر 1331ه.ش: شماره1519، سال35، 1). در 27 رمضان 1333ه.ق/ 8 اوت  1915 م انگلیسی‌ها بوشهر را اشغال کردند. مخبرالسلطنه با رعایت رویه‌ عمومی دولت مرکزی به اقدامات انگلیسی‌ها اعتراض نمود و با اطمینان از حمایت عمومی در فارس در مقابل آنان ایستادگی کرد. این ایستادگی تا به آنجا ادامه یافت که انگلیسی‌ها هدف اولیه خود از اشغال بوشهر را، که وادار کردن دولت مرکزی ایران به همراهی با خویش بود، کنار گذاردند و این هدف را به عزل مخبرالسلطنه تغییر دادند. در چنین شرایطی به اشاره مستوفی‌الممالک (نخست وزیر)، مخبرالسلطنه حاضر به کناره‌گیری از ایالت فارس شد (خیراندیش،1373: 157-155 ).

بنابراین مخبر السلطنه پس از سه سال خدمت در 5 ذی‌قعده 1333 ه.ق/ 15 سپتامبر  1915 م به تهران مراجعت کرد. در نهایت با اشغال بوشهر توسط انگلیسی‌ها دوره اول حیات حزب دموکرات فارس در شیراز هم‌مانند برازجان و بندرعباس به پایان رسید (تدین، 1384: 258 ).

 

نتیجه

فعالیت‌های حزبی با تشکیل مجلس که آن نیز دستاورد انقلاب مشروطه بود، آغاز شد. با تشکیل حزب دموکرات، عده‌ زیادی از افراد و شخصیت‌ها به عضویت آن در آمدند و دگرگونی‌های بسیاری را در ابعاد سیاسی- اجتماعی و فرهنگی ایجاد کردند. حزب دموکرات فارس به عنوان شعبه‌ای از حزب دموکرات ایران بود که با افراد حیدرخان عمواوغلی و آصف الملک از تهران در اواخر ربیع الاول 1329 ه.ق/ اواخر مارس 1911 م در دوره حکومت احمد شاه قاجار در شیراز تشکیل شد. این حزب از اعضای گوناگون با عقاید مختلف تشکیل شده بود. از معروف‌ترین اعضای این حزب می‌توان به میرزا احمد حکیم رابط، شیخ عبدالرسول نیّر شیرازی، شیخ محمد رضا ابوالاحرار، علی آقا ذوالریاستین، میرزا احمد باقر دستغیب، سید جواد محقق العلما، میرزا عبدالحسین ذوالریاستین، محمد اسماعیل تاجر کازرونی، معدل الممالک و میرزامحمد حسن دوا فروش، مدیر الدوله فانی اشاره کرد و به مرور زمان افراد دیگری نیز به این حزب پیوستند. این حزب از گروه‌های مختلفی تشکیل شده بود؛ از طبقه علما، اصناف و افراد برجسته محلات در این حزب عضویت داشتند و شاید همین ناهمگونی طبقاتی را می توان عوامل ناکارآمدی این حزب به شمار آورد.

از سوی دیگر حزب دموکرات فارس در دوره اول که به عضوگیری اشتغال داشت، با حزب اعتدال هم همکاری کرد ولی چون حزب اعتدال دارای مرام سیاسی ملایمی بود با شیوه سیاسی حزب دموکرات که از افراد تندرو تشکیل شده بود مغایرت داشت. همین امر رفته رفته بین اعضای این دو حزب اختلاف دامنه‌داری ایجاد کرد و سایر فعالیت‌های آنان را دگرگون ساخت. در نهایت این منازعات آن دو فرقه سیاسی را به پرتگاه نیستی و اضحلال و انحلال سوق داد. بنابراین همین اختلافات و برخوردهای درون حزبی را نیز می توان از عوامل عدم کارآمدی و پیشرفت حزب دموکرات فارس دانست.

به طور کلی می‌توان گفت کادر حزب دموکرات در شیراز و استان فارس در دوران پایانی، بیشتر از آن‌که دغدغه فعالیت‌های حزبی و سامان‌یابی تحزب در منطقه‌ جنوب کشور را داشته باشند به نوعی عملگرایی به نام حزب پرداختند و از موقعیت حزب برای رسیدن به مقاصد شخصی و سیاسی خود استفاده کردند. 

منابع
الف)کتاب‌ها
- آدمیت، فریدون (1354) فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، تهران: پیام.
- اتحادیه، منصوره (1361) پیدایش و تحول احزاب سیاسی مشروطیت، تهران: گستره.
- احرار، احمد (بی‌تا) توفان در ایران، ج1، تهران: نوین.
- ایرجی، ناصر (1378) ایل قشقایی در جنگ جهانی اول، تهران: شیرازه.
- بامداد، مهدی (1347) شرح حال رجال ایران در قرون 12 و 13 و 14 هجری، ج 4، تهران: کتابفروشی زوار.
- بهار، محمد تقی (ملک الشعرا) (1380) تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران: امیرکبیر.
- تدیّن، پروین دخت (1384) والیان و استاندارای فارس بین دو انقلاب (انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی)، تهران: امید ایرانیان، شیراز: بنیاد فارس شناسی.
- تقی‌زاده، سید حسن (1338) خطابه( تاریخ اوایل انقلاب مشروطیت ایران )، تهران: باشگاه مهرگان.
- ذبیح، سپهر (1364) تاریخ جنبش کمونیستی در ایران، تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطایی.
-  رایت، دنیس (1357) انگلیسیان در ایران در روزگار پادشاهان قاجار، غلامحسین صدری افشار، تهران: دنیا.
- رائین، اسماعیل (1355) انجمنهای سری در انقلاب مشر وطیت، تهران: سازمان چاپ وانتشارات جاویدان.
-  رکن‌زاده آدمیت، محمد حسین (1357) فارس و جنگ بین الملل، تهران: اقبال.
- سپهر، مورخ الدوله (1362) ایران در جنگ بزرگ 1918- 1914م ، تهران: ادیب.
- سفیری، فلوریدا (1364) پلیس جنوب ایران، ترجمه: منصوره اتحادیه و منصور جعفری فشارکی، تهران: نشر تاریخ ایران.
- شجیعی، زهرا (1344) نمایندگان مجلس در 21 دوره قانونگذاری، تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی.
- صفری، بابا (1381) یکصد و هشتاد ماه تقویم تطبیقی روزها، ماه‌ها، سالهای شمسی، قمری، میلادی در 180 سال اخیر، تهران: وداد.
- ضرغام بروجنی، جمشید (1350) دولتهای مشروطیت، تهران، اداره کل قوانین مجلس شورای ملی، چاپخانه مجلس شورای ملی.
- غنی،‌ سیروس (1378) ایران برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسی‌ها،‌ترجمه: حسن کامشاد، تهران: نیلوفر،‌ چاپ دوم.
- فراشبندی،‌ علیمراد (1359) تاریخچه حزب دموکرات فارس، تهران: انتشارات اسلامی.
- ------------ (1365) جنوب ایران در مبارزات ضد استعماری،‌ تهران: انتشارات انتثار.
- ملکزاده، هیربد، حسین (1328) سرگذشت حیرت انگیز، تهران: بی‌جا.
- مابرلی، جیمز (1369) عملیات در ایران، ترجمه: کاوه بیات، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
- مدیر‌شانه‌چی، محسن (1375) احزاب سیاسی ایران با مطالعه موردی نیروی سوم و جامعه سوسیالیست‌ها، تهران: طلایه.
- نوایی،‌ عبدالحسین (1375) تاریخ ایران از مشروطه تا قاجار، تهران: بابک.
- نیّر شیرازی، عبدالرسول (1383) تحفه نیّر (یادداشتهای عارف آزادی خواه شیخ عبدالرسول نیّر شیرازی)، تصحیح و توضیح محمد یوسف نیّری، جلد1، شیراز: بنیاد فارس شناسی.
- هاشمی، محمد (1327) روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران، مذاکرات مجلس در دوره اول و دوم تقنینیه، چاپخانه مجلس شورای ملی.
- هدایت، مهدی قلی (مخبرالسلطنه) (1344) خاطرات و خطرات، تهران: زوار.
- یوسفیه، ولی الله (1351) احزاب سیاسی، تهران: بی‌نا.
 
ب) مقالات
- خیر اندیش، عبدالرسول (1373) فارس در جنگ جهانی اول، مجموعه مقالات قیام جنوب در جنگ جهانی اول، جمعی از اعضای هیئت علمی کنگره، کنگره بزرگداشت هشتادمین سال شهادت رئیس علی دلواری، بوشهر: میراث فرهنگی.
- یغمایی، اقبال (1370) مشاهیر رجال، مجموعه مقالات، باقر عاقلی، تهران: نشر گفتار.
 
ج) اسناد
- کتاب آبی (1363) گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه دربار انقلاب مشروطه ایران، به کوشش: احمد بشیری، جلد5، تهران: نشر نو، چاپ دوم.
 
د) روزنامه‌ها و مجلات
- استخر، روزنامه سال‌های 1338،1337،1330،1329.
- جام جم، سال1333.
- حیوه، روزنامه سال‌های 1333، 1334.
- دنیا، مجله سال 1345.
- فارس، روزنامه سال1332.
- مجلس، روزنامه سال 1329.