تحلیل و نقش رقابت‌های حمدانی ـ بریدی در رشد و ارتقای آل‌بویه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان.

2 دانشیار گروه تاریخ دانشگاه اصفهان.

3 دانشجوی دکتری تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه اصفهان.

چکیده

در آستانۀ ورود آل‌بویه به بغداد در سال 334 هـ ق، چند گروه عمده مدعی امارت و حاکمیت بر بغداد بودند. نخست گروه حمدانیان، دوم گروه ترکان و سوم برادران بریدی که بر ثروتمندترین و کلیدی‌ترین منطقۀ نزدیک به بغداد (اهواز، واسط، بصره و بطائح) حاکمیت دیرینه سالی داشتند. در چنین گردونه رقابتی، نبردی سرنوشت‌ساز به نام جنگ کیل (نزدیک مدائن) در سال330هـ ق میان حمدانیان و متحدانشان (ترکان) به عنوان یاران خلافت با بریدیان و هم‌پیمانانشان (دیلمیان) رخ داد که نتایج شگرفی به جای گذاشت. 
بریدیان نزدیک به بیست سال (314-332 هـ. ق) در جنگ‌های بسیاری وارد شدند؛ اما شکست خاندان بریدی در رویارویی با حمدانیان، اولین و آخرین شکست آنان به معنای وسیع کلمه بود. بریدیان در جنگ کیل به گونه‌ای درهم شکسته و پریشان حال شدند که دیگر توانایی بازسازی نظامی و اجرای هیچ‌گونه تحرکی را در منطقه نداشتند. 
این نبرد هم سرنوشت بغداد را دگرگون کرد و هم به دوران سلطه و اقتدار امیرالامراها در فاصلة سال‌های 324 تا 334 هـ. ق پایان داد؛ به ویژه سقوط خاندان بریدی را شتاب بخشید و سران و سپاهیان آل‌بویه، که از یک دهۀ پیش مترصد تسلط بر بغداد بودند، اینک بدون وجود هیچ‌گونه مزاحمی (بریدیان) راه را برای رسیدن به دارالخلافه (بغداد) هموار دیدند. مقالة حاضر در پی دست‌یابی به مهم‌ترین پیامدهای نبرد کیل و چگونگی حضور آل‌بویه به عنوان تنها پیروز میدان نبرد در بغداد است. 

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The analysis and role of Hamdaniyan and Baridiyan competition to growth and developing of Buyids

نویسندگان [English]

  • Ali Akbar kajbaf 1
  • Fraidoon Allahyary 2
  • Abdolrafia Rahimi 3
1 Assistant Professor in History, University of Isfahan, Iran.
2 Associate Professor in History, University of Isfahan, Iran.
3 PhD candidate, University of Isfahan, Iran.
چکیده [English]

In the eve of the invasion of Baghdad by the Buyids, in 954, several groups claimed to govern Baghdad. The first group was the Turks the second, Baridiyans, who were rich and located near Ahwaz and Basreh third, the Hamdanid family that settled in Mussel. In 941 an ally emerged among the rivaling families on one side Hamdanid and Turks, and opposing the Baridiyans and Buyids, as the supporter of the Caliph, leading towards the Keiyl war. Finally, during this conflict Baridiyans were strongly defeated. The event changed the fate of Baghdad the army post, amiralomar in Baghdad were eliminated. The Keiyl war also provided the best opportunity for the Buyid family. They found the greatest chance of the decade the same they had looked forward to for dominating Baghdad. These circumstances smoothed the way for the presence of Buyids in Baghdad.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Baridiyan
  • Buyids
  • Hamdanid
  • Keiyl
  • Abbasid

مقدمه

خلافت عباسی در قرن چهارم و در دورۀ راضی (322

ـ 329 هـ. ق) برای اصلاح وضع موجود با پیدایش و ظهور پدیدة امیرالامرایی (324 هـ ق) روبرو شد؛ اما تداوم رقابت و درگیری‌های امیرالامرایان با یکدیگر بر سر قدرت و حاکمیت بر بغداد، نابسامانی‌هایی را بیش از پیش دامن زد که حمدانیان، بریدیان و ابن‌رائق در سه ضلع این قدرت‌طلبی جای داشتند. به علاوه، هم‌زمان آل‌بویه و سرداران سپاهی ترک و دیلم نیز خواهان سهمی در حاکمیت بودند. حمدانیان به علت پایگاه مستحکمی که در اختیار داشتند (موصل) و به سبب روابط گرم و صمیمی با خلفا، توجه آنان را به خود جلب کردند؛ بنابراین، خلیفه متقی و اطرافیانش برای درهم شکستن قدرت بریدیان، که اینک بر بغداد چیره بودند،  به حمدانیان پناهنده شدند. آنان در موصل پایگاه و اتحادیه‌ای تشکیل دادند و سایر نیروهای مردمی و سپاهی (ترکان) نیز از بغداد به خلیفه و حمدانیان پیوستند.

در بررسی تاریخی دستگاه خلافت نکات زیر قابل توجه است:

الف) قدرت نهاد وزارت به علت دخالت‌های پی‌درپی سپاهیان و نفرستادن مالیات به وسیلۀ مؤدیان مالیاتی دولت رو به افول رفته بود (ابن‌خلدون 1366: 2/ 583 ایوب، 1989: 122؛ وعش، 1402هـ ق:172).

ب) نهاد نوپای امیرالامرایی در گسترۀ اختیارات وسیع خود و با ظهور رقبا نه تنها مشکلی از حاکمیت را حل نکرد، بلکه خود در چرخۀ درگیری‌ها دوچندان مشکل‌ساز شد و زمینۀ دخالت گروه‌های دیگر را فراهم کرد (کرمر: 1375، 72).

ج) سپاهیان مسلط بر بغداد مانند گروه‌های نظامی ساجیان و حجریان1 و قدرت‌طلبانی چون بریدیان و قرمطیان گهگاه زمینه‌ساز بروز هرج و مرج در شهر و اطراف آن می‌شدند (ابن‌مسکویه 1376: 5/ 388-383). این مقاله درصدد است به پرسش‌های زیر پاسخ دهد:

1.سرنوشت حمدانیان و بریدیان پس از نبرد کیل به کجا انجامید؟

2. به چه علت پس از این نبرد موضع آل‌بویه در منطقه مستحکم شد؟

 

مکان کیل

نبرد سرنوشت‌ساز سال 330 هـ. ق میان حمدانیان و بریدیان در اطراف مدائن و در روستای کیل روی داد. این منطقه در منابع جغرافیایی و تاریخی به صورت کیل (همان: 6/ 58؛ مقدسی، 1906: 115)، کال (حموی، 1399: 4/ 498)، جال، جبل (یعقوبی، 1347: 100؛ صولی، بی‌تا: 228) و حبل (حموی، 1399: 151؛ اصطخری، 1347: 87) آمده است. ابوبکر صولی در حوادث سال 330 هـ ق از نبرد جال در پایین مداین سخن رانده؛ اما جزئیات بیشتری ارائه نکرده است (صولی، بی‌تا: 228). یاقوت حموی آن را به کسر و سکون لام دانسته و گفته است این همان است که ابن‌حجاج (شاعر) در شعرش از آن یاد کرده است؛  بدین گونه: لعن الله لیلتی با لکال2 (حموی، 1399: 4/ 498). ابن‌رسته هم از جبل نام برده است که در ناحیت میسان قرار داشت و آشپزخانۀ سلطان در آنجا بود (ابن‌رسته، 1365:218؛ لسترنج، 1364: 40 ).

ابن‌اثیر گزارش جنگ بریدی و حمدانی را با جزئیات بیشتری ذکر کرده؛ اما از ارائۀ هرگونه اطلاعاتی در مورد کیل خودداری و اشاره نموده که نبرد در دو فرسخی مدائن روی داده است، بدون آنکه جهت جغرافیایی آن را مشخص کند. تنها آشکار است که میدان نبرد تقریباً دو فرسنگ از مدائن فاصله داشته است (ابن‌اثیر، 1350: 14/ 104؛ ابن‌العماد، بی‌تا: 4/ 168؛ ابن‌کثیر، 1408: 11/ 203؛ سیوطی، 1371: 365؛ تتوی، 3:1382/ 1804).

در مجموع با توجه به اینکه نیروهای پشتیبان سیف‌الدوله حمدانی در مدائن مستقر بودند، گزارش ابن‌مسکویه دربارۀ مکان کیل به حقیقت نزدیک‌تر است؛ چراکه مسلّم است که صحنۀ نبرد بریدیان و حمدانیان پیرامون مدائن واقع شده بود؛ زیرا از آنجا بود که ناصرالدوله حمدانی سپاهیان کمکی را به یاری سیف‌الدوله گسیل می‌داشت.

 

زمینه‌های بروز نبرد و شناخت موقعیت سیاسیـ اجتماعی دربار

دستگاه خلافت در دوران مقتدر (295-320 هـ ق)، قاهر (320-322 هـ ق) و راضی (322-329 هـ ق)  با آشوب‌های نظامی، سیاسی و مذهبی مواجه بود. به خصوص در دورۀ راضی درگیری‌های پیچیدة امیران، دخالت سپاهیان حجریه و ساجیه و ظهور و بروز فرقه‌های مذهبی مانند حنابله و قرامطه روی داد. بنابراین، کشاکشی دائمی میان عوامل خلافت بروز کرد؛ از جمله ابن‌رائق و دست‌پرورده‌اش، بجکم، بر سر قدرت به منازعه پرداختند. ابن‌رائق با رقبای دیگر از جمله کورتکین دیلمی از سرداران دیلمیان بغداد و بریدیان نیز در کشمکش و ستیز بود که سرانجام وی  به قتل رسید و این امر به امیرالامرایی ناصرالدوله حمدانی بر بغداد و درگیری بریدی- حمدانی انجامید. این تنها گوشة کوچکی از درگیری‌های اطراف بغداد در فاصلۀ سال‌های 324 تا 330 هـ ق و پس از آن بود.

از آنجا که نبرد کیل در عصر خلافت متقی رخ داد، ضروری است برای شناخت مرتبه و موقعیت سیاسی و اجتماعی وی توضیحاتی ارائه شود تا تصویر روشنی از ناکارآمدی خلیفه به دست آید. پس از مرگ راضی و در آغاز خلافت متقی، بجکم در دستگاه خلافت نافذالامر بود و مقام امیرالامرایی را برعهده داشت. منابع گزارش می‌دهند وی، که در هنگام مرگ راضی در بیرون از بغداد به سر می‌برد، دستور داد تا اعیان شهر، علویان، عباسیان، سران سپاهی، قضات و بزرگان بغداد گرد آیند. پس از شور و مشورت، سرانجام ابراهیم، فرزند مقتدر، را با لقب المتقی بالله به خلافت نشاندند (ابن‌مسکویه، 1376: 6/ 29-28؛ ابن‌اثیر، 1350: 14/ 89؛ ابن‌کثیر، 1408: 11/ 198؛ غریغوریس، 1364: 230؛ خضری بیگ، 1406: 412).

برخی بر این باورند که متقی روشی که قابل ذکر باشد نداشت؛ زیرا کارش رو به پریشانی بود (ابن طقطقی، 1367: 387). مسعودی، که از نخبگان روزگار خود بود، چنین اظهار می‌دارد: حوادثی بر متقی گذشته که نظیر آن برای هیچ یک از خلفای بنی‌عباس رخ نداده بود (مسعودی، 1365: 384). وی همچنین می‌افزاید که او در ادارۀ کشور از خود اختیاری نداشت (مسعودی، بی‌تا: 4/ 340) و روزگارش به جنگ و شورش می‌گذشت (ابن‌طقطقی، 1367: 387). همۀ امور خلافت در دست بجکم قرار داشت و خلیفه اسم بی‌مسمایی بود (تتوی، 1382: 3/ 1800؛ غریغوریس، 1364: 230).

متقی همچنین بازیچۀ دست بریدیان بود و همواره به وسیلۀ آنان تهدید می‌شد (غریغوریس، 1364: 230). او ناچار شد در هنگام حملۀ بریدیان به بغداد از شدت فشار آنان به موصل بگریزد و در پناه حمدانیان درآید. اینک که حوادث سال330 هـ  ق به لحاظ زمینه‌های تاریخی نبرد کیل بررسی می‌شود،  این نکات جلب توجه می‌کند:

الف) حمدانیان از سال260 هـ ق به بعد، جایگاه خود را در موصل و دیارات (دیار ربیعه، دیار بکر و دیار مضر) استحکام بخشیدند و با همۀ فراز و نشیب‌هایی که در ارتباط با خلفا داشتند از نظر خلفا بهترین گزینه برای رهایی از بن‌بست پیش رو بودند (ابن‌اثیر، 1350: 13/  198و202؛  ابن‌خلدون، 1366: 3/ 326).

ب) بریدیان از دو دهۀ پیش بر ثروتمندترین مناطقی که گلوگاه اقتصادی بغداد به شمار می‌آمد؛ مانند خوزستان حکم رانده و طی آن مدت چند بار هم به مقام وزارت رسیده بودند و به خصوص در بغداد عوامل، هواداران و جاسوسانی داشتند که تمامی اخبار و اطلاعات مرکز خلافت را در اختیار آنان می‌گذاشتند (ابن‌مسکویه، 1376: 5/ 221؛ عمادزاده، 1374: 2/ 585).

ج) آل‌بویه با پیروزی بر رقبای خود در راه رسیدن به بغداد بردباری نشان دادند و مترصد حوادث بعدی بودند؛ بدین ترتیب، نیرویشان روز به روز افزایش می‌یافت و به گونه‌ای حساب شده و زیرکانه در آرزوی فتح بغداد و رسیدن به قدرت بودند (کاهن، 1384: 139).

د) قرمطیان به دلیل مزاحمت‌هایی که برای خلفا فراهم می‌کردند با همۀ تلاش‌هایشان کروفر گذشته را برای تحرک نظامی نداشتند؛ ولی هر آن خطری برای دستگاه خلافت به شمار می‌رفتند و در تضعیف آن می‌کوشیدند (اصفهانی، 1367: 192-186؛ بردی الاتابکی، 1992: 3/ 225-224؛ مسعودی، 1365: 366).

به سبب حضور پرسابقۀ برادران بریدی در خدمات دولتی، در سال330 هـ ق ابوعبدالله بریدی به وسیلۀ متقی برای دومین بار به وزارت برگزیده شد (ابن‌اثیر، 1350: 14/ 99؛ ابن‌تغری، 1349: 3/ 312)؛ ولی از آنجا که ابن‌رائق، امیرالامرا، محبوبیت چندانی نداشت، ترکان به ریاست توزون بر او شوریدند و همگی در واسط به ابوعبدالله بریدی پیوستند (ابن‌مسکویه، 1376: 6/ 51).

با پیوستن ترکان به ابوعبدالله بریدی قدرت وی افزایش یافت(ابن‌اثیر، 1350: 14/ 99)، تاجایی که برادرش، ابوالحسین، را به فرماندهی برگزید و او را با تمام سپاهیان خود به اضافۀ سپاهیان ترک و دیلم به سوی بغداد فرستاد (همان جا؛ ابن‌خلدون، 1366: 2/ 628). در بغداد گرانی و بیماری وبا شایع شده بود (ابن‌العماد، بی‌تا: 4 / 167). مورخان گزارش کرده‌اند که شدت قحط و غلا موجب خوردن میت شده بود (ابن‌جوزی، 1412: 14/ 19؛ ابن‌تغری، 1349: 3/ 316؛ سیوطی، 1371: 360).

متقی، خلیفۀ عباسی، با حرکت ابوالحسین بریدی و سپاهیان دیلمی او به سمت بغداد همراه فرزندش و ابن‌رائق برای جنگ با او روانه شد. حتی قاریان در حالی که قرآن‌های باز در دست داشتند، تودۀ مردم را به جنگ با بریدیان فرامی‌خواندند (ابن‌مسکویه، 1376: 6/ 52). نتیجة این کارزار، فرار متقی به همراهی فرزند و برخی از یارانش به سمت موصل، مقر حمدانیان، و پیروزی ابوالحسین بریدی و سپاهیانش بود. اما پس از پیروزی، عملکرد چهار ماهۀ  ابوالحسین و سپاهیان دیلمی‌اش در بغداد نه تنها آیندۀ ناگواری برای او رقم زد، بلکه برای همیشه خاندان بریدی را نیز در سقوط کامل فروبرد. بیشتر منابع از عملکرد نادرست بریدیان و دیلمیان با مردم بغداد خبر داده‌اند:

- دیلمیان (اصحاب بریدی) هر کسی را در دارالسلطان یافتند کشتند.

- به شکل گسترده‌ای مردم بغداد را غارت کردند.

- دیلمیان به حرم خلیفه تعرض نمودند (همان: 53).

مورخان از هتک حرمت‌ها، کشتاری سنگین و غرق شدن بیش از ده هزار نفر و به یغما رفتن خانۀ خلافت و خانه‌های مردان حکومت خبر داده‌اند (مسعودی، 1365: 384؛ ابن‌خلدون، 1366: 2/ 639). منابع دیگر، گزارش‌های تکان‌دهنده‌ای از حضور دیلمیان بریدی در دارالخلافه داده‌اند که بر اثر اقدامات آنها مرگ بر بغداد سایه افکند. به هر حال، ابوالحسین با ترکان نیز بدرفتاری کرد و زنان و فرزندان بیشترآنان از جمله سرکرده‌شان، توزون، را نزد برادر خود، ابوعبدالله بریدی، به گروگان فرستاد (ابن‌اثیر، 1350: 14/ 100؛ ابن‌مسکویه، 1376: 6/ 53). گزارش‌های دیگری از عملکرد ناهنجار بریدیان با مردم بغداد حکایت دارد که تنفر مردم و سپاهیان را به دنبال داشت (ابن‌مسکویه، 1376: 6/ 54؛ ابن‌خلدون، 1366: 3/ 329؛ قلقشندی، بی‌تا: 1/ 295).

به سبب رفتارهای ناشایست ابوالحسین و دیلمیان، ترکان در بغداد بر آنها شوریدند و توزون به اتفاق یارانش به موصل گریخت. این امر در سرنوشت بریدیان بس زیانبار بود. حال با توجه به نارضایتی مردم بغداد و ترکان از ابوالحسین و با پیوستن ترکان و توزون به حمدانیان، آنان قدرت یافتند و ناصرالدوله نیز با قتل ابن‌رائق، رقیب بزرگ خود را از سر راه برداشت (ابن‌کثیر، 1408: 11/ 202؛ ابن‌العماد، بی‌تا: 4/ 168؛ تتوی، 1382: 3/ 1805) و به اتفاق خلیفه و ترکان به سمت بغداد حرکت کرد. ابوالحسین بریدی به دلیل ناتوانی ناچار بغداد را ترک کرد و به واسط گریخت (قلقشندی، بی‌تا: 1/ 295).

با وجود استقرار ناصرالدوله در بغداد هنوز خطر ابوالحسین بریدی از میان نرفته بود. مردم بغداد با رسیدن اخبار حملۀ دوبارۀ ابوالحسین بریدی دچار ترسی دوچندان شدند و تدابیری اندیشیده شد تا از ورود وی جلوگیری شود. سرانجام حمدانیان به کمک ترکان، و بریدیان به کمک دیلمیان در نزدیکی مدائن رویاروی هم قرار گرفتند. بیشتر منابع وضعیت جنگ را به صورت تقریباً یکسان گزارش کرده‌اند (صولی، بی‌تا: 228؛ ابن‌مسکویه، 1376: 6/ 58؛  همدانی،  1961: 129؛ ابن‌اثیر، 1350: 14/ 104).

نبرد کیل با افت و خیزهایی به مدت چهار روز ادامه داشت و آسیای جنگ با خون می‌چرخید (از سی‌ام ذی‌القعده تا سوم ذی‌الحجه) (سامر، 1380: 136). نخست پیروزی از آن بریدیان بود؛ زیرا یاران علی سیف‌الدوله از صحنۀ جنگ گریختند، اما ناصرالدوله از مدائن او را پشتیبانی کرد و شکست بر سپاه ابوالحسین بریدی افتاد (صولی، بی‌تا: 228؛ همدانی، 1961: 129؛ سیوطی، 1371: 365؛ ابن‌عماد، بی‌تا: 4/ 168).

 

پیامدهای اولیة نبرد

این نبرد، که در تاریخ از آن به عنوان جنگ کیل یاد شده است، قوای هر دو طرف حمدانی و بریدی را تحلیل برد؛ اما برای بریدیان بیش از حد گران تمام شد؛ زیرا:

  1. بیشتر اعضای دیلمی سپاه بریدی به حمدانیان پیوستند و در خدمت آنان قرار گرفتند.
  2. گروهی از سرداران بریدی کشته شدند.
  3. گروهی از یاران بریدی از جمله یانس غلام بریدی، ابوعبدالله، ابوالفتح بن طاهر و محمد بن عبدالصمد با مذکر (اندرزگر) بریدی و فرج، دبیر سپاه بریدی، اسیر شدند (ابن‌مسکویه،  1376: 6/ 58).
  4.  بریدی ورشکسته و پراکنده به واسط گریخت.

این جنگ برای حمدانیان نیز چیزی به جا نگذاشت؛ زیرا:

  1. آن‌چنان نیروی سیف‌الدوله را تحلیل برد و زخمی‌های فراوانی به‌جا گذاشت که نتوانست فراریان بریدی را تعقیب کند.
  2. اگرچه مدتی مقام امیرالامرایی به وسیلۀ ناصرالدوله در بغداد حفظ شد، روابط ترکان و حمدانیان به سردی گرایید و سرانجام به فرار حمدانیان از بغداد انجامید.
  3. ترکان بر بغداد مسلط شدند و بار دیگر توزون به بالاترین مقام امارت رسید.
  4. حمدانیان چون گذشته ناچار موصل را به عنوان پایگاه و مقر اصلی خود حفظ کردند و از مشکلات بغداد دور شدند.
  5. همچنان موج بی‌اعتمادی بین خلفا و حمدانیان وجود داشت.
  6. به سبب کثرت افراد خاندان حمدانی، آنان جبهه‌ای جدید برای خود گشودند؛ علی سیف‌الدوله راه حلب و دمشق را برگزید و سرانجام خاندان حمدانی دو دولت در دو پایگاه دایر کردند: حمدانیان موصل به رهبری ناصرالدوله و حمدانیان حلب به رهبری سیف‌الدوله.

 

نتیجه‌

-                     نتیجة جنگ بزرگ کیل و شکست توأم با عقب‌نشینی نیروهای بریدی آن‌چنان مهم بود که به قول ابن‌مسکویه، متقی فتح‌نامه به جهان فرستاد.

-                     اسرای بریدی را در بغداد به گردش درآوردند و در معرض دید مردم  قرار دادند. توان نیروهای بریدی آن‌چنان درهم شکسته شد که پس از جنگ کیل نتوانستند به اقدام نمایانی دست زنند و دو سال بعد نیز با قتل و مرگ ابویوسف و ابوعبدالله، برترین امرای بریدی، از اهمیت بریدیان کاسته و نقش آنان در تاریخ برای همیشه کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر شد.

-                     شاید اثر شکست این جنگ دنبالۀ اقدامات ضدانسانی ابوالحسین بریدی و عملکرد زشت یاران دیلمی او در بغداد بوده باشد که بر مردم چنان ستمی روا داشتند که علما و قضات (همان: 113-111؛ ابن‌اثیر، 1350: 14/ 160؛ ابن‌کثیر، 1408: 11/ 211) بناچار در یک گردهمایی به قتل ابوالحسین بریدی فتوا دادند.

-                     بریدیان پس از نبرد کیل، دیگر هیچ‌گاه برای بغداد عنصری فعال یا نامطلوب به شمار نیامدند و نتوانستند برای خلافت و درباریان خطری ایجاد کنند؛ زیرا توان بازسازی قوا را نداشتند، به خصوص که یازده ماه در محاصرۀ کامل سپاهیان ترک و حمدانی بودند.

آنان پس از نبرد کیل از چند طرف در معرض نیستی و نابودی قرار گرفتند. نخست، امیر عمان، یوسف بن وجیه، که خطرش با لطایف الحیل از طرف ناخدای بریدیان با سوزاندن کشتی‌هایشان دور شد. دوم، معزالدوله که ناقوس مرگ بریدیان را نواخت؛ اما پیش از آنکه معزالدوله آنان را به نیستی و نابودی کامل بکشاند با قتل ابویوسف بریدی به وسیلۀ برادر بزرگ‌تر، ابوعبدالله، آنان خود با دست خویش مرگ حتمی خاندان خود را رقم زدند.

-                     به علت آنکه در صفوف سپاهیان بومی و ترکان طرفدار سیف‌الدوله حمدانی اختلاف بروز کرد و در اثر شدت تحکم ترکان، حمدانیان نه تنها از اطراف مداین عقب نشستند،  بلکه ناچار شدند بغداد را نیز تخلیه کنند و به سمت موصل عقب نشینند. پس از این عقب‌نشینی سیف‌الدوله فرصت را مغتنم شمرد و با سپاهیان تحت امرش به سمت دمشق و حلب راند و در حلب موفق شد بزرگ‌ترین پایگاه ادبی - فرهنگی را پایه‌گذاری کند.

-                     آل‌بویه از مدت‌ها پیش از آن هشیارانه با صبر و پشتکار برای ورود به بغداد و به دست گرفتن قدرت لحظه شماری می‌کردند. اینک با درهم شکستن قدرت نظامی بریدیان و از دست رفتن سران و سردارانشان، و عقب‌نشینی حمدانیان از بغداد فرصت خوبی برای رخنه به دروازة عراق و شهر بغداد به دست آوردند.

ـ با ظهور آل‌بویه نیروی غیرمتمرکز امیرالامراها حذف شد و قدرت وزارت و نهادهای اجرایی پس از گذشت یک قرن بار دیگر در اختیار ایرانیان قرار گرفت و دورۀ شکوفایی فرهنگ و تمدن و بالندگی امت اسلام و رشد تشیع فراهم شد.

 

پی‌نوشت‌ها

1.سپاهیان ساجی به دسته‌هایی از بازماندگان یوسف بن ابی‌الساج، سردار بزرگ عباسیان، گفته می‌شود که در نبرد با قرامطه در سال 315 هـ ق کشته شد (ابن‌مسکویه، 1376: 5/ 251-245). همچنین شاید نسبت ساجیان به ساج‌نشینان باشد که در خانه‌هایی از نی مانند کپرنشینان امروزی زندگی می‌کردند (همان:179 پاورقی). سپاهیان حجری غلام‌بچگان ویژة اتاق‌های کاخ خلیفه بودند. ایشان پس از بزرگ ‌شدن به شاخه‌ای از سپاهیان می‌پیوستند که نگهبانی تاج و تخت و مذهب رسمی بر دوش آنان بود و فداییان سپهسالاران خود بودند (همان: 538 پاورقی).

2. لعنت خدا بر آن شبی که در دیار کال بودم (کنایه از سختی آن شب).

  1. ابن‌اثیر، عزالدین. (1350). الکامل فى التاریخ، جلدهاى سیزدهم و چهاردهم، ترجمه عباس خلیلى، تهران: کتب ایران.
  2. ابن تغری بردى الاتابکى، جمال‌الدین ابى‌المحاسن یوسف. (1349). النجوم الزاهره فى ملوک المصر و القاهره، جلد سوم، قاهره: مطبعة دارالکتب المصریه.
  3. ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن على. (1412 هـ ق/1992م). المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، جلدهاى سیزدهم و چهاردهم، تحقیق محمد و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت: دار‌الکتب العلمیه.
  4. ابن‌خلدون، عبدالرحمن. (1366). العبر، جلدهای دوم و سوم، ترجمه عبدالمحمد آیتى، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى.
  5. ابن‌خلکان، احمد بن محمد. (بی‌تا). وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، جلد سوم، حققه احسان عباس، بیروت: دارصادر.
  6. ابن‌رسته، احمدبن عمر. (1365). الاعلاق النفیسه،  ترجمه و تحقیق حسین قره‌چانلو، تهران: امیرکبیر.
  7. ابن‌طقطقى، محمد بن على. (1367). تاریخ فخرى در آداب ملکدارى دولتهاى اسلامى، ترجمه محمد وحید گلپایگانى، تهران: علمى و فرهنگى، چاپ سوم.
  8. ابن‌العماد، عبدالحى. (بی‌تا). شذرات الذهب فى اخبار من ذهب، جلدهای دوم و چهارم، بیروت: داراحیاء التراث العربى.
  9. ابن‌کثیر، ابى‌الفداء حافظ. (1408هـ ق/ 1988م). البدایه و النهایه فى التاریخ، الجزء الحادی العشر، بیروت: مکتبة المعارف. 
  10. ابن‌مسکویه، ابوعلی. (1376). تجاربالامم، جلدهای پنجم و ششم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران: توس.
  11. اصطخری، ابواسحق ابراهیم بن محمد. (1347). مسالک و ممالک، به کوشش ایرج افشار، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
  12.  اصفهانی، حمزه بن حسن. (1367). تاریخ پیامبران و شاهان، ترجمه جعفر شعار، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم.
  13.  ایوب، ابراهیم. (1989). تاریخ العباسی (سیاسی و الحضاری)، بیروت: الشرکة العالمیه للکتاب.
  14.  بروکلمان، کارل. (1383). تاریخ ملل و دول اسلامی، ترجمه هادی جزایری، تهران: علمی و فرهنگی.
  15. تتوی، قاضی احمد و آصف خان قزوینی. (1382). تاریخ الفی، جلد سوم، تصحیح غلامرضا مجد، تهران: علمی و فرهنگی.
  16. جیهانی، ابوالقاسم بن احمد. (1368). اشکال العالم، ترجمه علی بن عبدالسلام کاتب، مشهد: آستان قدس رضوی.
  17. حسن، ابراهیم حسن. (1362). تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: جاویدان، چاپ پنجم. 
  18. حموی، یاقوت. (1399هـ ق / 1979 م). معجم البلدان، جلدهای اول تا چهارم، بیروت: داراحیاء التراث العربی. 
  19. خضری‌بیگ، شیخ محمد. (1406 هـ ق/ 1986 م). الدوله العباسیه، به تحقیق شیخ محمد عثمانی، بیروت: دارالقلم.
  20. دهخدا، علی اکبر. لغت نامه.
  21. سامر، فیصل. (1380). دولت حمدانیان، ترجمه علی‌رضا زکاوتی قراگوزلو،  قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
  22. سیوطى، عبدالرحمن ‏بن ابى‏بکر. (1371).  تاریخ الخلفاء، تحقیق محمد محى‏الدین عبدالحمید، مصر.
  23. الصولی، ابی‌بکر محمد بن یحیی. (بی‌تا). اخبار الراضی بالله و المتقی لله (او تاریخ الدوله العباسیه من سنه 322 الی سنه 333 هجریه) من کتاب الاوراق، عنی بنشره ج. هیورث. دن، ناشر: الهیئه العامه لقصور الثقافه.
  24. عش، یوسف. (1402 هـ ق). تاریخ عصر خلافة العباسیه، دمشق: دارالفکر.
  25. عمادزاده، حسین. (1374). تاریخ مفصل اسلام، تهران: اسلام.
  26. غریغوریوس، ابوالفرج. (1364). تاریخ المختصر الدول، ترجمه محمدعلی تاج‌پور و حشمت‌الله ریاضی، تهران: اطلاعات.
  27. قلقشندی احمدبن علی ابن احمد. (بی‌تا). معاصر الانانه فی معالم الخلافة، الجزء الاول، تحقیق بعد اسطار احمد سراج، بی چاپ، بیروت: العالم الکتاب.
  28.  کاهن، کلود و کبیر. (1384). بویهیان، ترجمه یعقوب آژند، تهران: مولی، چاپ اول.
  29. کرمر، جوئل. (1375). احیای فرهنگی در عهد آل‌بویه (انسان‌گرائی در عصر رنسانس اسلامی)، ترجمه محمدسعید حنائی کاشانی، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
  30. لسترنج، گای. (1364).جغرافیاى تاریخى سرزمینهاى خلافت شرقى، ترجمه محمود عرفان، تهران: علمی و فرهنگى، چاپ دوم.
  31. مسعودى، على بن الحسین. (1365). التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: علمى و فرهنگى، چاپ دوم.
  32. -------- . (بی‌تا). مروج الذهب و معادن الجوهر، جلد چهارم، بتحقیق محمد محیى‌الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه.
  33. -------- . (1370). مروج الذهب و معادن الجوهر، جلد دوم، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: علمى و فرهنگى.
  34. مقدسی، ابوعبدالله محمد. (1906). احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، لیدن: مطبعه بریل، الطبعه الثانیه.
  35. ناشناس. (1362). حدود العالم من المشرق الی المغرب، به کوشش منوچهر ستوده، تهران: طهوری.
  36. همدانی، محمد بن عبدالملک. (1961). تکمله تاریخ طبری، جزء اول، تحقیق آلبرت یوسف کنعان، بیروت: المطبعه الکاثولیکیه، الطبعه الثانیه.

یعقوبی، ابن‌واضح. (1347). البلدان، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.